مسبب کودک فروشی ها امروزی کیست؟
نوشته: عبدالباسط خالد
چند روز قبل ویدیو مصاحبه یک رسانه با یک پدر درشبکه های اجتماعی دست به دست می شد، در آن گزارش این مرد که ادعا میکند از بادغیس آمده با ۵ کودک و خانمش در فضای باز نشسته اند، او میگوید بخاطر مشکل ناداری و فقر حاضر است هر کودک خود را در مقابل ۴ هزار افغانی به فروش برساند.
به تعقیب آن خبر دیگری که قلب هر انسان با وجدان را به درد می آورد، فروش دو کودک از جانب یک مادر در ولایت غور بود.
در سه ماه گذشته خبرهای از این دست خیلی زیاد دست به دست میشد که هر انسان با احساسی را به فکر وا میدارد که حد اقل یک بار از خود بپرسد، چرا ملت ما به کودک فروشی رو آورده؟ عامل اصلی این شرایط کیست؟ چه کسی مسبب این بدبختی های ملت است؟ ملت هزینه و تاوان فساد چی کسی را می پردازد؟
چنانچه که به همه معلوم است، اقتصاد کاذب ما در بیست سال گذشته وحتی قبل از آن متکی بر کمک و اعانت های کشورهای خارجی بوده است.
با وجود سرازیر شدن میلیاردها دالر به این کشور، فقط در یک لحظه زمانی سه ماهه که این کمک ها متوقف شد، سرو صداها در رسانه های اجتماعی بخاطر افزایش فقر و ناداری بلند شد، این سروصدا ها در حقیقت گوشه کوچکی از بحران اقتصادی در کشور را بیان میدارد، حالانکه شدت و گستره فقر و ناداری در میان قریه جات و دهات کشور به مراتب بیشتر است و به دلیل عدم دسترسی رسانه ها به آن مناطق کمتر بازتاب پیدا میکند.
سوال اصلی اینجاست که چرا در بیست سال گذشته علی رغم سرازیر شدن میلیاردها دالر به کشور، هنوز هم عام ملت در فقر و ناداری به سر میبرند؟
به نظر من، علت اصلی این کودک فروشی ها را میتوان در فسادهای گسترده سیاسیونی جستجو کرد، که در این بیست سال گذشته تا توانستند، از سرمایه ملت دزدیدند، فساد و اختلاس نمودند، و بر علاوه آن همه امکانات و فرصت های اقتصادی را در حیطه کنترل خود داشتند و باقی ملت را از آن همه فرصت ها و امکانات که وجود داشت محروم ساختند.
میزان ثروت های یک کتله خاص در کشور نشان میدهد که در بیست سال گذشته تمامی امکانات اقتصادی و اجتماعی در اختیار یک تعداد خانواده های محدودی قرار داشته که در تمامی این دوران در ساختار سیاسی دخیل بوده اند، علی رغم آنکه گاه گاهی در ظاهر امر با اربابان قدرت اظهار اختلاف می نمودند، اما بازهم در قسمت های مختلف جایگاه سیاسی قرار داشتند، بارها از یک پست سیاسی به مقام سیاسی دیگری تبدیل می شدند، اما هرگز از صحنه سیاسی حذف نشدند.
حاکمان کشور در بیست سال گذشته بخاطر حفظ منافع سیاسی خود شان همه امکانات و فرصت ها را در اختیار یک گروه کوچک قرار داده و به هیچ قیمتی حاضر نبودند، این فرصت ها و امکانات را در اختیار عام ملت قرار دهند، تا سبب رشد اقتصاد جامعه و بلند رفتن سطح رفاه گردد، زیرا حاکمان ظالم و مفسد در جامعه همیشه از بهبود اوضاع اقتصادی ملت در هراس بوده و بلند رفتن سطح زندگی مردم را زنگ خطری برای اهداف سیاسی خود میدانستند، آنها برای کنترل ملت، تنها پالیسی را که بلد بودند، فقیر نگهداشتن ملت ها و انبوه نمودن ثروت در دست یک توده خاص نزدیک به خود شان بود.
تاریخ بیست سال گذشته شاهد همین ادعاست، تمامی قرارداد های وزارت خانه ها و پروژه های دولتی در اختیار یک حلقه مفسد قرار داشت که همزمان در حوزه سیاست و اقتصاد فعال بودند.
یکی از سنت های الهی در فروپاشی ملت ها که قرآن از آن به تعبیر هلاکت ملت ها یاد نموده است، فساد حاکمان ثروتمند آن است که هزینه فساد آنها را همه ملت با هلاکت و نابودی خویش می پردازد.
الله متعال در قرآن کریم می فرماید:
وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا / اسرا
ترجمه: و هر گاه بخواهيم [مردم] شهری را نابود کنيم، رفاه زدگان [=ثروتمندان سرکش] آن را فرمان [اطاعت] میدهيم،[برعکس آنها] در آن [شهر] فساد میکنند [قوانين شرع و عرف را نقض ميکنند] در نتيجه فرمان ما [سنت الهی در نابودی ملت ها] تحقق مييابد و آنگاه همه را به سختي نابود ميسازيم.
نویسنده کتاب «ملت ها چرا شکست میخورند؟» در مقدمه کتاب خودش میخواهد یکحقیقت که تقریبا در سقوط همه ملت های جهان نقش دارد را برای ما بیان دارد که وی از آن به تعبیر «دو راهی سیاستمدار» یاد میکند، دو راهی سیاست مدار یعنی حفظ قدرت سیاسی از طریق قربانی کردن منافع عمومی، که همین دوراهی سیاست مدار است که سرنوشت کشور را به سمت نابودی سوق میدهد.
سیاست مدار می داند، اگر امکان استفاده از فرصت های اجتماعی و اقتصادی برای همگان میسر باشد، رشد اقتصادی افزایش می یابد.
دسترسی برابر به قدرت اقتصادی و فرصت های اجتماعی برای بهبود عملکرد اقتصادی مفید و ضروری است اما برای سیاستمدار خطرناک است، زیرا قدرت اقتصادی به تدریج به حوزه های دیگر سرایت خواهد کرد و قدرت سیاسی او را به خطر خواهد انداخت.
سیاستمدار می داند که کارایی بیشتر به معنی رفاه بیشتر مردم و حتی مالیات بیشتر است. اما این کارآیی مقدمات و نتایج سیاسی دارد که برای سیاستمدار ممکن است پر هزینه باشد.
سیاستمدارن بر سر این دو راهی ترجیح می دهند که اقتصاد و سیاست را به گروه محدود واگذار کنند.گروهی که حافظ منافع سیاسی آنها باشد.این مسیر همان اندک سالاری یا الیگاریشی است.
رژیم های گذشته با داشتن همین سیاست کثیف الیگارشی یا اندک سالاری، همه منافع ملی را در پای چند شریک سیاسی خویش قربانی نموده و تباهی سرنوشت اقتصادی جامعه را با دستان خویش رقم زدند، ملت را با تمامی مصائب و مشکلات تنها گذاشته فرار نمودند و حالا در کشورهای غربی با ثروت های هنگفت مصروف عیاشی و بی بندوباری اند و این ملت بدبخت و بیچاره است که تاوان فسادهای آنان را می پردازد.
اشغال پلید آمریکایی در بیست سال گذشته با سپردن حاکمیت به یک کتله فاسد، اقتصاد همه جامعه را نابود ساختند و با برچیده شدن دامن اشغال این واقعیت برای ملت مثل آفتاب روشن گردید.
السلام علیکم ورحمة اللہ وبرکاة
I am Talha Rahman,
I am member of Islami Jamiat E Talaba,
From Punjab, Pakistan.
I read your very nice column
May Allah Protect Our Brothers In Afghanistan
Ameen
Please Contact on Whatsapp or Telegram
Number : +92 312 5488458