زن، قرباني افراط و تفريط (۲)

نويسنده: عبدالرحمن “منصور”

بخش دوم

وضعيت زن در جوامع اسلامي

در جوامع شرقي از جمله جامعه شبه اسلامي فعلي، زن بنام دين و فرهنگ و اهل اسلام (نه اصل اسلام) بر جامع حاكم است، بيش از همه رنج ميبرد و از درس و سواد و بسياري حقوق انساني و امكانات اجتماعي و آزادي رشد و كمال و پرورش و تغذيه روح و انديشه محروم است و حتي بنام اسلام، حقوق و امكاناتي را كه خودِ اسلام به زن داده است، از وي باز گرفته اند و نقش اجتماعي او را در حد يك “ماشين لباس شويي” و ارزش انساني اش را در شكل “مادر اولادها” پايين آورده اند و از بر زبان آوردن نام او عار دارند و اورا به اسم فرزندش ميخوانند(هرچند فرزندش پسر باشد).

اگر زن امروز ديوانه وار رنگ عوض مي كند و خود را بشكل  جسم مصرفي( نه زن با وقار و با حيا)  در مي آورد، بايد در آنسوي مرز، استعمار فرهنگي بيگانه را ببينيم و در اين سوي مرز خود مان را كه در اين كار با او همدستي كرده ايم. ما زن را فرار داده ايم و غرب به ساده گي صيدش ميكند. ما كوچك ترين حق انساني و اسلامي اش را به او نميدهيم، اورا ضعيفه، پا شكسته، كنيز شوهر، مادر بچه ها (اصطلاح عصر بردگي= ام ولد) و حتي زنجیر شیطان، آواز شیاطان و زنگ و ریسمان شیطان… لقب داديم و خلقت اورا از انسان جدا كرديم و بحث ميكنيم كه آيا زن ميتواند خط داشته باشد يا نه؟ و استدلال ميكنيم كه اگر خط داشته باشد ممكن است به نامحرم نامه بنويسد.

ما حق تعليم را كه خداوند بر او فرض  گردانيده است از او گرفته ايم و سنگ غيرت و ننك و ناموس را بر سينه جهل و كور دلي خود ميكوييم، ما زن را از ميراث پدري كه حق مسلم و تعين شده در قران است محروم ساخته ايم، مهريه اش را نميپردازيم و با او مثل مواشي رفتار ميكنيم و هميشه بيعقل و و بدجنس و بي ارزشش ميخوانيم، و انچه از جهل و تعصب يك فرهنگ منححط سر چشمه ميگيرد آنرا به اسلام عزيز نسبت ميدهيم، ما هميشه (الرجال قرامون علي النساء) را بروي زنان ميكشانيم و همواره از اين حكم در سرزنش و تخدير زن سوء استفاده ميكنيم، و (وعاشروا هن بالمعروف) ساده و بي توجه ميگذريم و هيچ رعايت نميكنيم، نگاه ما به شريك زندگي ما به اندازه يك كشتگاه است، بيتوجه به اين كه خداوند ميگويد (هن لباس لكم و انتم لباس لهم) زنان لباس شما اند و شما لباس زنان هستيد.

اما اسلام اصيل با در نظر داشت جايگاه بس بزرگ و كليدي زنان در اجتماعات شان او را يكي از بزرگترين عوامل سعادت و شقاوت جوامع ميخواند و با بهترين شيوه ممكن به او ارج ميگذارد.

یکی از دقت ها و ظرافت های اسلام، این است که بر اساس تفاوت ها و به تناسب استعداد هر کدام(زن و مرد(، قوانین و احکام مخصوص به هر یک از زن و مرد را تشریع نموده و آن قوانین را در یک چارچوب منطقی و عقلانی ارائه نموده است. نظام حقوقی اسلام، نظامی منسجم و هماهنگي است که با ملاحظه مجموعه شرایط و کلیه مصالح فرد و جامعه و بر اساس تمام خواست ها و نیازهای فطری و غریزوي انسان، تنظیم شده است. از این رو در مواجهه با قوانین اسلام باید از جزء بینی و یک سو نگری پرهیز شود و به آن ها به صورت مجموعی و کلی نگریسته شود تا جایگاه واقعی هر یک از زن و مرد شناخته شود . در ادامه به بیان دو نمونه از قوانین اسلام در رابطه با زن و مرد می پردازیم و آن ها را با دو نگاه یک سو نگر و مجموعی بررسی می کنیم.

  • در اسلام ارث زن نصف ارث مرد است. اگر چه این حکم به تنهایی معقول به نظر نمی رسد، ولی در کنار این حکم شرعی، وجوب نفقه ومهر بر عهده مردان گذاشته شده است. در یک نگاه مجموعی به این دو حکم متوجه می شویم که زن ها می توانند آن چه به ارث می برند را در ملک شخصی خود نگه دارند ولی مردها موظفند از تمام مایملک خود در راه معاش زندگی استفاده کنند، که در این صورت به نظر می رسد در نهایت زنان بهره بیشتری از مردان ببرند.

2) اگر چه قوه تعقل و ادراک در زن و مرد برابر است ولی در زنان به علت وجود احساسات و عواطف زیاد غالبا تعقل تحت الشعاع قرار می گیرد و احساسات و عواطف بر آن غلبه می کند; به خلاف مردان که چون از احساسات و عواطف کمتری برخوردارند بیشتر از قوه تعقل استفاده می کنند، از این رو اموری همچون قضاوت به عهده مردان گذاشته شده، ولی در عوض نیروی عظیم و موهبت الهی عواطف در زنان در مسیر صحیح خود به کار گرفته می شود و موجب تحکیم نظام خانواده و تربیت فرزندان صالح می شود. در این صورت زنان همچون مردان از ارکان زندگی به شمار می روند و زینت بخش زندگی هستند. «هن لباس لکم وانتم لباس لهن »; «آن ها زینت و پوشش ق هستند و شما زینت و پوشش آنان.

جوامع اروپايي به خيال آزادي زن، مرزهاي طبيعي مرد و زن را كنار گراشته و مبارزات همه جانبه اي را ميان آنها در حقوق برقرار كردند. ديدگاه عمومي آنان اينست كه نقص زن در كمال و فضيلت، به بدي تربيتي مربوط است كه قرن ها به آن تربيت شده و از آغاز خلقت دنيا تا كنون در محدوديت ساخته گي به سر برده است، وگرنه خلقت و طبيعت زن با مرد تفاوتي ندارد. ولي آمار گيري هاي جهان اين نتيجه را نشان ميدهد كه در اين كشور ها، در مشاغلي كه اسلام زن را از آن محروم كرده است يعني قضاوت، حكومت، جنگ، اكثراً برتري بر مردان بوده و همواره عده اي كم از زنان عهده دار اين گونه مشاغل شده اند.

نقش اجتماعي زن در اسلام

متاسفانه در دنياي معاصر، نقش اساسي زن در نهاد هاي اجتماعي، ماهيت اصلي خود را از دست داده است. تنها ارزش نقش زن در فرهنگ غرب، تبديل شدن زن به كالايي مصرفي جهت تحميق و تخدير افكار وبه دست آوردن بازارهاي مصرف كشور هاي صنعتي و وسيله اي خوشگذراني و لذت طلبي است.

در بعضي از كشور ها و نظام هاي سياسي جهان اسلام نيز، به سبب عدم آگاهي از نگرش اسلام نسبت به نقش آفريني زن در نهادهاي اجتماعي و افكار و انديشه هاي دگم واپس نگر و عقب مانده در قالب دين، زن نتوانسته است كه نقش اصيل و رسالت خود در جامعه را ايفا كند.

در حاليكه اسلام به زنان حق دخالت در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داده شده است، اما مشروط به حفظ عفاف و پاکدامنی و حریم انسانیت. اسلام از طرفی با حضور بی قید و شرط زنان در تمام امور و از بین رفتن حریم های اخلاقی مخالفت کرده و از طرف دیگر برای فعالیت های ضروری اجتماعی با حفظ عفت مانعی ایجاد نکرده است و راه اعتدال که سعادت آنان را در پی دارد در پیش روی آنان قرار داده است. به گفته استاد شهید مطهری رحمه الله: «اسلام در عین این که نهایت اهمیت را برای پاکی روابط جنسی به عمل آورده، هیچ گونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده ا ست، بلکه کاری کرده که اگر این برنامه ها دور از افراط و تفریط اجرا شود، هم روحیه ها سالم می ماند، هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می گردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود.

با بررسی تاریخ گرانمایه اسلام در می یابیم که اسلام هیچ گاه زنان را از حضور در امور فوق منع نکرده، بلکه در برخی مسائل مانند حج آن را واجب شمرده و در بسیاری موارد آن را مجاز دانسته است. در کتب تاریخی و روایی موارد زیادی از حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله و بعد از آن در زمان ائمه معصومین: بیان شده که به نمونه هایی از آن ها اشاره می نماییم:

1) در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله برخی از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع می کردند، ولی با مخالفت آن حضرت مواجه می شدند که می فرمود: «انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن ; همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.»

2) در حوادث فتح مکه ذکر شده است که بعد از فتح مکه به دست سپاه مسلمانان، زنان مکه نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می آمدند و با آن حضرت بیعت می کردند.

در قرآن کریم به بیعت زنان با پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره شده است: «یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا ولایسرقن ولایزنین ولایقتلن اولادهن ولایاتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن وارجلهن ولا یعصینک فی معروف فبایعهن ; «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن برای بیعت، نزد تو آیند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفی [که به آن ها کنی] مخالفت نکنند، با آنان بیعت کن.»

3) در متون اسلامی نقل شده است که در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله زنان، از جمله حضرت فاطمه علیها السلام در تشییع جنازه بعضی از مسلمانان شرکت می کردند و آن حضرت هم آنان را از این کار منع نمی کردند

و حضرت زینب علیها السلام و دفاع از حریم ولایت و روشنگری جامعه، از واقعیاتی است که قابل انکار نیست. آن دو بانوی بزرگ اسلام با حضور در اجتماع مردم و مجالس بزرگ در یک حرکت و جهاد فرهنگی بر علیه دشمنان اسلام قیام نمودند و به دفاع از حق پرداختند.

آنچه قابل توجه است اين مطلب مي باشد كه در اسلام زن و مرد در حقوق عمومي و حقوق انساني برابرند . اما با توجه به تفاوت هاي موجود و غيرقابل انكار و غيرقابل زوال مگر با مسخ هويت زنانگي يا مردانگي – هيچ گونه تقسيم كار و وظيفه و اختصاص كاركردها نبايد در ميان باشد. تساوي غير از تشابه است . تساوي برابري و تشابه ، يكنواختي است . اسلام هرگز امتياز و ترجيح حقوقي و ارزشي براي مردان در مقايسه با زنان قائل نيست گرچه با توجه به ملازم حق و تكليف ممكن است به دليل تكاليف بيشتري كه آن هم براساس استعدادهاي متفاوت زن و مرد بر عهده مردان گذاشته است گاه اختيارات بيشتري نيز قائل شده است.

در عرصه سياسي

در مسايل مهم و اساسي كه با حيات انساني انسانها ارتباط دارد و زيربناي سعادت و خوشبختي آنان را پايه گذاري ميكند و در تدبير و سياست زندگي نقش موثري را ايفاء مينمايد، اسلام زن را همچون مرد مسئول و متعهد معرفي كرده است و به او حق داده كه در مسائل اصلي خود تصميم گير باشد و در انتخاب روش سياسي و حكومتي كه بايد بر مبناي شناخت و اعتقاد باشد شخصا اقدام نمايد. در اين قسمت به برخي از نقش زنان در امور سياسي اشاره ميگردد.

يكي از حقوقي كه اسلام به زنان داده حق راي دادن است چنانچه الله (ج) ميفرمايد ترجمه: (اي پيامبر! چون بيايد نزد تو زنان مسلمانان كه بيعت كنند باتو…)

كلمه بيعت در اسلامًمفهوم جامع و وسيع دارد زيرا كه رسول خدا يا وجود اينكه رسول الله بود قايد، رهبر سياست اسلامي نيز بود پس رسول خدا از زنان نيز بيعت گرفته بود. اين حقي است كه اسلام به زنان داده است.

در نظام اسلامي به راي هركس احترام گذاشته ميشود بطور مثال يك حديث مشهور است كه يك روز حضرت عمر (رض) براي “مهر” حد و اندارزه را معين ميكرد، يك زن صحابيه نظر خويش را چنين اظهار كرد ( وقتي كه قران كريم كدام  اندازهء معين  در “مهر” ذكر نكرده پس حد و اندازه معين در مهر  نكرده پس حد و اندازه معين در مهر گنجايش ندارد.

با شنيدن اين دليل حضرت عمر (رض)  رأي خود را پس گرفت و فرمود: اين زن راست ميگويد.

همچنان قران  تدبر بلقيس را به عنوان يك زن بيان ميكند، زنی ملکه، پادشاه زیرک و توانا، کار فهم و دانا، کسی که به مشوره و مشارکت مردم در حکومت و دولت معتقد بود و ایمان دار و متمسک به اصل مشارکت و شوری بوده است و چنين ميفرمايد: “قالت یا ایها الملأ أفتونی فی امری ما کنت قاطعة أمرا حتی تشهدون)

در عرصه اقتصادي

از نظر اسلام زنان همان گونه كه در عرصه هاي سياسي حق مشاركت و نقش آفريني دارند، در امور اقتصادي نيز ميتوانند حضور فعال داشته و نقش خود در اين زمينه را مانند مردان در جامعه ايفا نمايند كما اينكه در تاريخ اسلام زناني بوده اند كه در امور اقتصادي از مردان فعالتر بود اند.

حضور خديجه (رض)  همسر رسول گرامي اسلام (ص)  در عرصه اقتصادي، بيانگر اين واقعيت است. حضرت خديجه (رض) از زنان ثروتمند و سرشناس قريش بود. پاكدامني، شرافت خانوادگي، كمالات نفساني و فضايل اخلاقي وي را زبانزد عام و خاص ساخته بود و از او با لقب “طاهره” و “سيده قريش” ياد ميكردند. ايشان قبل از ازدواج و گرايش به دين پيامبر، حضور اجتماعي خود را بخوبي ايفاء ميكند، استقلال اقتصادي مي يابد، ثروت و مال زيادي را از راه تجارت به دست مي آورد، و به صورت يك بازرگان موفق و زبر دست از عهده ي يك فعاليت اقتصادي پر رونق در عرصه جامعه بر مي آيد. او با پيامبر ازدواج كرد و حدود بيست و پنج سال از زندگي خود را با صفا و صميميت كنار رسول الله گذراند. پس از ازدواج با پيامبر در شمار بزرگترين حاميان رسول الله و دين اسلام در آمد و پيامبر را در مسير رسالتش ياري بسيار نمود.

در عرصه تعليمي

در اسلام تحصيل بالاي زن و مرد فرض گردانيده شده و پنج آيات اول قرانكريم كه نازل شده در آن هم به خواندن يعني به تحصيل علم امر شده است و خداوند كريم اولين كلمهء كه به رسول خدا نازل نمرد خواندن (اقراء) بود. بي بي عايشه (رض) در اسلام مثال برجسته ميباشد: در شرايطي كه در كشور هاي غير اسلامي و به ويژه اروپا زنان در دامان جهل غوطه ور بودند حضرت بي بي عايشه رضي الله تعالي عنها در ميان زنان جهان قهرماني در علم و معنويت بود، او نه تنها در علم دين مهارت داشت بلكه در طبابت و دارو شناسي نيز ماهر بوده، در حساب نيز دسترسي داشت و اصحاب كرام هميشه از وي سوالاتي راجع به ميراث مينمودند. اصحابيكه بصورت منظم از وي علم آموخته بيشتر از ٨٨ تن ميرسيد كه بعداً هركدام آنها در علم فقه علماي نامدار گشتند،  ترمذي ميگويند كه چهارم حصه مسايل شرعي از او منقول است و هرگاه اصحاب كرام به كدام مشكل در مسائل فقهي مواجه مي شدند به نزد حضرت عايشه رجوع ميكردند.

از ابو موسي اشعري روايت است كه گفت: هيچ مشكلي به ما پيش نميشد و آنرا از عايشه مي پرسيديم مگر اينكه او به آن عالم بود. ابو ضحي از مسروق روايت ميكند كه گفت: بزرگان اصحاب رسول الله را ديدم كه از وي فرايض مي پرسيدند.

در فن تفسير، حديث، فلسفه احكام، ادبيات، خطابه و علم انساني تبحر خاصي داشت، قصايد را حفظ داشت، حاكم ، مستدرك، ابن سعد اين وقايع را مفصلا روايت كرده اند. همچنان در دوران خلافت ابوبكر، عمر و عثمان رضي الله عنهم فتوا نيز ميداد.

حضرت عروه بن زبير (رض) ميگويد: از بي بي عايشه زني داناتر در طب،  فقه و شعر نديدم.

ام المؤمنين صفيه (رض) در علم فقه دست دراز  داشت و به گفتهء امام نووي (رض) ام المومنين در زمان خود از علم ذهانت خاص و ممتاز برخوردار بود.

ام سلمه (رض) نيز داراي مقام علمي بود و به گفته ابن حجر عسقلاني او استاد ٣٢ عالم بود.

فاطمه بنت قيس (رض) در فقه مهارت داشت و استعداد او در مكالمه با دلايل بود.

ام سليم در تبليغ و دعوت اسلامي مهارت خاصي داشت.

ام الدرداء در علوم ساينس ماهر بود.

در عرصه فرهنگي

زنان در طول تاريخ اسلام در عرصه هاي فرهنگي توانسته اند نقش مثبت و منفي داشته باشند. زناني بوده اند كه الگوي بانوان مسلمان بوده اند و نقش مثبت و ارزنده خود در ساختن جامعه سالم را به خوبي ايفا نموده اند، نمونه بارز آن حضرت فاطمه زهرا (ص) ميباشد. آنحضرت همانگونه كه در عرصه سياسي نقش برجسته داشت، در زمينه فرهنگي نيز چهره درخشاني داشته است؛ به هنگام فراغت، صحابه به گرد او حلقه ميزدند و از آن حضرت نكات حكمي گرانبها و نصايح ارزشمند مي آموختند. حضرت فاطمه (رض) شعر را نيك مي سرودند و قصايد زيبايي از خود به جا گذاشتند، در احكام فقه و شريعت آگاهي كامل داشتند و احاديث زيادي از پيامبر (ص) نقل ميكردند.

جايگاه زن در اسلام از نظر مؤرخين غير مسلمان

با توجه به اينكه در نظام اسلام زن مقام خيلي ها با ارزش داشته و اين امر از آيات قراني و احاديث نبوي بصراحت معلوم بوده و هيچگونه ترديدي در آن وجود ندارد، ولي با وجود آن هم لازم مي افتد تا نظريات دانشمندان غير مسلمان را نيز به جستجو بگيريم و ببينيم كه آنها در اين باره چه ميگويند.

محقق و مورخ مشهور فرانسوي “گوستالوبون ” در كتاب شان تحت عنوان ( تمدن اسلام و غرب) مينويسد: ” اسلام نه تنها رسم تعدد زوجات را كه پيش از آن معمول بود تاييد كرد، بلكه تاثير زيادي در وضع زنان شرقي نمود (اسلام چهارده صد سال قبل براي زنان حقوق قابل ملاحظه داده است، در حاليكه زن در كشور انگلستان در سال ١٨٧٠م حق مالكيت و خريد و فروش آزادانه را بدست آورد. اسلام وضع اجتماعي و شئونات زن را بر خلاف پندار هاي باطل برخي از اروپائيان بمقدار بسيار زيادي بالا برد. قرآن در قسمت ارث حقوقي زنان، كه بالاتر از حقوق مالكيت انكشاف يافته است توجه خاصي نموده است و اين امر در بحث ارث اسلام ثابت است” آري اسلام مانند برخي از قوانين كه در اروپا هست طلاق را جايز دانست اما اين را شرط كرده كه با زنان مطلقاً به نيكي و عدالت رفتار شود”

موسيو (كوسان دو پر سوال) مينويسد: روزي قيس ديد پيغمبر اسلام يكي از دختران خود را روي زانو نشانده است از او پرسيد: اين گوسفند بچه چيست كه اين چنين اورا ميبويي؟ فرمود: اين دختر من است. قيس گفت: بخدا من دختر هاي زيادي داشتم و همه را زنده بگور نمودم و هيچ يك را اينگونه نبوييدم. حضرت محمد(ص) فرياد زد: واي برتو! خدا رحم را از دل تو بيرون برده و قدر بهترين نعمتها را كه خداوند به انسانها ارزاني فرموده نشناختي.

هرگاه بتاريخ اندلس (هسپانيه) نظر اندازيم خواهيم ديد كه چقدر مسلمانان اعراب در آن زمان بزنان اندلس احترام داشته و همين اسلام بود كه زن را از پست ترين وضع آن زمان به بلند ترين درجات رسانيد نه كدام آيين ديگري.

محصول نگرش اسلامي و غربي

اگر مبناء و ماخذ قانونگذاری وحی الهی باشد، از هر گونه خطا و افراط و تفریط مصون است، اما اگر قانون، ساخته فکر بشر باشد، در اکثر اوقات یا راه افراط را می پیماید و یا راه تفریط را. در مورد جایگاه و ارزش زن روزگاری راه تفریط در پیش روی انسان ها بود و زنان از حقوق مسلم خود محروم بودند، ولی امروزه که انسان ها از نظر فکری رشد کرده اند، مرکب تیز روی خود را به سرعت بر خلاف جهت گذشته به حرکت در آورده و راه افراط را در پیش گرفته اند و به قول معروف برای سوار شدن بر مرکب آن چنان خیز برداشته اند که از طرف دیگر مرکب به زمین خورده اند.

غرب می خواست حقوق از دست رفته زن را به او برگرداند، ولی با آزادی های بی قید و شرط و غیر انسانی، او را از رسیدن به تکامل و انسانیت باز داشت. آن ها می خواستند زن را از بردگی نجات دهند، ولی او را به بردگی مدرن کشانیده اند. اما اسلام راه میانه و اعتدال را فرا روی انسان ها قرار می دهد که پیمودن آن موجب سعادت و موفقیت در دنیا و آخرت می شود.

کارشناسان غربی آمارهایی تهیه کرده اند که نشان می دهد امروزه ساختار و نظام اخلاقی در آن جوامع با مشکلات متعددی دست به گریبان است. آمار بالای طلاق، هم جنس بازی، زندگی زوجین در چارچوب های خارج از دایره ازدواج، بی بند و باری فرزندان و سطح بالای حاملگی دختران نوجوان، همه و همه از توابع و پیامدهای الگوی ناتمام و ناصواب غرب در برابری حقوق زن و مرد و آزادی بی قید و شرط زنان در عرصه های مختلف است که علاوه بر از هم گسیختگی و متلاشی شدن نظام خانواده در آن جوامع، باعث شیوع و گسترش فسادهای اخلاقی و از بین رفتن هنجارهای انسانی شده است. در ادامه به ذکر برخی از آمارهای منتشر شده در این باره می پردازیم.

در یک نظر سنجی در آمریکا، نیمی از جوانان با روابط جنسی افراد متاهل با دیگران مخالفتی نداشته اند (33) .

در نروژ، دانمارک و سوئد از هر ده زوج موجود، سه تا چهار زوج زندگی مشترک خارج از دایره ازدواج دارند، البته این میزان در کشورهای کاتولیک که مذهب نقش بیشتری دارد کم تر است. در کشورهای غربی طی چند دهه اخیر تعداد نوزادان نامشروع به شدت افزایش یافته و در بعضی از آن کشورها از مرز 50% گذشته است. بنابر آمارهای منتشر شده از طرف سازمان ملل متحد در سال 1991 آمریکا بالاترین میزان طلاق را داشته است(34) .

البته این نکته قابل ذکر است که متاسفانه بعضی از کشورهای اسلامی به علت تطبیق قوانین کشورهای غربی در سیستم های حکومتی خود و کنار گذاشتن بعضی از احکام اسلام، دچار چالش های اخلاقی زیادی شده اند. همچنین برخی از مسلمانان با تقلید کور کورانه و الگوپذیری از فرهنگ غرب در گرداب ابتذال و بی بند و باری گرفتار شده اند و هر چقدر این تقلید غیر عقلانی بیشتر شود، شیوع و گسترش این ناهنجاری های اخلاقی در جوامع اسلامی نیز بیشتر خواهد شد. پس احکام و قوانین اسلام به خودی خود هیچ عیب و نقصی ندارد، بلکه تمام مشکلات به خاطر عدم اجرای این قوانین است.

     منابع

  1. قرضاوي، يوسف، ديدگاه هاي فقهي معاصر، ترجمه احمد نعمي، ١٣٨٤، نشر احسان، چاپ سوم.
  2. شريعتي، علي، زن، ١٣٨٩، تهران، انتشارات گوتنبرگ، چاپ دوم
  3. جعفري، اسد الله، نقش زنان در نهضت هاي آزادي بخش ١٣٧٩.
  4. باقري، خسرو، مباني فلسفه فمينيسم، ١٣٨٢، گوتنبرگ، چاپ دوم
  5. اخلاقي، غلام سرور، اسلام و نقش اجتماعي زنان، ١٣٩٣.، انتشارات رسالت، چاپ اول
  6. وويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه فتح الله مجتبائي، انتشارات اقبال ١٣٧٨. چاپ پنجم
  7. علم، عنايت الله، جايگاه زن در عهد باستان ر افغانستان، ١٣٩٢، انتشارات احدي، كابل خيرخانه.

1 دیدگاه برای «زن، قرباني افراط و تفريط (۲)»

  • نوامبر 15, 2017 در t 7:29 ق.ظ
    Permalink

    بسیار معلومات مفید بود، تشکر
    لطفاً آدرس حدیث «انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن» که نوشته اید، بنویسید.

    پاسخ دادن

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *