چرا اینقدر زود حکم میکنیم!
دلنوشتهی: بصیراحمد مبصّر
چرا وقتی در رشتهای که تخصص، مطالعه و تجربهی لازم را نداریم ابراز نظر میکنیم!
چه نیازی است پیرامون قضایای بزرگ که فعلا از ذهن و ظرفیت ما بزرگتر اند، و نیاز است تا پُختهتر شویم و مسایل را دقیقتر ببینیم و با مفاهیم زندهگی کنیم، نظریات عجیب و غریب و بدور از واقعیت ارائه نماییم!
چرا بر خواندن نوشتهها و شنیدن سخنرانیهای احساسی افراد اکتفا نموده و به دیدگاه های مجروح و متفرّدانهی آنان دل خوش کرده و سخنان شخصی شان را بدون فهم علل، عوامل و دلایلِ آن همواره نشخوار کنیم!
چرا با خواندن چند مقاله و نوشتهی یک شخصیت به خود حق میدهیم تمام دستگاه فکری و مکتب اندیشهای او را رد نماییم؛ در حالیکه شاید خیلی از جوانب زندگی و شخصیت حقیقی او بر شما پوشیده و پنهان مانده باشد!
چرا با قضایای پیرامون مان بیشتر از روی عُقده و احساسات برخورد میکنیم، و بدون مطالعه و تحقیقِ دقیق بیدرنگ بر همهچیز و همهکس یکسان حکم میرانیم!
آیا میدانید در بسا مواقع و موارد ابراز نظر های امروز ما سبب تشویه (مکدّر شدن) شخصیت آیندهی ما میشود، و آنوقت هیچ راه برگشتی وجود نخواهد داشت!
آیا میدانید با یک ابراز نظر ناشیانه و احساساتی، محبت افراد زیادی را از دست میدهید، نطر شان را نسبت به خود عوض نموده و قلبهای پاک شان را جریحهدار میکنید!
اصلا؛ گاهی فکر کرده اید که چرا اسلام و پیامبر محبوب مان “صلیاللهعلیهوسلم” اینقدر به “زود حكم نکردن” “اختیار سکوت” و “از سر تأمل سخن زدن” توصیه کرده اند!
آخر پُرواضح است، وقتی منِ دانشجوی علوم دینی انجینیری نمیدانم، حق ندارم در خصوص آن رشته ابراز نظر کنم، و آن انجینیر صاحبی که دین را تخصصی نخوانده، چرا به خود حق میدهد در مورد بزرگترین گزاره های دینی ابراز نظر نموده و فتوی صادر نماید!؟
آخر چرا هر کس حدّ خود را نمیشناسد و پا از حوزهی تخصص خود بیرون مینهد!؟
برادران بهتر از جانم!
احساسات تان قابل قدر و بر سر چشم،
اما؛ خواهشانه در اموری که تخصص نداریم و یا حتی مطالعات ما کمتر است؛ از ابراز نظر خود داری نماییم!
پ،ن: اگر خوش تان آمد این مطلب را نشر نمایید تا دوستان بیشتری از اهمیت امر مطلع شوند!
اجر تان بر خدای کریم!