محمد پیامبر رحمت و محبت
بشریت امروز از رواج رذایل اخلاقی, رنج می برد, غربت ارزشها در جوامع انسانی همه ی بشریت را نگران کرده است, بشریت امروز مهربانی و محبت را کمتر تجربه می کند, جنگ و خونریزی, تکفیر و دیگر نپذیری, باعث ایجاد و حشت در میان جوامع بشری شده است. بشریت به دنبال الگو و قیادت اخلاقی است که رحمت اش گسترده باشد و محبت اش هم فراگیر.
این الگوی نیکو که به تعبیری رحمت اللعالمین باشد, بر همه گان مهربان باشد, همه را دوست داشته, صلح اش رحمت باشد و جنگ اش هم رحمت باشد, حتی برای دشمنان اش هم خیر خواهی کند, کی میتواند جزء محمد ما باشد؟
پیامبر اسلام که مجموع صفات نیکو در او هست, پیامبر جهانی هست, برای همه ی جهان فرستاده شده است, فقط الگویی است که بشریت می تواند با درس گیری از او و متابعت او خود را ازین بدبختی و ظلم و تاریکی ها بسوی نور, بسوی نیکی ها و بسوی محبت و رحمت سوق دهد.
فکر میکنم بجا باشد که همه ی مواصفات نیکوی پیامبر را زیر سه عنوان مورد بحث قرار دهیم و پیامبر را پیام آور رحمت, محبت و نشانه ی عشق خدا به انسان بدانیم.
محمد ﷺ سراسر رحمت بود, ازین حیث که سوز و درد مردمی داشت, نیکی ها را برای همه ی مردم می خواست. در رسانیدن خوبی ها برای همه ی مردم و حتی مخالفین اش اندکی هم کوتاهی نمی کرد. همه ی دشمنانش را در فتح مکه بخشید. دشمنی شخصی با کسی نداشت. اعرابی بادیه نشین را بخاطر کثیف کردن مسجد سرزنش نکرد. به دوستانش که آنها را به جنگ و فتح می فرستاد چنین نصیحت شان می کرد که اگر حتی یک نفر هم توسط شما هدایت شود و شامل رحمت الهی شود, بهتر.
پیامبر اکرم ﷺ از صمیم جان دلسوز مردم بود و تمام آرزویش هدایت مردم بود. در قرآن تقریبن سه چهار مرتبه ای آمده است که, پیامبر ازینکه مردم هدایت نمی شدند و کلمه حق را قبول نمی کردند و لج بازی می کردند, دق می کرد, خسته می شد و آشفته حال می گردید. قرآن می گوید: پیامبرحریص بود «حریص علیکم», شدیدن به شما علاقه دارد, اصرار دارد تا مردم هدایت شوند و راه بیابند. او از دل می خواهد که شما هدایت شوید. بالاخره او حریص بر هدایت شماست, حریص بر تربیت شماست و حریص بر سعادت شماست.
تا آنجا پیامبرغم امت را می خورد که گاه جان پیامبر در معرض خطر قرار می گرفت. خداوند متعال در قرآن کریم اشتیاق پیامبر در امر هدایت مردم را چنین توصیف می کند: <فلعلّک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا»- گوئی می خواهی به خاطر اعمال آنان خود را از غم و اندوه هلاک کنی, اگر به این گفتار ایمان نیاورند.
پیامبر درین آیه به کسی تشبیه شده است که, نزدیکترین اعضای فامیل اش را از نزدش به جبر و اکراه می برند و او نا امیدانه به سوی آنها از پشت نگاه می کند و رنج می برد, خسته می شود, خودش را می خورد, جان اش به لب اش می رسد, می گرید, تاب نمی آورد و خلاصه دق مرگ میکند و می گوید؛ جانم به فدایتان! چرا نشد و چرا نمی شود؟ چرا چنین شد و چرا چنان نشد؟
محمد ﷺ پر از محبت بود, نرم خو بود و خلق اش تنگ نبود. چون اگر پیامبر نرم خو نمی بود و خداوند او را نرم و ملایم تربیت نمی کرد, و اگر به گفته ی قرآن “فظ غلیظ القلب” می بود, نتیجه اش “لن فضو من حولک” می شد, که بالاثر آن نه گذشتی بود, نه بخششی و همین طور که از او پراکنده می شدند و او را همخوان با خودشان نمی یافتند, مشوره ای, کار جمعی ای, همکاری و تعاونی هم درکار نبود.
او نرم خو بود, در قله ی تواضع قرار داشت, با مردم به زمین می نشست, بر سر کودکان دست می کشید و آن ها را دوست می داشت. بر مردم سخت گیر نبود. و به امر خدا بال عطوفت را برای مومنین فرود آورد و چنین شد که خدای والا مقام فرمود: «واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین». او با همگان غذا می خورد و دعوت همه را برای این امر می پذیرفت ولو فقیرترین مردم را.
با همسرانش محبت داشت, آنها را از دل و جان دوست داشت, از انس بن مالک نقل شده است که می گوید: من هیچ کس را مهربان تر از رسول خدا به اهل و عیال خود ندیدم.
کارهای شخصی درون خانه را خودش انجام می داد، شتر را تغذیه می کرد، خانه را جارو می زد، شیر گوسفند را می دوشید، کفشش را تعمیر می کرد، لباسش را وصله می زد.
نشانه دیگری از علاقه و توجه رسول خدا به همسرانش، همراه بردن آنها در سفرها بود؛ نقل شده است که پیامبر اکرم از یاد همسران خود هیچگاهی غافل نبود, همواره به همسران خود سر می زد و احوال آنها را جویا می شد. هنگامی که نماز صبح را می خواند، وارد حجره تک تک همسران خود شده و از آنان احوال پرسی می کرد. در روایات اسلامی داریم که؛ (کان یطوف علی نساءه فی اللیله الواحدة)؛ پیامبر در هر شب به همه همسران خود سر می زد.
این احادیث، نشان دهنده اوج محبت پیامبر با همسران شان بود.
پیامبر ما محمد ابن عبدالله با کودکان هم محبت می ورزید, رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، حسنین علیهماالسلام را بر دوش خود سوار میکرد و به آنها میفرمود: «خوب مرکبی دارید و شما هم خوب سوارکارانی هستید.» آن حضرت حتی در حضور جمع، خود را هم پایه کودکان قرار میداد و با آنان انس میگرفت. همچنین به یاران خود میفرمود: «با کودکان مأنوس شوید و آنان را در آغوش بگیرید.» کودکانی نیز که رسول خدا صلی الله علیه و آله، آنان را به دوش میگرفت، به این امر افتخار میکردند.
پیامبر با حیوانات هم محبت داشت, برای حیوانات هم رحمت بود, در روایات متعددی برای فراهم آوری حایگاه مناسب برای استراحت حیوانات دستور داده است, توصیه کرده است تا اعضای حیوانات را قطع نکنید, حیوانات را آزار و اذیت نکنید, اضافه باری نکنید, حتی پیامبر اکرم از فحش دادن حیوانات هم ممانعت فرموده است, در روایتی داریم که پیامبر فرمود: قورباغه را فحش ندهید, خروس را فحش ندهید و شتر را ناسزا نگویید و حتی در روایاتی از جنگ انداختن حیوانات هم ممانعت کرده است.
پیامبر اکرم نشانه ی عشق خدا به انسان است, تجسم قرآن در روی زمین است, آنچه در قرآن است که کلام خداست, در محمد امین است. باری از عایشه ام المومنین رض پرسیدند که از اخلاق محمد بگو؟ فرمودند کان خلقه القرآن. محمد تجسم از قرآن است. محمد آنچه در قرآن آمده را در خود دارد, او مجری طرح های خداوندی در روی زمین است. او سراسر رحمت است چون خدا رحیم است و او وسیله ی پخش رحمت خدا در روی زمین است. پیامبر پر از محبت بود, چون خدا پر از محبت است, پیامبر اکرم زندگی خداگونه داشت و گفته های خدا در او وجود داشت.
خداوند پیامبر را رحمت خوانده است برای همه ی عالم. خود خدا رحمت است و محمد نشانه ی رحمت خدا «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ».
بلی پیامبر اسلا م (صلی الله علیه و آله) مانند باران است, به هرجا می بارد, فرقی نمی گذارد بر هر زمینی می بارد و پر بار می کند. همچون مهتاب است که نور افشانی می کند و راه گم کرده های شب ظلمت را راه می نماید و نشانه ی عشق خدا به انسان است, او وسیله ی تقرب جستن به سوی خداست, اطاعت او برابر است با اطاعت خدا, پیروی خدا بدون او هیچ معنایی ندارد, خلاصه اینکه بعد از خدا تویی قصه مختصر.