سفر به دیار سیستان

نوشته: عبدالباسط “خالد”

قسمت اول

روز چهارشنبه 25 میزان بود، انجنیر صاحب علیم خان سعید پیام فرستاد، امشب ساعت یک ونیم حرکت هست.

قرار ما بر همین شد، شب از دفتر نجم یکجا با هم حرکت خواهیم کرد.

درست یک و نیم شب بود، ما در ترمینال موترهای جنوب غرب کشور حضور داشتیم، پس از یک و نیم ساعت انتظار حدود ساعت سه شب، سفر مان آغاز شد.

برای من این اولین سفر به سمت جنوب غربی کشور بود.

پس از تقریبا 39 ساعت سفر، و گذاشتن یک شب در ولسوالی گرشک ولایت هلمند، بالاخره صبح روز جمعه و ساعت 7 و 30 دقیقه به شهر زرنج رسیدیم.

اشعه های خورشید، با تابیدن بر ریگستان های ورودی شهر، تصاویر دلنشین و زیبایی را شکل داده بود، بعضی اوقات این ریگ ها وارد جاده عمومی هم میشد، ریگ های سرگردانی که بادهای 40 روزه معروف سیستان آنرا از یکجا به جای دیگری انتقال میدهد.

وارد شهر شدیم، کوچه های شهر زرنج در مقایسه با بسیاری از شهرهای افغانستان خیلی ها منظم و قشنگ بودند، اکثر کوچه ها قیر ریزی یا اسفالت شده بودند، و تمامی کوچه ها هم به شکل منظم نام گذاری شده، اکثرن  بنام شعرا و اندیشمندان معروف سیستان، مثلن فرخی سیستانی.

شهر زرنج، را میتوان شهر مساجد گفت، در این شهر در هر کوچه یی شما دو یا سه مسجد بزرگ و وسیع و خیلی منظم و پاک می بینید، تلاوت های دلنشین و زیبا از هر مسجد، توجه هر تازه واردی را به خود جلب میکند.

مردم نیمروز با آنکه متشکل از اقوام مختلف کشور اند، اما لهجه فارسی آنها خیلی زیبا و شیرین هست، در ضمن زبان فارسی زبان های بلوچی و پشتو نیز از زبان هایست که در آنجا تکلم میشود.

مردم خیلی مهربان، مهمان نواز و با احساسی هستند، روز اول در کنفرانس جوانان و دعوت اسلامی که به ابتکار نجم نیمروز راه اندازی شده بود، اشتراک کردیم، پس از ادای نماز جمعه در مسجد جامع دانشسرای امیر المومنین عمر بن خطاب رضی الله عنه، یکی از مدارس معروف و قشنگ نیمروز، به اجتماع تربیتی از جوانان نجم نیمروز اشتراک کردیم.

عصر همان روز به به نقطه مرزی افغانستان- ایران یعنی پل ابریشم رفتیم، در کنار شهر زرنج قرار دارد، وقت غروب آفتاب از دلنشین ترین صحنه های شهر زرنج هست، قرص زرد رنگ آفتاب کم کم مایل به رنگ سرخ میشود، در میان دشت های سیستان غروب میکند، از کانال نهر لشکری دیدن کردیم، این نهر از زمان های گذشته بخاطر آبیاری مزارع دشت های نیمروز ایجاد شده است، و آب آن از رود هیرمند، منشاء میگیرد.

شب را مهمان استاد گرامی، استاد تائب بودیم، فردا صبح وقت، پس از ادای نماز و صرف صبحانه، نجم نیمروز زمینه ملاقات با بزرگان و مسوولین نیمروز را تدارک دیده بودند، با محترم مسعود نوری رئیس معارف نیمروز دیدیم، از تلاش های نجم ابراز خوشی نموده و اعلام همکاری با نجم نیمروز را نمودند، سپس با رئیس اطلاعات  و فرهنگ نیمروز دیدیم، ایشان نیز از تلاش های نجم ابراز تشکری نموده و افزودند” نجم نیمروز قرار است عضویت بورد مشورتی فرهنگی ولایت نیمروز را نیز داشته باشند”

سپس به دیدار رئیس پوهنتون نیمروز رفتیم، پوهنیار محمد قاسم عادل، مرد خیلی خوش مشرب و با انرژی بود، تعمیر موجود پوهنتون نیمروز را بنابر کم بودن بودیجه دولتی، با کمک مردمی شهر زرنج اعمار نموده است، چیزی در حدود 2.5 میلیون افغانی را از نزد بزرگان و تجار زرنج بخاطر ساخت این پوهنتون جمع آوری نموده است، در ضمن دو عراده موتر نیز به پوهنتون نیمروز از تجار و اهل خیر گرفته است.

با پوهنیار صاحب خیلی دیر نشستیم و قصه کردیم، وی نیز از کارکردها و تلاش های خودش برایمان گفت، در ضمن از صنوف پوهنتون نیز دیدار نمودیم، استاد عادل از نجم و تلاش های نجم قدر دانی نموده و اضافه نمود که به وجود جوانان نجم افتخار میکند و اینکه چنین جوانانی را در شهر زرنج با خود دارد، احساس خوشحالی نموده و اضافه نمود که ان شاء الله پس از آن یکجا با جوانان نجم در بهبود هرچه بهتر وضعیت پوهنتون نیمروز همکار خواهد بود.

پس از آن به دیدار علمای نیمروز رفتیم، در مدرسه نورالمدارس نیمروز با اعضای مجمع علمی علمای نیمروز دیدن کردیم، محترم مولوی صاحب علی احمد و مولوی صاحب ولی احمد، از استادان این مدرسه از ما خیلی به خوبی استقبال کردند، و لحظاتی را با هم قصه کردیم و از مسوولیت های جوانان در قبال دین و ملت گفتیم.

عصر همان  روز  با محترم مولوی صاحب بشیر احمد، خطیب مسجد جامع شهر زرنج و رئیس شورای علمای نیمروز دیدار نمودند، ایشان از علمای بزرگوار شهر زرنج و شخصیت خیلی حلیم  و محترمی بودند، از تعارف خود با نجم و جوانان نجم نیمروز گفتند، در ضمن توصیه های نیز به نجوم داشتند.

شب دوم را مهمان داکتر صاحب حسینی از ارکان نجم هرات بودیم، داکتر صاحب در شهر زرنج کلینیک دندان دارند، و جالب اینکه تعداد زیادی از مراجعین وی از آنطرف مرز غرض تداوی نزد وی مراجعه میکنند.

در طول مدت اقامت مان در شهر زرنج محترم انجنیر صاحب سید قیام الدین سادات مسوول ولایتی نجم نیمروز، لحظه یی ما را تنها نگذاشت و در تمامی ایام اقامت در نیمروز با ما بود، خدایش جزای خیر دهد، جوان خیلی نشیط و پر انرژی بود و از ما خیلی به خوبی استقبال کرد، در ضمن سایر نجوم نیمروز نیز از ما خیلی به خوبی پذیرایی نموده و در طول مدت اقامت مان در این شهر لحظاتی خیلی خوبی را با آنها داشتیم.

نیمه شب یک شنبه پس از سپری نمودن دو شب در دیار ابی داود سیستانی و فرخی سیستانی به سمت ولایت هلمند و شهر لشکرگاه حرکت کردیم.

ادامه دارد…

1 دیدگاه برای «سفر به دیار سیستان»

  • اکتبر 29, 2019 در t 7:21 ب.ظ
    Permalink

    صلح بزرگترین نعمت خداوندی!
    اما گمشدهٔ افغانها.
    در جامعه امروزی ما جنگ،ناامنی،ویرانگری،قتل وقتال افراد بی گناه به اوج خود رسیده.و مردم افغانستان سالهاست که در گیر چنین فاجعه بزرگ و حوادث خطر ناک و غم انگیز اند. روزانه یکی پس از دیگری مردم افغانستان دوستان ، خویشاوندان و جگرگوشه های شان را از دست میدهند.
    درین اواخر نا امنی بحدی رسیده که وقتی یکی از اعضای فامیل از خانه بیرون میشود دیگر اعضای فامیل امید زنده برگشتن آنرا ندارند و منتظر خبری درباره آن میباشند.
    و به سبب این نا امنی ها جان مردم ،مال مردم ، آبادی مردم و همه چیز شان در خطر است. و روزانه یکی پس از دیگری به سبب حوادث ناگوار نیست و نابود میشوند.
    یگانه عامل این بدبختی ها و تباهی ها!
    فقط و فقط این است که امت مسلمه از قرآن و سنت گوشه گیری کرده اند و به آن عمل نمیکنند.
    در حجةالوداع رسول اللهﷺ فرمودند:(ای مردم دقت کنید و بیندیشید من موضوع را به روشنی رساندم :در میان تان چیزی را میگزارم که اگر به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشوید ، موضوع روشن و واضح است، و آن کتاب خدا و سنت رسول اللهﷺ میباشد؛ ای مردم سخنانم را بشنوید و خوب بیندیشید ،هر مسلمان باید بداند که برادر مسلمان دیگر است و مسلمانان با هم برادر اند. پس برای هیچ شخص جایز نیست که چیزی از مال برادرش را بگیرد مگر با رضایت وی بنابراین بر خویشتن ظلم روا ندارید.)
    از حدیث بالا مفهوم میگیریم که رسول اللهﷺ مسلمانان را امر نموده که به قرآن و سنت چنگ بزنند و از آن پیروی کنند تا که هرگز گمراه نشوند.
    و همچنان گفته است که مسلمان برادر مسلمان است و مسلمانان با هم برادر اند.
    اگر مسلمانان به قرآن و سنت چنگ بزنند و نصوص صریح درباره برادری شانرا را مطالعه کنند و به اهمیت آن بیندیشند و فکر کنند ، هرگز به خشونت دست نزده و به نابودی یکدیگر نمیپردازند.
    لیکن بجای نابودی ، یکدیگر خود را به آغوش میگیرند. خداوندﷻ میفرماید:(انماالمؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم واتقوا الله لعلکم ترحمون).
    ترجمه : مومنین با هم برادر اند، پس صلح بیاورید دربین برادران تان زمانیکه آنها در جنگ مشغول هستند. و از انجام همه اعمال از خدا بترسید و تقوای الهی پیشه کنید ، امید است که خداوند بر شما رحم کند.
    خداوندﷻ در جای دیگری میفرماید :(والصلح خیر)
    در صلح خیر کثیری نهفته است و باید به صلح اولویت داده شود.
    بلی برادران عزیز!
    باید به صلح اولویت داده شود تا اینکه همه باهم متحد شده و هدف خلقت خود را برآورده سازیم و نظام الله را نافذ بگردانیم.
    یگانه راه متحد شدن امت مسلمه صلح میباشد تا زمانیکه صلح در بین امت ایجاد نشود و امت مسلمه صلح نکنند، متحد شده نمیتواند.
    و بدانید که هر وقتی مسلمانان به قرآن و سنت چنگ بزنند و مفهوم آیات و احادیث را بدانند و به آن تدبر کنند ، هرگز بر خشونت روا دار نمیباشد.
    یگانه راه حل آن رجوع به قرآن و سنت است.
    خداوندﷻ میفرماید :(یا ایهاالذین آمنو اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئٍ فردوه الی الله والرسول ان کنم تؤمنون بالله والیوم الآخر ذالک خیر و احسن تأویلا)
    ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید و الله و رسول را تصدیق نموده اید بر شما واجب است از الله پیروی کنید و نا فرمانی نکنید ، و از رسول و آنچه که به حق آورده اطاعت کنید، و از امیر های تان نیز پیروی کنید تا زمانی که شما را خلاف شرع امر نمیکنند.
    و اگر به کدام مسئله ای دربین تان اختلاف بوجود آمد برای حل آن رجوع کنید و برگردید بسوی الله و رسول(کتاب الله و سنت رسول اللهﷺ )،
    اگر شما ایمان حقیقی دارید به خدا و روز قیامت، همین رجوع کردن به قرآن و سنت برای تان بهتر است

    بیایید برادرانم همه با هم برای حل و فصل مخالفتها دربین برادران خود تلاش کنیم و بسوی الله و رسول باز گردیم و به قرآن و سنت رجوع کنیم، تا اینکه بتوانیم برادروار زندگی کنیم ، و با یکدیگر خود بخاطر بدست آوردن رضایت خداوند متعال محبت کنیم و دوستی مان بخاطر خدا باشد.
    سر انجام باشد که روز واپسین و روز حساب و کتاب خداوندﷻ ندا دهد که(اَیْـنَ الـمُــتَـحَـابُّــونَ بِـجَـلَالِـی؟)
    کجاستند آنهائی که بخاطر عظمت و بزرگی من به دنیا با همدیگر دوستی میکردند؟

    نویسنده : محمدرسول زعیم ، رکن نجم پوهنتون ننگرهار

    پاسخ دادن

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *