اسلام حقیقی پادزهر داعش است!
فهیم عمر
اسلام برای بودنش ضرورت به هیچ عاریت ستانی ندارد، همانگونه که ایمان داریم اسلام دین کامل است همانگونه باید باور و یقین داشته باشیم که برای مبارزه با دروغ ها و اباطلی که به پایش بسته میشود میتواند به تنهایی به میدان مبارزه برود و از عهدۀ هر نبردی موفقانه بدر آید.
دو سه روز قبل مطلبی را خواندم تحت عنوان “اسلام دیموکراتیک پادزهر داعش است“.
این موضوع متن مصاحبه ای بود که استاد بزرگوار راشد غنوشی رهبر حزب النهضۀ کشور تونس با یکتن از روزنامه نگاران ترکی انجام داده بود.
با هدف کلی استاد غنوشی که مبارزه با افراطگرایی و رونمائی از چهرۀ حقیقی اسلام است؛ موافقم ولی سخنان ایشان پیرامون چهرۀ دیموکراتیک اسلام برایم جای تأمل و تعلیق دارد.
در مورد شخصیت استاد غنوشی چیزی به گفتن وجود ندارد، همگان با ایشان آشنایی دارند. مبارزات، تلاش و زحمات ایشان برای هرعدالت خواه و آزادی دوست به مثابۀ الگو و نمونه ای قرار گرفته است ولی این محاسن و خوبی ها باعث آن نمیشود که من ننویسم و منحیث یک جوان مسلمان برداشتم را از این موضوعات مهم بیان نکنم. شاید با نوشتن این سطور به راه درستی رفته باشم و شاید هم مسیرم درست نباشد در هردوصورت رضای الله متعال و خوشنودی اورا خواسته ام.
من نمیخواهم ژست آنانی را بگیرم که به هر مفهوم و هر پدیده ای سطحی مینگرند یا به عبارت دیگر ظاهرگرایی میکنند، نمی خواهم پای بحث ارتباط دیموکراسی و اسلام را در میان بکشم. هیچ کشوری به اندازۀ افغانستان از درد افراطگری و سطحی نگری رنج نمی برد، همانگونه که دیگران برای مبارزه با افراطگرایان ضرورت احساس میکنند ما بیشتر از همه ضرورت داریم ولی میخواهم بگویم اسلام حقیقی دوای درد ماست، اسلام حقیقی پادزهر داعش است اسلام با مفهوم وسیعی که دارد میخواهد تنها باشد و خودش باشد نه وصله ای برای تکمیل شدن قبول دارد و نه پوششی برای زیبایی.
(صبغة الله و من احسن من الله صبغة) چه کسی میتواند بهتر از خداوند رنگ دهد و بیاراید؟؟؟
علاوه بر اینکه پینۀ دیموکراسی هیچ زیبایی ای بر قامت رعنای اسلام نمی افزاید بلکه آنرا بدشکل تر و بد نما تر نیز میکند مفهوم وسیع آن را محدود نموده و اذهان را مغشوش میسازد.
ما نه میتوانیم متقی تر از پیامبر (ص) باشیم، نه معتدل تر از صحابه گردیم و نه میانه رو تر از تابعین کسی را سراغ داریم برای به رخ کشیدن چهرۀ مقدس و زیبای اسلام بهتر است که اسلام پیامبر (ص) و صحابه را عنوان مبارزات خود گردانیم، امروز ما نه تنها چوب افراطگرایی را میخوریم که افراط در اعتدال نیز مارا میازارد.
هنوز زخم مسلمانان مصری التیام نیافته است، هنوز فراموش نکرده ایم که در مصر، دیموکراسی چه بروزمان آورد. هزاران تن از آزادی خواهان به خاک و خون کشانیده شدند، دانشمندان و خیرخواهان جامعه به زندان کشیده شدند و برچسپ های نا زیبایی برحرکت اسلامی زدند و اکنون نیز تحرک و فعالیت مدنی ترین جنبش جهان به برکت همین دیموکراسی ممنوع اعلان شده است.
امروز آزادی در زندان دیموکراسی تنبیه میشود، میخواهند از پرندۀ خوش صدای آزادی و عدالت خواهی جغدی بسازند بدخبر، تا به هرجا میرود وعید شب رسیدن را اعلام کند.
تاریخ، سخن زیبایی بزرگمرد جهان اسلام امام شهید حسن البنا را در خود ثبت دارد آنگاه که فرموده بود: “دیموکراسی نزد غربی ها به مانند بتی است که هرگاه گرسنه شدند آنرا میخورند.“
آری! آنان برای حصول منافع خود از هیچ دری با ما به آشتی در نمی آیند، مشکل آنان دیموکرات بودن و یا نبودن ما نیست. آنان میدانند که ما مسلمان هستیم، میدانند تا جوهری به اسم ایمان و عقیده در قلوب بیش از ۱،۵ ملیارد مسلمان وجود دارد نمیتوانند نفس راحت بشکند. میدانند که ما را به هرشکلی که تغییر مسیر دهند با رهنمود های مقدس قرآنی مسیر مان را دوباره میابیم. از اینرو هرگاه در بازار دیموکراسی پای منافع شان در میان باشد دروازه بروی ما بسته میشود و با ما به حساب دیگری معامله میکنند.
امام مالک رحمه الله کاملا درست و دقیق فرموده بودند: “آخر این امت به همان روشی اصلاح میشود که اول آن اصلاح شده بود“.
ما ناگزیریم به راه پیشینیان برویم و دیگر راهی جز این وجود ندارد. چه بسا خون های گرمی از جوانان ما در این مسیر بریزد، چه بسا نسل هایی پی همدیگر بیایند و بروند و ما هنوز هم به تشکیل دولت واقعی اسلام نایل نگردیم. باید در برابر فشارهایی تحمیلی صبر پیشه نمود. باید ضربات وارده بر هویت حقیقی را با بردباری متحمل شد. بدون شک رسیدن به سرمنزل مقصود کار سهل نیست، گذشتن در دل شب ازاین بیابان تاریک و ترسناک قلب ها را متزلزل میکند، چشم هارا کم سو میسازد و پاهارا سست میگرداند. ولی راهی دیگری نیست، باید بگذریم، باید برسیم و باید ببریم در غیر آن این آیه را با خط درشتی باید نوشت و در جلوی دید قرار داد:
و إن تتولو یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم….