نگاهی به امروز
نوشته:محمود مدرس نور
به مناسبت ششمین سالگرد تاسیس نجم
در زمانی هستیم که اکثریت شاید به مصداق مفهوم همین گفته ی مبارک پیامبر ص باشیم: «از این نمی ترسم که بعد از من به بت پرستی برگردید، بلکه ترس از آن دارم که به سر دنیا به مسابقه برخیزید.» همچنان سخنی منسوب به امام حسن بصری است: «هر امت بتی دارد و بت این امت درهم و دینار هست.» بلی دقیقا در چنین مقطع زمانی که اکثریت خواب دالر را می بینند و میزان همه چیز را بادالر می سنجند و همه چیز را قابل خریداری می دانند از آبرو و حاجی صیب شدن بین مردم تا چوکی های دولتی، از مدارک بلند دانشگاهی تا …..
در چنین حالتی جمعی تصمیم میگیرند که برخلاف آب شنا کنند، به جای خواب دالر، خواب ترقی کشور را ببینند، به جای یک خانه طلایی یک کشور نقره یی داشته باشند، بجای اینکه خود به تمام جهان گردش کنند پاسپورت این وطن اقلا به 20 کشوری بدون ویزا توان رفت و آمد داشته باشد. به قول ویل دورانت: «برای ساختن یک تمدن یک کتله ی عظیم عمرشان را در گوشه های کتابخانه سپری کنند، کارهای بدون مزد و داوطلبانه کنند، که اگر به فرصت و چالش غیرمترقبه برنخورند شاید نسلی دیگر بتواند از آن ثمر چینی کند. اگر فرصت مهیا شود شاید خیلی زودتر آن تلاشها به ثمر بنشیند اما اگر به چالش روبرو شود شاید نسل بعد هم به آن آمال مامول نرسند.»
با چنین فکری بلند بود که اولین پایه های نجم بنیان گذاشته شد.
—
نجم، زمانیکه همگان در فکر برتری های فردی، برتری های قومی و برتری های…. بودند، پا به صحنه پرآشوب گذاشت. بانیان نجم و دست اندرکاران آن نه از آسمان آمده بودند و نه هم همه ی نجوم افراد متخصص و مجرب بودند و نه هم همه ی نجوم افراد فارغ از غم نان بودند که محل تامین معیشت آنها نجم باشد و یا هم مثل کسانی نبودند که تمام مسئولیت خانوادگی، اجتماعی…. خود را فراموش کرده و فقط به نجم چسپیده باشند، بلکه همه ی نجوم از قاعده تا قیادت متشکل از جوانانی این ملک و بوم هستند که تحصیلات شان مثل دیگران هست، مسئولیت و محدودیت های که دیگران دارند، آنها هم دارند. غم معیشت که دیگران دارند، آنها هم دارند، اما در کنار اینها فکر بلند و علوء همت بالا هم دارند.
تمام محدودیت ها و مسئولیت های که خودتان دارید، دقیقا حتی بیشتر آنرا نجوم هم دارند، اما باز هم این دست آوردها:
این مستی و بیهوشی نه حد باده بود
با حریفان آنچه کرد آن نرگس مستانه کرد
اگر تمام دست آورد های نجم را از نجم برداریم، همه را ضرب صفر کنیم، همه را نبینیم، فقط و فقط یک گردهمایی سه روزه هرساله ی که نجم تحت عنوان «اجتماع ارکان» برگزار میکند، ببینم، متوجه می شویم که نجم دست آورد دارد.
همه از بالا به پایین کسانیکه میخواهند این وطن را آباد و آزاد ببینند، این را کامل می دانند که جز همدیگر پذیری، جز قبول کردن همه ی رنگها و همه ی نژاد ها برون-رفت از بحران های موجود راهی دیگر نداریم. همه و همه بارها و بارها تاکید می کنند بر «وحدت ملی»، لیکن ما در نجم و در اجتماع ارکان عملا می بینیم که طرف پشتون است به زور پارسی صحبت می کند، با یک اوزبیک آقچه که از قضاء او هم پارسی چندان یاد ندارد و مثلا میگه: «نباشه جلال آباد مگر تو خیلی گرم هستی،» یعنی «جلال آباد چقدر گرم است» با هم بگو بخند دارند و شماره های خود رد و بدل می کنند. یک بلوچ نیمروزی با یک تاجیک بدخشی دست برادری داده است!
اجتماع ارکان یک قدم عملی در راه تقرب اقوام و قدم عملی یکجا شدن نخبه گان و دانشگاهیان این ملک هست. اگر توفیق بود، به کارهای دیگر نجم هم خصوصا دست آورد های آن در هرات در شهر اولیاءالله هرات اشاراتی خواهم داشت.
—
امسال 1396 مسئولیت نجم هرات با محمد فرمان شکیبا بود.
دست آورد ها امسال نجم – هرات، سه نوع بود:
- کارهای از قبل پلان شده
- حوادث غیرمترقبه که نجم باید موضعگیری میکرد
- فرصت های که نجم تصور نکرده بود، اما پیش آمد که باید استفاده می کرد
دوست دارم که اشاره های کوتاه در سه بخش داشته باشم:
—
کارهای پلان شده:
از آنجاییکه تغییر بنیادین جامعه از تغییر جهان بینی و تفکر ایدئولوژیک جامعه حاصل می شود، نجم تمرکز خاصی بر تعلیم و تربیه فکری جوانان داشت. بخش های مختلفه های نجم از بخش تربیت و فرهنگی گرفته تا بخش های تعلیمی و ورزشی برنامه های از قبل تعیین شده خود را انجام دادند.
بخش تربیت های از هر دو هفته جلسات را تحت نام «حلقه های تربیتی» در قسمت های مختلف شهر هرات چون پوهنتون که 6 اجتماع تربیتی در اوقات مختلف داشت که بیش از 600 تن از محصلین در اوقات مختلفه آمد و شد داشتند. همچنان اجتماعاتی در فرقه، پل رنگینه، شهرنو، گذره، شهرک سبز، شمعان، رباط سنگی…. برگزار می شد. برای بلند بردن روحیه دینی و توان روحی در چندین نوبت مختلف قیام اللیل ها و نمازهای تهجد را برای منسوبین نجم برگزار شد.
بخش فرهنگی کنفرانس و سیمینار های مختلف برای بلند بردن سطح آگاهی و تنویر اذهان نجوم و عامه مردم برگزار نمود. کنفرانس سید جمال الدین افغان، شب شعر با اشتراک ده ها تن از شاعران و نویسندگان و نزدیک به هزار اشتراک کننده، کنفرانس واکاوی رسانه های و فضاهای مجازی….. تنها نمونه ایست که برای بلند بردن سطح فکری جوانان و محصلین انجام پذیرفته است.
بخش های تعلیمی «طرح بزرگ خدمت به معارف» پیش برد. در این طرح برای متعلمین مکاتب مختلف روش های مطالعه موثر، کلید های موفقیت در کانکور، راهنمایی برای روش بهتر انتخاب رشته تحصیلی…. در مکاتب برگزار شد.
بخش مالی مصارف قسمت های مختلف را یا از جیب خود نجوم یا هم از خیّرانی جمع آوری نمود که کمک های بدون قید و شرط می دهند. از آنجایی مصارف خود را از جیب خود مصرف می کنیم، امر و یا نهی احدی من الناس برایم ما قابل پذیرش نیست.
—
حوادث غیر مترقبه:
به قول آقای صباء «عصرما، عصر غزل های دل انگیز نبود.» عصر ما متاسفانه عصر توپ، آتش، باروت، خون، قتل، انتحار، ارتشاء…. بود. در حالتی قرار داریم که خیلی ها چون ماهی های آکواریوم هستند که نه تنها اقیانوس را ندیدند، بل فکر اقیانوس هم، به خاطرشان خطور نمی کند. زمانیکه بر این ماهی ها از اقیانوس می گوییم، نگاهی دارند که نگاهی عاقل اندر سفیه! بزرگترین شکست های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی…. را زمانی بر ما تحمیل می شود که شکست روحی بخوریم و شاید بزرگترین نیرنگ هم این بوده است که همین تصور را ایجاد کردند که «از افغانستان دیگه خلاصه، راه حل فرار به آلمان هست. هرکس خود خور محکم بگیره، بسه» لاکن ما گفتیم نه! افغانستان را می سازیم خوب هم می سازیم! به آنهای که میگویند نمی توانید، میگویم: بنشینید تماشا کنید که فردا منم و گُرزم و افراسیاب!
زمانیکه حادثه میانمار داغ شد و آه مظلومان که استدعای کمک می کردند به سماوات رسید، اولین های که به صحنه آمدند و با صدای رسا دولتمردان خود را خطاب کردند و شدیدا آن جنایات را محکوم کردند، ما بودیم. هرات زود تر از همه غرش شیرآسای خود را بلند کرد، در چهارشنبه، ودو روز بعد آن در روز جمعه در تمام افغانستان. تقریبا نتیجه هم داد، در نشست سران کشورها در سازمان ملل، رییس جمهور ما از حق ملت میانمار دفاع کرد. دوکتور غنی و آقای اردوغان تنها رهبرانی بودند که بر این قضیه توجه کردند. جالب توجه اینکه ملت ما، از اقشار مختلف از دوکاندار و متعلم و محصل گرفته تا زنان و دختران بر ما اعتماد کرده بر ندای ما لبیک گفتند و در صحنه حاضر شدند، انعکاس وسیعی در رسانه های ملی و بین المللی داشت.
در قضایای داخلی، در انفجاریکه در مسجد جوادیه در بکرآباد در بین برادران شیعه ما اتفاق افتاد، اولین کسانیکه با قلب حزین و دلی پر از اندوه حاضر در صحنه ما بودیم که هم بر مجروحین کمک کنیم، و هم بر نیازمندان خون دهیم، ما بودیم. در انفجاریکه در مسجد جامع بزرگ هرات اتفاق افتاد، باز هم این ما بودیم که هر کدام از هر جاییکه بودیم برهنه پا دویدیم سوی مسجد و برهنه پا دویدیم سوی شفاخانه. اولین کسانی هم که در صف تراویح آن شب در مسجد جامع، باز هم ما بودیم! قضایای داخلی آنقدر پیچیده است که …….
—
آب ناطلبیده مراد است!
از قضاء فرصت های غیر مترقبه نیز در برابر نجم هرات امسال سبز شد. این فرصت های غیر مترقبه در کنار اینکه فرصت بود، اما اگر درست مدیریت نمی شد یا از دست میرفت و یا هم خود به چالش دیگر تبدیل می شد.
از این فرصت ها می توان از کسانی یاد کرد که ما نا خواسته دست یاری و مروت به سوی ما دراز کردند. خانه ی شان آباد، خودشان بی آنکه بگوییم حاضر شدند که کمک های معنوی و مادی خود را از ما دریغ نکنند، خودشان پیش قدم این کار شدند. خانه ی شان آباد!
هجوم سیل آسای جوانان و نوجوانان نجم را مجبور کرد که اجتماعات خود را گسترده تر سازد و تشکیلات خود افزایش دهد، هرچند که در بعضی موارد این افزایش ها به تورم تشکیلاتی منجر شد و ای بسا نشد که تمام آب نا طلبیده را نوش کنیم.
نجم به کجا می رود؟ این در نگاهی به فردا خواهم نوشت.