مدل کار دعوت!
نوشته: ضیاء لامع
دعوت کارش جور کردن یک فضا یا یک چرخه است. ما هر قدر یک چرخه ای قوی جور کنیم که هر کس با آمدن در او بکار بیافتد، این میزان موفقیت کار ما است. فرد آهسته آهسته با موج ذهن بیداری روبرو می شود و این امواج رشد می کند او را به تغییر در زندگی وامیدارد. و از او یک شخص عملگرا و اصولی به بار می آورد. این تغییر به شکل تدریجی از احساس فردی به روا داری و دردِ جمعی تبدیل می شود.
مثلاً با گرم نگهداشتن واحد های تربیتی همراه با عواطف و صميميت و پیراسته بودن و صفای اهداف ما، تهداب و شمه کار ما مانده می شود و با گرم نگهداشتن میدان ها به وسیله ای رهبری و مهربانی، انرژی مثبت و عشق به اتقان مسؤولیت ها چرخه ی میدانی دعوت به حرکت در می آید.
دعوت همین است و افراد همین گونه با گذشت دوران تربیه می شوند و رشد می کنند.
در مقابل نیروی شر هم با جو سازی رشد می کند و اهدافش را به کرسی می نشاند. جو که امروز رسانه به راه انداخته است، بسیار مفید و کاربردی برای جهت دهی ذهنیت عامه است. بیشترین سهولت را برای ما آماده نمودن، مبایل در دست ما هر وقت که احساس ما اوج می گرفت فورن با بروز کدام مطلبِ از شخصیت خود در فضای عامه رنگ بجا می گذاریم. و همین رنگ های اکثرن به فضای عامه رنگ می بخشد و اذهان عامه را متاثر می سازد.
یا نشرات تلویزیون ها به حدی قوی ساخته شده است که انسان خسته و با انرژی -هر دو- در گرو آن راحت قرار گرفته می تواند. وقتی تلویزیون را روشن می نمائی به چینل های و برنامه های مشابه بر می خوری و هر قدر چینل تبدیل می کنی به عین نشرات روبرو می شوی. و به مرور زمان فرد در همین نشرات ذوب می شود و شخصیت اش با تاثیر از همین نشرات رنگ می گیرد. این را هم تربیه می گویند.
یکبار دیگر تاکید می کنم، این روزگار که ما به آن سر می کنیم شبیه یک مارکت تجارتي است. به آنی که از دروازه اي ماركت داخل می شویم تجار با اجناس خود ایستاده هستند و همه در تلاش فروش جنس خود هستند. هر یک ترفندش را بکار می بندد تا بازرش سروسامانی گیرد و بیشتر سود ببرد. در فضاي این ماركت مرغوب بودن یا نبودن اجناس کمتر مطرح است و آنکه ترفندش تیزتر و ابتکارتری باشد، جنسش به فروش می رود. یکی آنقدر خبره است که فرد نه اشتیاقی به خرید جنسش دارد و نه هم ضرورتی اما به زور حکیمانه تاجر سرش شیره می مالد و جنسش را سر خريدار به فروش می رساند.
دعوتگری هم یک مهارت و ترفند است. فضای مارکت را با ابتکارات خود طوری بسازیم که آنهای قصد خرید جنس ما را هم ندارد، مجبور شوند و جنس ما را بخرند.