نجم

افغانستان، شاهراه ترانزیت آسیایی (قلب آسیا)

الناز امینی-Elnaaz Amini

 

همگرایی اقتصادی یکی از موضوعات مهم برای افغانستان و سه منطقه­ی بزرگ آسیایی یعنی آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و آسیای میانه است، که با شدت گرفتن تلاش ها برای گسترش همکاری­های اقتصادی میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، نقش افغانستان به عنوان کوتاه ترین و کم هزینه ترین مسیر اتصال این دو منطقه نیز پررنگ تر از قبل شده است. بنابراین تمرکز روی نقش سنتی افغانستان به عنوان پل ارتباطی این دو منطقه، از جمله اساسی ترین مسایل در گسترش همگرایی اقتصادی منطقه ای می­باشد.

از جمله مهم ترین دلایل اهمیت افغانستان در منطقه، ضرورت تجارت و حمل و نقل میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی است. با توجه به تفاوت در منابع و عملکرد کشورهای این دو منطقه، نیاز به هم تکمیلی تجارتی را میتوان در میان این دو منطقه ادعا کرد. با وجودیکه کشورهای آسیای جنوبی از جمله هند در زمینه ی تکنولوژی پیشرفته تر از کشورهای آسیای مرکزی میباشند، اما از کمبود انرژی رنج می­برند. این مشکل میتواند به طور مشخص با مازاد انرژی در آسیای مرکزی برطرف گردد. پروژه ی تاپی نیز مثال موفقی از هم تکمیلی تجارتی می­باشد، که  گاز را از ترکمنستان و از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال میدهد.

گسترش همکاری­های اقتصادی میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی بیشتر از هر عاملی، وابسته به اتصال فیزیکی این دو منطقه می­باشد، که افغانستان بعنوان کوتاه ترین مسیر ارتباط این دو منطقه از جمله عوامل اصلی شکل گیری همگرایی در منطقه قلمداد میگردد. با تکیه بر این موضوع، تمام فعالیت­های منطقه­ای افغانستان محور از جمله هفت اجلاس برگزار شده ریکا، راه جدید ابریشم و نیز پروسه ی استانبول، با تمرکز بر نقش کلیدی افغانستان بعنوان نقطه­ی مرکزی حمل و نقل منطقه­ای سعی بر گسترش عملکرد افغانستان در منطقه داشته­اند.

کریدورهای جاده ای بین آسیای­مرکزی و آسیای­جنوبی از طریق افغانستان می­تواند بطور قابل توجهی باعث کاهش زمان و هزینه ترانسپوت و افزایش حجم تجارت بین این دو منطقه گردد. طبق مطالعات صورت گرفته توسط بانک انکشاف آسیایی راجع به تأثیرات اقتصادی کریدورهای جاده­ای بین آسیای مرکزی و آسیای­جنوبی از طریق افغانستان، در صورتیکه ۱۳۵۸۶ کیلومتر کریدورهای جاده ای مورد نیاز برای تجارت منطقه­ای بین آسیای­مرکزی و آسیای­جنوبی و از جمله ۳۶۵۷ کیلومتر آن در داخل خاک افغانستان تکمیل گردد، تجارت منطقه­ای به میزان ۱۶۰ فیصد و تجارت ترانزیتی در کل منطقه به میزان ۱۱۱ فیصد افزایش خواهد یافت. اگر تأثیرات اقتصادی کریدروهای خطوط آهن پلان شده بین آسیای­مرکزی و آسیای جنوبی از مسیر افغانستان را بر تجارت منطقه­ای  اضافه نماییم، فواید حاصله از ارتباط زمینی بین دو منطقه به مراتب بیشتر خواهد بود. اگرچه ممکن است چنین پیش­بینی­هایی به دلیل عدم تکمیل برخی از کریدورهای متذکره و نیز به دلیل چالش­های امنیتی تحقق نیافته باشند، اما به هرحال این نوع پیش­بینی­ها از نقطه نظر زیربناهای ترانسپورتی فرا سرحدی، بر هزینه­های ترانسپورتی و میزان رشد تجارت تاثیر خواهد گذاشت.

افغانستان عضو اکثر چارچوب های همکاری منطقه ای در دو منطقه ی آسیای میانه و آسیای جنوبی میباشد، و هدف آن مانند دیگر اعضا ، تلاش برای گسترش دامنه ی همکاری در منطقه است. از جمله تلاش­هایی که در این زمینه صورت گرفته است، به طور خلاصه میتوان به عملی شدن پروژه های تاپی و کاسا-1000 در زمینه انرژی، انعقاد قراردادهای CBAT و TIR در زمینه ی گسترش تجارت و ترانزیت میان دو منطقه، و گشایش راه لاجورد به عنوان پروژه ی موفق در زمینه ی شبکه­ ی حمل و نقل که اجناس صادراتی افغانستان را به آسیای میانه و سپس به اروپا انتقال میدهد، نام برد.  اما بازهم با وجود تلاش های فراوانی که در این زمینه صورت گرفته است،  آسیای میانه و آسیای جنوبی آمار کمترین میزان همگرایی میان منطقه­ای را دارند. از مهم ترین دلایل این امر، عدم اعتماد کشورهای همسایه به افغانستان بعنوان محور موفقیت در برنامه­های منطقه­ای است. زیرا جنگ و ناامنی همواره تصویری منفی را از افغانستان در اذهان عمومی میپروراند .

با توجه به اینکه افغانستان به صرفه­ترین مسیرهای جاده­ای، خطوط آهن و خطوط انتقال گاز و برق بین آسیای مرکزی و جنوبی را فراهم می نماید،  می تواند کلیدی ترین عامل در باز کردن پتانسیل هم تکمیلی تجاری در منطقه باشد. اما وجود رقبا و راه های جایگزین در تشکیل شاهراه اتصال منطقه­ای موضوعی مهم و غیر قابل انکار می­باشد. ایران یکی از اصلی ترین رقبای افغانستان در منطقه میباشد و همواره ادعا میکند که خاکش بستر مناسب تری برای انجام موفق پروژه های منطقه­ای فراهم خواهد کرد، که جنگ و ناامنی در افغانستان میتواند رقابت را برای ایران آسان­تر کرده و از اهمیت افغانستان بعنوان شاهراه اتصال منطقه­ای بکاهد.

از سوی دیگر اجرای موفقیت آمیز پروژه هایی نظیر احیای راه لاجورد اعتبار از دست رفته ی افغانستان را برایش بازمیگرداند. افتتاح راه لاجورد که موفقیتی بزرگ در راستای پیشرفت و توسعه ی تجارت افغانستان با جهان میباشد، باری دیگر اهمیت افغانستان را در شکل گیری کم هزینه ترین و کوتاه ترین مسیرهای ترانزیتی آسیایی یادآور میشود. راه لاجورد از بنادر آقینه ولایت فاریاب و تورغندی ولایت هرات شروع میشود و از طریق بندر ترکمن باشی ترکمنستان و سپس دریای خزر وارد خاک آذربایجان شده و در ادامه با گذشتن از شهر تفلیس پایتخت گرجستان به دریای سیاه رسیده و نیز از طریق شهر قارص به بنادر استانبول و در نهایت به اروپا میرسد. افتتاح راه لاجورد مسیر را برای افغانستان به منظور افزایش فعالیت های تجارتی و همکاری های منطقه ای و فرا منطقه ای آسان تر میکند، زیرا در گذشته تجارت خارجی افغانستان به دلیل دست اندازی های کشورهای منطقه و نیز چالش ها و موانع موجود خسارات هنگفتی را متحمل میشد. راه لاجورد نه تنها در ایجاد تجارت ترانزیت در منطقه نقشی مثبت دارد بلکه در ایجاد موافقت نامه تجارت آزاد نیز دولت های مربوطه را تشویق خواهد کرد، زیرا بنا بر تصمیات اخذ شده، بارگیری و تخلیه اموال بدون موانع گمرکی از خاک تمام این کشورها خواهد گذشت.

موقعیت جغرافیایی افغانستان در ایجاد فرصت­ها و چالش­ها برای این کشور و دیگر کشورهای منطقه نقش بسزایی داشته است. فروپاشی نظام طالبان و شکل­گیری نظام نوین سیاسی، تحولات سیاسی، اقتصادی و امنیتی، افغانستان را کانون  توجه کشورهای منطقه و جهان قرار داده است. تحولات ده سال اخیر در افغانستان به سمت و سوی همکاری­های منطقه­ای پیش رفته­است و سعی بر این بوده است که این کشور با اتخاذ راهکارهای ملی، منطقه­ای و فرا منطقه­ای، به رفع چالش­ها و ایجاد فرصت­ها بپردازد،  که با در نظر داشت رقابت قدرت­های منطقه­ای با یکدیگر و جوان بودن دولت افغانستان، نتایج همکاری­های منطقه­ای می­تواند امیدوار کننده می­باشد. هرچند وجود موانع غیرقابل انکار می­باشد.

از جمله مهم ترین موانع در این مسیر مداخلات کشورهای دیگر در مسایل داخلی افغانستان و عدم خودکفایی سیاسی آن می­باشد. که عامل چنین وابستگی بیشتر به سبب ضعف اقتصادی میباشد. زیرا کشمکش­های داخلی و ناامنی­های متواتر، افغانستان را از رسیدن به ثبات اقتصادی بازداشته است ، به­طوریکه سهم قابل توجهی از بودجه­ی ­سالانه آن با کمک­های جهانی تمکیل می­گردد. افغانستان اگرچه از نظر جغرافیایی مهره­ی مهم اکثر تصمیات اقتصادی در منطقه می­باشد، اما نداشتن ثبات سیاسی سبب بازماندن افغانستان از قرار گیری در جایگاه اصلی­اش در منطقه گشته است. با این وجود رسیدن به همگرایی اقتصادی در منطقه ، بدون در نظر گرفتن وضع موجود افغانستان ناممکن خواهد بود.

واقعیت این است که افغانستان برای استفاده هرچه بهتر از فرصت­ها، نیاز به مطالعه دقیق توانمندی­ها و ضرورت­های کشورهای منطقه و نیز برنامه­ها و قابلیت­های سازمان­های همجوار دارد. افغانستان نیازمند است تا متناسب با خواست­ها، ضرورت­ها و امکانات و توانمندی­های خود طرحی اقتصادی را در راستای استفاده بهینه از فرصت­های منطقه­ای، و بهبود و تقویت راهکارهای همکاری­های منطقه­ای تدوین نماید. طرحی که به­صورت عملی در سه مقطع زمانی، اهداف کوتاه­مدت، میان­مدت و بلند­مدت، روابط این کشور را  با همسایگانش در منطقه و سازمان­های منطقه­ای مشخص سازد.