سازمان وبرنامه ریزی!
نوشته:مرتضی حکیمی
سازمان موثر و مفید:
سازمان موثر چه مفهوم را می رساند و هدف از آن چیست؟
در تعریف یک جریان و یا سازمان باید گفته شود که افراد گوناگون را گردهم آورده و از آن ها یک مجموعه خواهد ساخت، که توسط این مجموعه یک سلسله کار های انجام داده می شود. مفهوم موثر در این جا این است که، آرمان و آرزو را که یک جریان و یا سازمان در نظر دارد باید آن را به زودترین فرصت ممکن بدست آورد. اگر افراد گرد هم آیند، حرکت و یا سازمان براه انداخته شود، دفاتری باز گردد و کارکنان وظایف خود را بعهده گیرند، مگر بطرف هدف تعین شده پیشرفت صورت نگیرد، در آن وقت سازمان وجود دارد اما آن یک سازمان موثر نخواهد بود. البته به هر زودی که هدف حاصل شود و به سوی آن پیشرفت های صورت گیرد به همان اندازه یک سازمان موثر بوده می تواند باشد. در کل گفته میشود که، ظرافت و دقت در برنامه ریزی بهتر از امکانات و وسیله می باشد.
برای موثر کردن یک سازمان اصول و پیشنهادات زیاد وجود دارد که به طور فشرده قرار ذیل اند:
- نخستین حرف این است که یک سازمان را هیچ گاهی هدف اصلی خویش قرار ندهیم، بلکه سازمان را وسیله دسترسی به اهداف فردی و یا جمعی قرار بدهیم.
- اگر کاری را که خود بر نفس ما لازم بکنیم انجام دادن آن به این منظور ضروری نیست که همیشه ما آن را به ثمر رسانده باشیم، بلکه اصل حرف این است که سودمند و حاصل خیز باشد. و به این جهت اگر کاری را که ما قبلآ آن را فیصله نموده ایم، مفید باشد و هدف را به پیش می برد، پس ضروری است که جنبه عملی را اختیار کند. و اگر دیده شود که مرام را به پیش نمی برد پس این قدر شجاعت و همت داشته باشیم که دست از آن برداریم و آن را ترک گوییم.
- اشیای سبک، با داشتن وسایل کم، نسبت به وسایل سنگین تندتر به پیش خواهند رفت. هر قدر انسان فربه شود به همان اندازه پیشروی اش دشوار خواهد گردید، و به این گونه سازمان ها هم پس از فراگیر شدن، سنگین شده و شکار فربهی گردیده و اثر ناگواری بر فعالیت های آن بجا خواهد گذاشت و حتی شاید با سقوط مواجه شود.
- کار بدون سرمایه و مکان صورت گفته می تواند، اما هیچ کاری بدون وقت صورت گرفته نمیتواند. چون که هر کاری وقت میخواهد، به طور مثال: اگر اجتماع را برپا میکنید، وقت ضرورت دارد. اگر یک برنامه را روی دست دارید، برای تطبیق آن به وقت نیازمند هستید. خواهی نخواهی وقت در گذر است و هیچ کس از آن رهایی ندارد. اگر از وقت بطور درست استفاده نشود، پس در حقیقت زندگی عاری از هدف خواهد بود.
- باید گفته شود که بزرگترین وسیله برای هر سازمان همین انسان است. هر کار با آموزش فرا گرفته می شود. اشخاص در مکتب و پوهنتون ها پرورش یافته و به جامعه تقدیم میگردند و همین انسان های عادی، بزرگترین کار ها را به پیش خواهند برد. پس این سخن درست نیست که فن رهبری آموخته نمیشود، بلکه کسی آن را فرا میگیرد که در تلاش آموختن آن باشد. اگر بگوییم که با ده روپیه یا بیست روپیه چه کاری خواهد شد؟ پس هیچ کاری با آن نمی شود بلکه به جای آن فکر کنیم که با ده یا بیست روپیه چه کار های را کرده می توانیم؟ چنین فکر نکنید که نمی شود، زیرا نمی شود در قاموس دنیا وجود ندارد و ضرورت آن است تا بیندیشیم که چه کرده می توانیم و همین گونه در باره افراد مختلف فکر کنیم که چه کرده می توانند؟ اگر همان فرد هستیم که چند قبل بودیم پس کار ما چگونه ترقی نماید؟ پس نتیجه منطقی این است که کار ما نیز در همان نقطه قرار دارد که چند پیش قرار داشت. باید خود مسولیت های خویش را به پیش برد ورنه فرشته آسمانی فرود نمی آیند تا کار ها را انجام دهند. در این بحث باید واضح شود و این که انسان ها چون کارخانه موتر یکسان نیافریده شده اند بلکه هر یکی ضعف و توانایی های را دارا می باشند.
در اخیر و اینکه!
یکی از مهم ترین اصول یک سازمان دقیق، رشد و نموی استعداد ها در پرتو اخلاص، محبت و خیرخواهی و بردباری بوده، بشر به طور فطری خواهان چیزهای ارزشمند و مهم است پس از این جملات آشکار می گردد که هیچ انسان بی استعداد نبوده و انسان با استعداد همواره اهداف بلند را برای خودش تعیین کرده و برای بدست آوردن آن از هر گونه سعی و تلاش انسانی و اخلاقی دریغ نخواهد کرد.