صلح! گوهر طبیعی انسانیت

{فاصلحو بین اخویکم ـ الحجرات:10}

 

نویسنده: الف خان “عاطف” رکن نجم تخار.

بسم الرب الشهداء والصدیقین.

الحمد لله ما همه مسلمان هستیم و افتخار پیروی دین سعادت ساز و نجات بخش اسلام را داریم، آن دینی که به اساس آیه کریمه “ان الدین عند الله الاسلام” یگانه دین پسندیده نزد الله متعال همانا اسلام است؛ پس بر ماست تا مقدمتر از همه، هر پدیده را در چوکات اوامر و نواهی دین اسلام مطالعه و بررسی نماییم.

بنا می توان گفت که از منظر و دیدگاه اسلام که در حقیقت معیار دیدگاه هر مسلمان است، واژه و کلمه زیبایی صلح یکی از کلمات قرآنی بوده و در  قرآن عظیم الشان در معانی و مفاهیم متعددی همچو اصلاح، اتفاق و هبستگی، رفع خصومت و دشمنی، نعمت، منفعت، گذشت وغیره استعمال شده که همه این مفاهیم متضمن و در بر گیرنده سعادت جامعه بشری می باشد.

صلح در اصل، اساس و قاعده جاویدان جهان و طبیعت بشری است و جنگ حالتی است متضاد. زیرا در شرایط صلح و امنیت به رشد و تعالی و رسیدن به تفاهم و همسوی آسانتر و بشر به حق و حقیقت گرایش و علاقه بیشتر پیدا می کند، اما در نتیجه جنگ، همه داشته های مادی و معنوی به نحوی آسیب پذیر می شود.

این جمله قرآنی مبین یک قانون کلی و عمومی است؛ صلح، صفا، دوستی و سازش را اصل نخستین قرار داده؛ نزاع و کشمکش و جدایی را خلاف طبیعت سلیم انسانی و زندگی بشری میداند. الله متعال می فرماید “فاصلحو بین اخویکم”.{الحجرات ـ 10}

صلح ضامن مصؤنیت، تأمین امنیت، برقراری عدالت و حفظ آزادی ها و ارزش های مادی و معنوی است. و سر انجام به گفته دانشمندی: « صلح در حقیقت اساس ریشه زندگی انسان را تشکیل می دهد و پیوند ناگسستنی با طبیعت انسانی و نظریه عمومی دارد »

اسلام دین همبستگی و وحدت و یگانگه دین بزرگ در سراسر جهان عظیم و پهناور است. آموزه توحید، قرار داشتن همه هستی در تحت تدبیر واحد حکیمانه الهی، پیوند نسلی همه آدمیان به یک پدر و مادر و اشتراک خانوادگی همه وجود فطرت یگانه در اسلام است.

از دیگاه دین مقدس اسلام تامین صلح و اساسی و زندگی مسالمت آمیز مسولیت ایمانی و وجدانی هر انسان اعم از مرد و زن میباشد. و نیز میتوان از حضرت ام سلیمه بعنوان بانوی که نقش موثری در صلح حدیبه ایفا نموده یادآوری کنیم.

صلح چیست؟

صلح که اساس زندگی بشر را تشکیل میدهد و در برگیرنده یکعده معیار های اخلاقی، ارزش و حقایق زندگی بوده، صرف منحصر به توقف جنگ و خاموشی آن نیست.

نظر به تعریف کوتاه صلح: صلح عبارت از عدم موجودیت خشونت با تمام ابعاد آن و صلح را میتوانیم با جنبه های مختلف منازعه تعریف کنیم مثلا: صلح در معاملات اقتصادی، صلح در امور خانوادگی، صلح روی ارزشها وغیره.

صلح در حالت جنگ را چنین میتوان تعریف کرد.

صلح عبارت از قطع جنگ و تغیر حالت منازعه و پایان دادن به اختلافات میباشد به شرط که تحت عنوان صلح صورت گیرد. صلح عبارت از فضای آرامش جامعه است که در آن مصؤنیت، عدالت و آزادی تأمین گردد.

صلح عبارت از طرز تفکر واحد بین افراد و گروه های متحرک و با اراده میباشد که در جستجوی حفظ ارزش های امنیت، عدالت و آزادی باشد.

اهداف صلح:

هدف اساسی صلح، همانا از بین بردن خشونت با تمام ابعاد آن در جامعه است، دسترسی به صلح، سبب تأمین آرمانهای ذیل در جامعه میگردد. ایجاد روابط حسنه، جلوگیری از سلوک منفی ، حفظ هویت، ایجاد احترام متقابل، همکاری بخاطر ایجاد فضای سعادتمند.

سه عنصر اساسی صلح:

مصؤنیت: که دارای معانی مختلف میباشد و یکی آن هم در امن بودن است، یعنی هر گاه مصؤنیت نباشد، زندگی انسان به خطر مواجه میشود؛ بنابر این مصؤنیت ازجمله ضروریات اصلی و اساسی انسان میباشد.

عدالت: عدالت مفهوم وسیع دارد، اما بطور ساده عدالت عبارت از عدل و انصاف میباشد پس زمانیکه عدل و انصاف موجود باشد، روابط انسان حسنه بوده و مساوات در بین شان ایجاد میگردد، اینجاست که عدالت زمینه ساز صلح است.

آزادی: آزادی برای انسان ارزش و اعتبار میدهد تا بحیث اشرف المخلوقات مقامش را در جامعه بشناسد. آزادی باید داخل یک چوکات معین و اسلامی باشد تا باعث اخلال دیگران نگردد.

خلاصه اینکه مصؤنیت، عدالت و آزادی ضروریات معنوی انسان است و از نتایج این همه صلح را میتوان چنین تعریف کرد:

صلح عبارت است از؛ فضای آرامش جامعه است که در آن مصؤنیت عدالت و آزادی از طریق همکاری افراد جامعه تامین شده باشد.

پروسه صلح:

ایجاد صلح: در این مرحله تلاش نمایم تا نزاع را در بین طرفین درگیر متوفق ساخته و ایشان را به صلح و آشتی تشویق کنیم.

حفظ صلح: حفظ صلح در حقیقت نظارت میان طرفین است که آیا به توافق حاصله پایبند است یا خیر؟ و آیا روحیه آشتی بین ایشان ایجاد شده است؟ در این مرحله کوشش شود تا منازعه دوباره تکرار نشود و صلح موجود حفظ شود.

اعمار صلح: این مرحله است که در حقیقت به صلح حقیقی میرسیم، یعنی روحیه همکاری و برادری را دوباره بین طرفین ایجاد نموده قلب ها را با رشته صلح و اخوت پیوند میدهیم؛ اما باید تذکر داد که ضرور نیست برای همیش این مراحل را مراعات کرد؛ چون میشود قبل از ایجاد صلح؛ از حفظ و یا اعمار صلح کار گرفت و اوضاع و شرایط نیز در نظر داشته باشیم.

صلح را از کجا آغاز باید کرد:

اصلاح خود:

1: تقوا و حوصله را پیشه کنیم.

2: تلاش شود تا به دیگران ضرر نرسانیم.

3: عدالت را در نظر بگیریم، حقوق و وجایب خود را بشناسیم.

4: انتقاد پذیر باشیم.

5: تعصبات قومی، نژادی، لسانی و منطقوی را کنار بگذاریم.

اصلاح خانواده:

1: تعیلم و تربیه اسلامی را در فامیل تقویت نمائیم.

2: پلان کاری روزمره داشته باشیم و نظم را در خانه تأمین نمایم.

3: نظریات اعضای فامیل را در امورات زندگی در نظر بگرییم.

4: احترام خورد و بزرگ را در نظر گرفته فضای صمیمیت را ایجاد کنیم.

اصلاح جامعه:

1: با اهالی منطقه در مسجد، مکتب، دانشگاه، محل کار، روابط نیک را تأمین کنیم.

2: در مقابل وجایب خود احساس مسوولیت داشته و به حقوق دیگران احترام بگذاریم.

3: در مقابل ناملایمات جامعه از خودگذری داشته باشیم.

4: در تصمیم گیری اجتماعی با مردم مشوره نموده و در حل منازعات از روش های صلح آمیز استفاده نمایم.

5: از تعصب و خشونت پرهیز نماییم.

صلح از دیدگاه همه:

مادر میگوید؛صلح زیباترین آرزو و آرمان است.

متعلم میگوید؛ صلح مضمون زیبا و جاویدان است.

معلم میگوید؛ صلح کتاب سعادت انسان است.

داستان نویس میگوید؛ صلح بهتر از هزار داستان است.

داکتر میگوید؛ صلح علاج درد آورگان است.

باغبان میگوید؛ صلح خوشبوتر از یاسیمن  و ریحان است.

حقوق دان میگوید؛ صلح بهترین حق برای انسان است.

دهقان میگوید؛ صلح دارای حاصل فراوان است.

من میگویم؛ زندگی بدون صلح، مواجه با طوفان است.

________________________

منابع و مأخذ

قرآن کریم.

سید قطب اسلام و صلح جهانی.

مرکز تحقیقی و مطالعات افغانستان نوین. راه های رسیدن به صلح.

مؤسسه انکشافی سنایی. ورکشاپ های اعمار صلح و رفع خشونت.

ودان فقیر محمد. مصالحه ملی و مسایل دفاعی و امنیتی.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *