کلبه‏ ی احزان شود روزی گلستان!

نوشته: عبدالرحمن عزام

در زمان کنونی که مشکلات و آشفتگی ها یکی از پی دیگری به سراغ حال مسلمانان و سرزمین های اسلامی آمده  است، امت مسلمان نیاز مبرمی به امید، این سلاح زندگی بخش و سرنوشت ساز دارد؛ زیرا امید است که او را برای باری دیگر به حرکت و تلاش و تکاپو واداشته و باورمندش می‏سازد که ممکن است این مشکلات گریبانگیر او، راهی به سوی خیر، و تاریکی دری به روی نور باشد. و چه بسا محنت و مشقتی با خود آسانی، و نقمت و مصیبتی باخود بخشش و نعمت به همراه داشته باشد.{وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ/ چه بسا چيزي را دوست نمي داريد و آن چيز براي شما نيك باشد» [بقره:216].

با کند و کاو در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام و امت مسلمان؛ به رویدادهای پست و بلندی بر می خوریم که تلخی و شیرینی روزگار را به کام خاطر ما می چشاند و در می یابیم، لحظه هایی قرین و به دنبال هم آمده اند که در یکی به اوج قله‏ ی اقتدار قرار داشته و کاخ نشین زمان بودیم و در دیگری به کوخ شکست، دادِ اندوه از سینه ‏ی غم سر می دادیم؛ لیکن، دوباره زانوی همت راست نموده و با دست توان بر قبضه ‏ی سلاح امید چنگ انداخته، عزتمندانه سر بلند و پرچم افتخار آفرین خویش را بر بلندای هستی به اهتزاز در آورده ایم. براستی هر سختی آسانی و هر فراز فرودی دارد!

مکه بر پیامبر صلی الله علیه وسلم تنگ آمد، قریشیان بر علیه او دسیسه چیدند؛ اما کید شان بر خود شان برگشت و پیامبر صلی الله علیه وسلم در مدینه دارای اقتدار شد.

قبیله ‏های عرب بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم با شتاب از دین برگشتند. مردم گمان بردند که دوران اسلام تمام شده و روزگارش سر آمده است؛ اما در مدتی بس کوتاه، کار اسلام بجایی رسید که سپاهیانش همه کران تا کران زمین را در نوردیدند و پیام خویش را به همگان رسانیدند.

تاریخ درست به یاد دارد؛ زمانی آمد که فتنه ها امت را در برگرفتند و گفته می شد: دیگر مسلمانان لذتِ ثبات را نخواهند چشید؛ ولی آرامی طوری دوباره استقرار یافت که هر آبی به مجرای خودش بازگشت.

تاتار چنان بر امت اسلام چیره شدند که همه جا و همه چیز را به نابودی کشیدند تنها در بغداد هزاران مسلمان را قتل عام و شهر را ویران نمودند، به اندازه ای که گفته می شد: هیبت اسلام رخت بربسته است و دوباره برنخواهد گشت؛ اما در عین جالوت، این امتِ به ظاهر ناتوان، دشمن خویش را با توانمندی وصف ناشدنی ای به شکست مواجه نموده و مجد و عظمت از دست رفته‏ ی شان را دوباره به دست آوردند.

در جنگ های صلیبی، کشورهای اسلامی مورد تاخت و تاز اروپائیان قرار گرفت، صلیبی ها هزاران مسلمان را کشته، خانه و کاشانه‏ ی شان را به آتش کشیدند. و با خون مسلمانان سم اسپان شان را رنگین و لجام شان را آذین بستند. درین زمان، صلاح الدین فرزند این امتِ با اقتدار قیام کرد، سرنوشت واژگون شد، کفه ‏ی سنگین ترازو سبک و کفه‏ ی سبک آن سنگین شد و با به آغوش کشیدن دوباره‏ ی پیروزی، تبسم بار دیگر در چهرۀ تابناک بیت المقدس وزیدن گرفت.

این همه ما را بران می دارد تا ما به عنوان مسلمان، هیچگاه دست از امید بر نداریم و همیشه در همه زمینه ها و زمان ها زمزمه‏ی باید امید داشت سر دهیم؛ زیرا یأس و ناامیدی از اخلاق مسلمان نیست،{إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ/ چرا كه از رحمت خدا جز كافران نااميد نمي گردند» [یوسف:87].

اگر امروزِ امت خود را با دیروزش مقایسه کنیم، تفاوت های زیادی را به نظاره خواهیم نشست. قرن گذشته زندگی مان سرشار از سیاهیِ ذلت بوده و لوای سردمداری و رهبری به دست نابخردانِ قوم گرایی و ره روانِ مارکس و لنین و… بود. دون صفتانی که پرچمدار سوسیالیسم و کمونیزم و هر ملتی جز ملت اسلام بودند.

بر فرازِ سرزمین اسلام، ابر سیاه عناد و بی دینی و کفر، سایه گسترانیده و چنگال دیو انکار و الحاد، همه باورها و مقدسات را دریده بود؛ اما لله الحمد امروز نشانه‏ های اسلام خواهی مردم و ملت مان از هر دور و دیاری هویدا بوده و داد اسلام خواهی شان از همه جا، به گوش می رسد.

امروز مسلمانان در عزت و سرفرازی به سر می برند، و بر میهن اسلامی مان، دینداری بساط گسترانیده است.

آری! اینک؛ بشارت ها یکی بعد از دیگری سر بر می آورند.

امت به خواب رفته‏ ی مان بیدار شده است.

ترکیه باری دیگر به اسلام گرایی روی آورده است.

در فلسطین اسلام دارای هیبت و هیمنت خویش است.

جهاد مقدس ملت مسلمان، برای نابودی ستمگرانی که سالیان دراز با شرارت تمام بر گردۀ مردم و ملت سوار بودند؛ در سوریه به شدت جریان دارد؛ تا این ابلیس زادگان فرعون صفتِ بوجهل منش را به خاک ذلت بکشانند و بر خاکستر خفت بنشانند.

یمن که آبستن مشکلات بود؛ نزدیک است از این مرحلۀ گذار بگذرد و آوای خیر و خوبی را به آغوش کشد.

در مصر، – مادر خیزش ها- نیز سردمداران کودتا دارای قرار و ثبات نیستند؛ طوری که هر روز قدمی به سوی نابودی خویش بر می دارند و نشانه های پایان شان به همت شیران این سرزمین، نزدیک است.

تونس هم به سوی به خوبی و ثبات قدم بر می دارد. [الهجرة والامل، محمد موسی الشریف]

به هر جای سرزمین اسلامی مان که می نگریم، کار و تلاش، حرکت و دعوت جریان دارد و این امید مان می دهد، تا با تمام توان خویش دست در دست هم داده و با آوای بلند بانگ بر آریم: باید امید داشت! باید امید داشت!.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *