نجم

نتیجۀ اندیشۀ “جدایی دین از سیاست”

چنین شد نتیجه مفکورهَ تحمیل شدهَ تهاجمی بیگانهَ جدایی دین از سیاست!

نوشته: عادل مخلص رکن نجم هرات

دولت های اسلامی هیچ عکس العملی قاطعانه در برابر معامله قرن، اتخاذ نکردند!
توقع چنین بود که جهان در قبال نقض حاکمیت یک کشور و منشور های سازمان ملل متحد، عدم حمایت واستارت فشار حداکثری، و کشورهای اسلامی استارت نیروهای زمینی و هوایی را میزدند. این تعرض به کشوری نیست بلکه تعرض به عقیده امت اسلامی میباشد. طبق باورهایمان فلسطین(قدس) نتها از مردمان مقاوم فلسطین نیست بلکه در کنار اینکه قبله اول ما بوده، قدس عقیده ما نیز میباشد.
متاسفانه شاهد حضور سه کشور غنی از کشور های اسلامی در جلسه توطئه قرن که دو قمار باز باهم قمار میزند و اینها نیز برایشان دست میزدند، بودیم!
حتی نتانیاهو و ترامپ نیز از حضور غلامانشان شوکه شدند!
امیدواریم با به آتش کشیدن لانه های جاسوسی (سفارت) بسنده نکنیم!
امیدواریم ملل متحد غیر جانبدارانه وارد عمل شود و به این قمار خاتمه ببخشد!
اندکی از تعقل کمک بگیریم بدرستی درک خواهیم نمود که جدایی دین از سیاست و سقوط دولتی واحد اسلامی و غیر مستعمره، و نبود سیاست مداران و حکامی اسلامگرا مارا بچنین روزی رساند.
دو دسته معتقد به جدایی دین از سیاست اند، یک آنعده از مذهبیونی که دین را منحصر در مسجد دانسته، مفکوره خاصی برای بیداری اسلامی و تغییری مثبت ندارند و پیروی از مفکوره هایی که سالیان متعددی بطور مثال سید قطب، امام شهید حسن البناء یا سید جمال الدین افغان کار کردند و بنیان گذاری کردند، نمیکنند!
دوم آنعده اشخاصی که توَهم و مفکوره ای غیر قابل تطبیق و جائز، که همانا پیشرفت و ترقی جوامع غربی بعد از جدایی کلیسا از سیاست میباشد پیشرفت و ترقی در جوامع اسلامی را نیز که هماناجدایی مسجد از سیاست می باشد، میدانند!
هر دو مفکوره میتواند از ادله ای باشد که سرزمین هایمان را بعضا رسما به دشمنان فروختیم و بعضی دیگر را غیر رسمی، جاسوسانشان را بر مسند قدرت نشاندیم.
توجیهی جالب داریم،سیاست لَجَن است، جای اسلام در لَجَن نیست.
سیاست کشورهای اسلامی را دوری اسلام و اسلامگرایان از میدان سیاست کشور های اسلامی به لَجَن مُبدل ساخته است.
منظور از منبع قانون، دین باشد چنین نخواهد بود که تمام مسندها را علمای دینی بنشینند و مجالی برای دیگری داده نشود که پای در عرصه سیاست و خدمت بگذارد!
بلکه بدین معنی خواهد بود که مسندها را به سیاست مداران و حقوق دانان اسلامگرا بسپارند.
بدین ترتیب فضای لجن زار سیاسی کشورهای اسلامی را به فضای سیاسی عاری از معامله خاک و خون را شاهد خواهیم بود.
تمام اینها مشروط براین است که در کنار آموختن آموزه های اسلامی، فکر و حرکت اسلامی را نیز بیاموزیم.

به امید حرکتی آزادی خواهانه و جهانی برای جلوگیری از تحقق این توطئه قرن!