سرمشق هایی از امید در زندگی پیامبر صلی الله علیه وسلم
نوشته: عبدالرحمن عزام
زندگی پیامبر گرامی اسلام سرشار از امید است. و همین امید و دلبستگی بود که او را بر آن داشت تا با قبول آزار و شکنجه، سختیهای مسیر دعوت را با جان پذیرفته، دست از دعوت برندارد و تمام نیرو و توان خویش را در این راه بذل نماید. نکته ای که می بایست بدان اشاره کنیم، پاره ای از نمونه های امید در سختترین لحظه های زندگی گهربار شان است که کمتر انسانی می تواند در آن لحظه های بحرانی، زیر چتر امید قرار گیرد.
نگرش ژرف اندیشانه در حادثۀ هجرت، امیدهای بزرگی به نصرت و یاری خداوند متعال در سرزمین باورهای مان می کارد؛ زیرا خداوند متعال در پیامدِ این سفرِ خطیر، مردم را از تاریکی های کفر به سوی روشنی ایمان گسیل داشت. و مسلمانان را از مکه جایی که توان ادای نماز در مسجدالحرام و قدرت اعلان موقف و بلند نمودن شعایر دینی، برای هیچ کسی مقدور نبود، بیرون نموده و در مدینه سرزمینی که بتوانند حکومتی مقتدر را پایه گزاری نمایند، قرار شان داد.
در غار ثور، آنگاه که فاصله ی مرگ و زندگی به تار عنکبوتی بسته بود و یار غارش با اضطراب، نگران گرفتاری در دام دشمن بود، با کمال خونسردی و ثبات، فرمود: «دربارهی دو نفري که الله سوم آن ها باشد، چه گمان برده اي؟!» [بخاری]
خباب رضی الله عنه قبل از هجرت وقتی که مشکلات بر او هجوم آورده بود، نزد پیامبر آمده فرمود: آيا براي ما طلب پيروزي نمي كني؟ پیامبر در جوابش فرمود: «براي افرادي از امت هاي گذشته، چاله اي در زمين حفر و او را در آن قرار مي دادند. سپس اره اي مي آوردند و بر سرش مينهادند و او را از وسط دو نيم مي كردند. ولي اين كار، او را از دينش باز نمي داشت. شانه هاي آهني را در گوشت آنان فرو مي بردند تا جايي كه به استخوان و عصب آنها مي رسيد و اين كار هم آنان را از دينشان باز نمي داشت. سوگند به خدا كه اين دين كامل خواهد شد تا جايي كه سواري از صنعا[ی یمن] تا حضرموت برود و جز خدا و يا گرگ، بر گوسفندانش از چيزي ديگر نترسد. اما شما عجله داريد» [بخاری].
همچنین در مسیر راه مدینه؛ جایی که در سرنوشتی نامعلوم قرار دارد، به سراقه بشارت النگوهای کسری پادشاه فارس را نوید می دهد؛ امری که به ذهن و خیالگاه هیچ کسی در آن لحظه ی حساس، نمی رسید. [الهجرة والامل، محمد موسی الشریف]
در غزوه ی خندق، درست موقعی که یورش قریش و همدستان شان از پیشرو، عهد شکنی یهود بنی قریظه از پشت سر و صف شکنی منافقین، مسلمانان را به مرگ تهدید می نمود؛ به یارانش فتح فارس و غلبه بر شام و پیروزی بر یمن را بشارت می دهد.
اینچنین سیرت پیامبر گرامی اسلام به ما می آموزد تا از دل تاریکی انتظار روشنی، از عمق شرّ دریافت خیر و از میان بحران ها انتظار گشایش را داشته و برای بهروزی در زندگی، امید بیافرینیم.» [الهجرة و صناعة الامل، دکتر عادل بن احمد].