اسلام و مبارزه با تروریزم اقتصاد -بخش دوم

نوشته:نصرت الله ننگیار

وسیله غلام سازی ملت ها:

دو صد سال میشود که یک توده از یهودیان کنترول سیستم اقتصادی جهان را در دست دارند و برآن سلطه می رانند، موضوع قابل بحث و سوال برانگیز این است که چگونه یهودیان توانستند خود را به سیستم اقتصادی جهان مسلط سازند؟

حکمروایی بر جهان و غلام سازی بشر از خوابهای دیرینه ای است که هر لحظه یهودیان آنرا به سر میپرورانیدند، بناء آنها بخاطر رسیدن به اهداف خویش طرح و نقشه های خطرناک و غافلگیر کننده ریختند و بلاخره به این نتیجه رسیدند که جهت نایل آمدن به مرام خود در قدم نخست باید سیستم مبادلوی جهان را از بیخ و بن تغییر دهند. از این جهت آهسته، آهسته و به تدریج طلا و نقره را از سیستم مبادلاتی کشورهای اروپایی  در قدم نخست و سپس با مکر و فریب از سایر کشورها بیرون سازند.

پول عبارت از وسیله است ارزش کالا ها را تعیین و منحیث وسیله تبادله استفاده میشود. و بطور عموم دارای سه وظیفه ای؛ مبادله کالاهاُ، تعیین ارزش و وسیله حفظ ارزش است‌‌.  سیستم مبادلوی از تبادلات بارتری یا جنس به جنس آغاز شد و بلاخره بشر جهت کاستن مصایب و مشکلات خود به این توافق رسیدند تا چیزی را منحیث وسیله تبادله استفاد کنند که دارای ارزش ثابت باشد. گاوی نر، نمک، مروارید، سنگ ها، جمجمه انسان،… و فلزات گرانبها وسایل بودند که منحیث پول از آن استفاده بعمل میآمد.

طبق ارشادات دین مقدس اسلام از چیزی باید منحیث وسیله تبادله استفاده صورت گیرد که دارای ارزش بالاتر باشد.

ابن خلدون در رابطه به ارزش چنین میگوید:

باید دانست که خداوند تعالی دوسنگ معدنی را که عبارت از سیم و زر است، برای قیمت هر محصول و ثروتی آفریده است و آنها اغلب ذخیره و مایه کسب جهانیان می باشند و اگر هم در برخی اوقات، موارد دیگری بجز زر و سیم اندوخته میشود باز هم به قصد بدست آوردن آن دو می باشد، زیرا هر ثروتی به جز زر وسیم از این ماجرا دور هستند، بنابر این زر و سیم اصل و اساس همه کسبها و به منزله مایه کسب و اندوخته است.

حال موضوع مورد بحث ما هم همین است که چگونه و چرا طلا از چرخش مبادلاتی جهان خارج ساخته شد؟

در گذشته سکه و دینار که در افغانستان ضرب زده میشد، معادل بود به سکه که در چین، هند، حجاز و یا هر نقطه دیگر جهان ضرب زده میشد. و چون این فلز از عناصر نادر و قیمتی جهان بشمار میرود ملت های گذشته از آن منحیث وسیله ثابت تبادله استفاده میکردند. اما امروز پول افغانی خارج مرزهای کشور دارای هیچ ارزش نمیباشد و همچنان پول ین چینی یا کلدار هندی یا ریال ایرانی هم در افغانستان قابل چلند نبوده و ارزش ندارند.

نه تنها این بلکه با ایجاد بانک جهانی و صندوق وجهی پول ثروت اصلی یعنی و نقره کشورهای جهان به گونه قانونی سرقت و در اختیار چند انسان محدود قرار گرفته است.

برای اولین بار از این شیوه ایالات متحده امریکا جهت فریب دادن  مردم خود  استفاده کرد، چون در قرن هژدهم میلادی کنگره امریکا دالر را منحیث واحد پولی قاره یی تصویب کرد و از آن به بعد امریکا به چاپ هر چی بیشتر این ارز پرداخت اما بدلیل اضافه عرضه و کمبود تقاضا به آن، امریکا سردچار رکود اقتصادی بزرگی شد و کشورهای دائین امریکا منجمله از این کشور بجای پول خواستار طلا شدند و این حالت همچنان به این بحران می افزود.

در اوایل سال 1933 دولت امریکا طی یک امر فوق العاده داشتن طلا را توسط افراد و نهاد های شخصی جرم پنداشت و مردم امریکا را وادار ساخت تا طلا های دست داشته خویش را به بانک مرکزی امریکا برده و در بدل آن دالر بگیرند و به این ترتیب دولت امریکا تمام طلای شهروندان خویش را جمع آوری کرده و پیمان دالر در مقابل طلا را با شهروندان خویش شکستاند. پول در مقابل طلا طوری بود که قبل ازین امر هر شخص میتوانست پول دست داشته خویش را به بانک برده و در بدل هر 35 دالر یک اونس طلا اخذ کند ولی بعد ازین امر تنها دولت امریکا این پیمان را با دولت های خارج نگهداشت که در بدل دالر های که دولت های خارجی بدست داشتند و در مقابل قرضه های خویش مکلف به پرداخت طلا بودند.

در سال 1935 دولت امریکا دوباره توسط یک امر فوق العاده داشتن طلا را قانونی دانست و چون ارزش دالر در دوسال گذشته چندان ثابت نبود مردم امریکا برای حفظ سرمایه های خویش رو به طلا آوردند و طلاهای که دو سال قبل به قیمت چند دالر محدود مجبور به فروش آن شده بودند را به قیمت چندین دالر خریداری کردند. این یکی از بزرگترین سرقت سرمایه های یک ملت بطور قانونی در تاریخ جهان بود.

طی کنفرانس که در برتن ودز برگذار گردید، جان مینارد کینز پیشنهاد کرد که دالر منحیث واحد تبادلوی جهان تعیین گردد یعنی زمانیکه یک ارز به ارز دیگر مبدل میشود در نخست باید ارزش آنها از روی دالر تعیین گردند. و فعلا حدود 90 الی 95 فیصد معاملات اقتصادی بیرون مرزی جهان با پول دالر صورت میگیرد.

کشورهای جهان ذخایر عظیم طلا خود را بگونه غیر مستقیم از طریق سازمانهای بانک جهانی و IMF در درست امریکا و یهودیان قرار داده اند و در بدل کاغذ های رنگه را به نام پول که هیچ ارزش ذاتی ندارد استفاده میکنند، با افزایش مقدار آن جامعه با انفلاسیون[1] یا تورم و با کاهش مقدار آن جامعه با دیفلاسیون[2] روبرو میشود که در دوحالت بحران و رکود حاکم میگردد که سبب بی ثباتی و غیرمتوازن شدن فعالیت های اقتصادی میگردد.

در آن زمانیکه از پول کاغذی درکی نبود، نه انفلاسیون وجود داشت و نه دیفلاسیون، کشورها میتوانستند به سادگی احتیاجات و ضروریات خود را با استفاده طلا و نقره که دارای ارزش ثابت بود از هر نقطه جهان تامین کند. دقیقا همین مسله که کشورها دیگر وسیله مبادلوی مشترک ندارند سبب بدبختی و فقراکثریت قاطع نفوذ جهان گردیده و رهبران آنرا به غلامی کشانده است.

در شرایط فعلی این پول است که ملت ها را سرگرم مشکلات اقتصادی خود ساخته و زمینه را برای دسیسه گران مساعد میسازد که با استفاده از فرصت خود را به خواب های دیرینه شان برسانند.

ادامه دارد…

————————————————————————————

[1] انفلاسیون یا Inflation: به یک حالت اقتصادی گفته میشود که قیمت ها بلند رفته و پول ارزش خود را از دست میدهد. انفلاسیون دارای عوامل متعددی میباشد که از جمله دو عامل آن مهم و اساسی پنداشته میشود:

  • اضافه عرضه پول: یعنی وارد شدن بیش از تقاضای پول نقد در بازارها.
  • کاهش ارزش پول: یعنی پول ارزش ثابت خود را از دست دهد.

عوامل دیگر همچون: کاهش عرضه محصولات در بازارها، کسر بیلانس تجارت و انفلاسیون حاکم در کشورهای همجوار نیز میتواند که سبب بروز انفلاسیون گردد.

[2]  دیفلاسیون یا Deflation: بر عکس انفلاسیون دیفلاسیون به حالت گفته میشود قیمت ها کاهش نماید و ارزش پول بالا برود. که در این حالت تصدی داران و مولدین خسارمند میشوند.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *