امید؛ ارمغان پیام آوران
نوشته: عبدالرحمن عزام
هنگامی که با دیدی کنجکاوانه، زندگی پیامبران – این ابرمردان دو دنیای زندگی- را در قرآن می پاییم، ایشان را کسانی می یابیم که پیشتازان تمام عرصه ها بوده و آغوش دل های شان سرشار از امید و برگ های زندگی شان پرِ از سرزندگی است. براستی پیامبران الهی، پیام آوران نوید سعادتند. آری ایشان با خود سعادتی به پهنای رستگاری دنیا به ارمغان آورده اند. پس به ایشان باید اقتدا نمود و پای بر جای پای شان نهاد تا همیشه دوشادوش پیشتازانِ میدان های زندگی پرچمدار مژده های امید بوده و هرگز قدمی به سوی تیرگی و تاریکی برنداشته باشیم.
امید، بارزترین ویژگی پیغمبران است. این پدیده باعث گشته تا ایشان پيوسته بدون سستي و دلسردی، قوم خويش را به سوي خداوند متعال دعوت نموده و به هدایت شان امیدوار باشند.
با اشاره ای کوتاه به زندگی شان میتوان گفت: با وجود آزار و آسیب، رنج و آزیر، برای نجات و قوم خویش آزمند بودند و هيچگاه در انجام رسالت خويش نوميد و دلسرد نشده و پيوسته با وجود مشقت و شکنجه، براي هدايت و فراخي دلهاي شان دعا مي کردند تا اسلام را بپذيرند. جبرئيل پس از سفر پرمشقت طائف، نزد پیامبر اسلام صلى الله عليه وسلم آمده برایش می گوید: مرا پروردگار فرستاده تا دستورم دهي هر گونه که بخواهي دو کوه بزرگ مکه را بر این قوم فرود آورم. پیام آورِ مهربانی، با جانی پر از درد و دلی پر از مهر، می فرماید: «اميدوارم خداوند از نسل شان کساني را پديد آورد که خداي یگانه را پرستش نموده و به او چيزي را شريک نياورند.» [متفق عليه].
نوح عليه السلام نه صد و پنجاه سال بدون ملالت و خستگي شب و روز، آشکارا و نهان، در خلوت و جلوت، به دعوت قومش پرداخت. و از هر راهی و در هر زمینه ای به اميدِ ايمان آوردن قومش تلاش نمود.
یعقوب نبی علیه السلام را خداوند به از دست دادنِ دو فرزندش (يوسف و بنيامين) آزمود. اما او همچنان بر قضاي پروردگارش صابر و شکيبا باقي ماند و از بازگشت فرزندانش نااميد نگشت و از اميد و آرزوي او به خداوند سبحان ذره ای نکاست و با دنیایی امید از فرزندانش ميخواست تا با امیدواری به دنبال آن دو بگردند؛ چرا که اميد به خداوند بسته بود و ميفرمود: «يَابَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ/ اى پسران من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نوميد مباشيد.» [يوسف: 87]
سرگذشت موسی عليه السلام و بنی اسرائیل نیز خالی از حیرت نیست؛ آنگاه که فرعون و سربازانش در پيِ آنان به لب دریا رسیده اند و ایشان جز اميد به ياري خداوند، دیگر پشتیبانی ندارند. در پیشروی روی شان دریای پر موج و در پسِ شان دشمن با فوج، مأیوسانه روی به او نموده فریاد سر می دهند: «إِنَّا لَمُدْرَكُونَ/ ما قطعا گرفتار خواهيم شد» [شعراء: 61] اما موسى عليه السلام با کمال باور و امید، به آنان در جواب شان فرمود: «كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ/ چنين نيست؛ زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد.» [شعراء: 62]
خداوند متعال ایوب علیه السلام را گریبانگیر بیماری مزمنی نموده و با گرفت مال و اولادش او را به بوتهي آزمايش می نهد؛ اما او هرگز اميد خويش را به ياري خداوند و رهايي از مصيبت ها از دست نداده بلکه همواره بانیایش های سوزناک به درگاه خداوند روی نموده زمزمه می کرد: «أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ/ به من آسيب رسيده است و تويى مهربانترين مهربانان» [انبياء:83]
و اگر این پدیده ی زیبا در پیشروی شان قرار نمیداشت، هرگز روی به سختیها نمیآوردند و رنج و مصیبتها را تحمل نمینمودند. پس میتوان گفت امید به روشنایی بود که ایشان را بران داشت تا خود به عنوان الگو و مقتدا، برای رهروان مسیر خویش درس شکیبایی داده و ارزنده ترین ارمغان خویش (امید) را برای شان برجای گذارند.
گویند «زندگی به امید است».