نامم کجاست؟
نوشته: داکتر عبدالباسط امل
تعدادی کمپاینِ راه انداخته اند تا مگر بتوانند به ظلمی! پایان دهند که در برابر بانوان جریان دارد.
ما بارها شاهد کمپاین ها و سرو صداهایِ بوده ایم که بلند شده است ولی پس از یکی دو هفته و بدست آوردن امتیاز و شهرتی خاموش شده است بدون اینکه نتیجهٔ مطلوب بدست آید حتی که خیلی ها را به دردسر مواجه ساخته است.
سالهاست گفته می شود حق زن پامال شده است ولی بجای اینکه چارهٔ کار پیشکش شود مانع تازهٔ برای ازبین بردن تبعیض جنسیتی ایجاد شده است.
همه وقت می شنویم که بدگرفتن، بدون مشورت به نکاح در آوردن و نگذاشتن دختران به آموزش و بسا موارد دیگر ظلم و جفا در حق زنان است ولی هرگز راه حل و درست برای برداشتن این معضلات به ملت تقدیم نشده است.
هدف این مردمان با وصله دادن مشکلات به اسلام و شریعت و فرهنگ ملی ما بد جلوه دادن دین و فرهنگ افغانی است ولیکن اگر کمی دقت شود و عمیق نگریسته شود هیچ یک این موارد پیوندی به اسلام ندارد و نیز جایِ در فرهنگ افغانی ما ندارد.
مطمئناً راه اندازی کمپاین “نامم کجاست” هدفی دیگر بجز از بکار بردن اسم بانوان دارد و دستور آن از جایِ دیگری گرفته شده است، علنی ساختن اسم زنان؛ مشکلات آنها را کم نمی تواند در حالیکه هرجا ضرورت باشد زن به اسمش صدا زده می شود و نامَش برده می شود.
نزد افغانها بیشتر از هر جامعهٔ دیگر زن ارزش و حیثیت بلند دارد، احترام و ارج گذاری که افغانها به بانوان می کنند در دنیای غرب کمتر نظیرش پیدا می شود
اینجا زن وسیلهٔ اعلان تجاری شرکت ها نیست، نه به بهانه آزادی استفادهٔ سؤ از زن می شود چنانکه در دنیای غرب وجود دارد، تأمین زندگی آبرومندانه به زن حق مسلمَش بالای مرد است درحالیکه در غرب زن برای پیشبرد زندگی خودش باید شب و روز کار کند.
به صدها حقایق دیگر وجود دارد که صاحبان خرد با تعمق اندک به آن پی می برند. و اما؛ این چند برتری دلالت بر نبود مشکلات و ظلم بالای زنان افغان را نمی کند.
با وجود اینکه اسلام حیثیت و شخصیت زن و مرد را یکسان ارزشمند می داند ما شاهد مشکلات فراوانی هستیم که آن بیانگر ضعف آگاهی از دساتیر اسلام است. بزرگترین مشکل و نقص که ما داشته ایم و کمتر به آن توجه کرده ایم ضعف دانش و آگاهی ما بوده است، چندین دهه است که این خلا وجود دارد، فرصت ها ازدست می رود ولی ما همچنان خاموش هستیم، یکی دو قدم که عدهٔ بر داشته اند و بر می دارند هرگز نمی تواند به این زودیها مشکلات را حل کند.
پایان دادن به ظلمِ که در حق بانوان افغان وجود دارد و ارج گذاری به آنها فقط با بلند بردن سطح دانش کُلی و بخصوص فهم سالم از اسلام صورت می گیرد. مردیکه دانش کافی و درست داشته باشد، افغانِ که از دینَش آگاهی لازم را داشته باشد می داند زن یا مادر است یا خواهر ویا دختر ویا هم خانم که با احترام کردن آنها مستحق بهشت می شوند و ارزش خود آنها بلند می شود. من مطمئنم با تشخیص دقیق و درست و اقدام بدون چشم داشت و مغرضانه شاهد تغییر مثبت و پایان این تبعیض جنسیتی خواهیم بود.
بزرگداشت یا کوچک پنداشتن؟
چند روزی شده که کمپاینی تحت عنوان نامم کجاست را براه انداخته اند که به زعم آنها صدا زدن به اسم خاص نوعی احترام، بزرگداشت و شخصیت قائل شدن به زن است.
قبل از این میخواهم واضح بسازم که یکی لقب است و یکی هم نام؛ معمولا برای حفظ ارزش نام و بزرگداشت از اشخاص نام ایشان را نمیگیرند، بلکه از القاب استفاده میکنند و این فرهنگ در بساز از جوامع کار برد دارد؛ در ایران معمولا افراد را از روی احترام به اسم فامیلی انها صدا میزنند مثلا آقای لطیفی یا خانم حسینی یا مثلا دوشیزه آزمندیان، در کشورهای عربی بخاطر احترام بزرگان را از روی احترام با القاب ایشان یاد میکنند حتا پیامبر ما نیز اشخاص را با القاب ایشان صدا میزدند مثلا ابابکر در حالیکه نام ایشان عبدالله بود یا مثلا ابو حفص ،ام هانی، ام سلمه وغیره. در کشورهای غربی معمولا اسم خانوادگی را احترامآ ترجیح میدهند، در کشور ما نیز تا ایندم احترام به بزرگان بخصوص به طبقه اناث از بین نرفته و فکر نمیکنم کسی حتا از همین جمع کمپاین والاها مادرش را چنین صدا کند: اووو قمرگل چی وخت خانه ماتَوگل میری (خیلی زشت است) در عوض میگویند: مادرجان! چی وقت خانه خاله جانم میری، نکته دوم این است که در موقع ضرورت و یاهم بخاطر شناخت هویت هیچکس نام مادر یا خانم یا خواهر خودرا پنهان نمیکند و این را شرم نمیداند، هرگز ندیدیم که یک داکترزن در لوحه اش به عوض نام خود چنین نوشته کرده باشد: دوکتورس مادر بیژن جان و امثال آن؛ اما درصورتیکه ضرورت نباشد و کسی نپرسد خیلی احمقانه خواهد بود که در کوچه و بازار برامده بگوییم نام خواهرم شقیسا است مگر مردم نخواهد پرسید که بیادر! بما چی که نامش هرچی هست. (اینجاست که این کمپاین معنی خودرا ازدست میدهد، چون نظر به ضرورت نام زنان ودختران گرفته میشود اما آنجا که لازم نباشد احمقی محض است که نام بگیریم و این موضوع در رابطه به نام گرفتن پدر و برادر نیز صدق میکند،
بحث را خلاصه میکنم؛ یک زمانی در شهرکابل جمعی کثیری از دختران را درس میدادم نکته جالب این بود، که ۹۹ فیصد انها با اسم های مستعار می امدند و چون دانستم علت انرا جویا شدم خیلی جواب جالب و قناعت کننده داشتند و گفتند: استاد عزیز! در کوچه و در راه که میاییم از طرف تعدادی از بچه ها طوری اذیت میشوم که ایشان با صدای بلند نام مارا صدا میزنند و اگر با فامیل یا اقوام باشیم و این بچه ها چنین کنند خیلی بد میشود به این دلیل ما اسم های مستعار میگذاریم. این واقعیت جامعه نشان میدهد که دختران با شرم و با احساس کشورما علاقه ندارند نام پاک ایشان روی زبانهای یکتعداد اوباش ها باشد، بناء بهترین کار بخاطر رسیدن به هدف این است که کمپاین های تربیتی تحت نام مثلا: هفته اخلاق، کمپاین تربیه فرزندان، با ادب باشیم وغیره را براه اندازند تا جامعه و بچه ها اصلاح شوند و دختران نیز بعد ازان با دل جمع نام خودرا هرطوریکه میخواهند ودرهرکجا که میخواهند نقاشی کنند.
حالا شما قضاوت کنید باید زنان را بانام ایشان صدازدن به احترام نزدیک است یا به القاب محترمانه
ببخشید که زیاد نوشتم