ثروتمند بخیل مانند ویروس است که بزودی تمام جامعه را فاسد میسازد!:
ثروت و دارایی شخص به هر اندازه و به هر نحوه ای که بیشتر و اندوخته گردد، ولی اگر خیری از آن به نفع جامعه برنخیزد آن ثروت و نعمت مانند غذای فاسدی خواهد بود که بزودی برای خود شخص، فامیل و جامعه مبدل به مرضی مهلک شده که همه را مبتلا و مریض میسازد.
هستند انسانهای که به نسبت دیگران از خزانه نعمات خداوند بزرگ و لایزال حصه و قسمت زیادی نصیب شان گردیده است و همچنان انسان های هم وجود دارند که خداوند بزرگ نظر به اقتضاء و قضاء و قدر خود آنها را از بُعد مادی با ضعف و ناتوانانی روبرو نموده است حتی بعضی اوقات ممکن است که حداقل امکانات معیشت زندگی خود را نداشته باشند.
زندگی انسان هر چند که طویل و بیشتر هم باشد بلاخره روزی تاریخ آن انقضاء گردیده و به خاتمه خواهد رسید، خواه فقیری باشد که برای غذای شب خود محتاج باشد و یا غنی ای باشد که حساب ثروت آن وجود نداشته باشد و چندین نسل وی را کفایت کند و یا چی این اغنیا بقدری سخاوتمند باشند که بخشنده گی آنان اندازه نشود و یا هم حریص و بخیل باشند، بلاخره تاریخ شان خواهد گذشت و این همه یعنی؛ فقر، ثروتمندی منحیث میراث شان در دنیا خواهد ماند ولی چه خوب است که ما همراه با خود نزد پروردگار از فقر صبر و استقامت بندگی و از ثروت سخاوت و خیرخواهی برای بندگان الله به حیث توشه ببریم نه عصیان از فقر و نه شقاوت از ثروت.
اسلام دینی است که فضایل اخلاقی و نظام اجتماعی آن برپایه عدالت و برابری بناء نهاده شده، بنابر همین دلیل است که احکام و دساتیر آن برای از بین بردن این تفاوت ها سعی میکند، پیروان مستعد و توانمند خود را جهت کاستن فواصل طبقاتی و برپایی نظم اجتماعی، به دستگیری و مساعدت از عناصر و اقشار ناتوان جامعه تشویق میکند تا بدین وسیله از گسترش فقر و تجمع سرمایه نزد گروه خاصی از توده ای جامعه جلوگیری کند چنانچه خداوند عزوجل اجر و پاداش کسی که از اموال خود برای مساکین انفاق میکند را به عهده خود گرفته است:
اَلَّذِیۡنَ یُنۡفِقُوۡنَ اَمۡوَالَہُمۡ بِالَّیۡلِ وَ النَّہَارِ سِرًّا وَّ عَلَانِیَۃً فَلَہُمۡ اَجۡرُہُمۡ عِنۡدَ رَبِّہِمۡ ۚ وَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡہِمۡ وَ لَا ہُمۡ یَحۡزَنُوۡنَ
کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار در راه خیر هزینه میکنند، مزد و پاداش شان نزد پروردگارشان محفوظ است، نه ترسی برای ایشان اند و نه اندوهگین میشوند.
ایثار، انفاق، جامعه باوری و عدالت را که اسلام توانست در صدر تاریخ خود بین مردم ایجاد کند در طول تاریخ و در میان تمام نظام های اقتصادی و اجتماعی بی نظیر است و نمونه های بسیار بارز انفاق و فراخ دستی را در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) و سلف صالح میان اهل بیعت و اصحاب بزروگوار ایشان وجود دارد چنانچه حضرت عثمان (رضی الله تعالی عنه) در عصر خلافت خلیفه دوم اسلام امیرالمومنین حضرت عمر فاروق (رضی الله تعالی عنه) زمانیکه قحطی و خشکسالی در مدینه منوره روی داده بود کاروان تجاری خود را که هزار شتر شامل مواد خوراکی و پوشاک بود را به مزایده گذاشت.
چون قحطی حاکم بود تمام تاجران خواهش خریداری اموال کاروان ایشان را داشتند و حضرت عثمان (رضی الله تعالی عنه) خطاب به آنها گفت؛ چه کسی برایم سود بیشتری میدهد؟
تجار از پنچ تا ده فیصد مفاد را برایشان پیشنهاد کردند، اما حضرت عثمان (رضی الله تعالی عنه) آنرا به تاجری فروخت که برایش 70 درصد سود میداد و گفت: من کسی را می شناسم برایم در برابر هر درهم هفتصد درهم مفاد میدهد، مگر نشینده اید که خداوند متعال میفرماید:
مَثَلُ الَّذِیۡنَ یُنۡفِقُوۡنَ اَمۡوَالَہُمۡ فِیۡ سَبِیۡلِ اللّٰہِ کَمَثَلِ حَبَّۃٍ اَنۡۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِیۡ کُلِّ سُنۡۢبُلَۃٍ مِّائَۃُ حَبَّۃٍ ؕ وَ اللّٰہُ یُضٰعِفُ لِمَنۡ یَّشَآءُ ؕ وَ اللّٰہُ وَاسِعٌ عَلِیۡمٌ
ترجمه: مثال کسانی که دارایی خود را در راه خدا صرف میکنند، همانند دانه ای است که هفت خوشه بر آورد و خوشه صد دانه باشد و خداوند برای هر کسی که بخواهد آن را چندین برابر مینماید، خداوند از همه چیز آگاه است.
پس این است اسوه و الگوی مسلمانان، همین ایثار و از خودگذری بود در آن اوان مسلمانان به اوج عزت و خوشبختی رسیده بودند، چنانچه در عهد خلافت عمر بن عبدالعزیز کسی را نمیتوان سراغ نمود که به مال زکات و صدقه احتیاج داشته باشند.
متاسفانه امروز در اثر بی کفایتی مسئولین خاین و مظالم داومدار استعمار جهانی، مسلمانان در شرایط بدی قرار دارند. اکثریت مطلق مسلمین جهان به فقر، بیماری، بیسوادی و جنگ روبرو هستند و فقط زمانی میتوان که با حداقل فقر و بینوایی مبارزه کرد که مستعدین و ثروتمندان از مال و دارایی خود حق مساکین و فقراء را که خداوند آنرا تعیین نموده است بیرون آورند و به برادران دینی خود کمک نمایند.
همه انسانها این حقایق را درک میکنند ولی تفاوت های زیادی میانشان در بهره داری از ثروت و دارایی های شان وجود دارد. بیشتر آنها مال و ثروت اندوخته شده خود را فقط غرض اشباع غرایض و خواسته های تمام ناشدنی خود طوری هزینه میکنند تنها علایم و نشانه های آن در وجود خود و خانواده شان هویدا میگردد، طوری از آن استفاده میکنند که هم مال خود را ضایع میسازند و آخرت و زندگی تمام ناشدنی خود را به فلاکت میرسانند و اقلاً از مشکلات همسایه دیوار شریک خود آگاه نیستند، شماری هم مال و ثروت هرچی بیشتر تر میاندوزد و از آن نه تنها نفعی به دیگران نمیرسد حتی خودشان از نفعی نمیبرند و مانند ملنگ ها زندگی میکنند هر زمانی آنها از ظاهر قضاوت شود دل تان میشود تا چند پولی دیگری برایشان خیرات بدهید که طبقه هم از دنیای خود خیر نمیبینند و هم از آخرت شان و تعدادی هم مسئولیت های دینی و اخلاقی خود را درک میکند و جزءی از مال خود کم یا زیاد) را در راه خداوند بزرگ انفاق میکنند. اما شماری زیادی از این ثروتمندان چشم های خود را بسته اند کاملا از مسئولیت های که از طرف الله به عهده آنها گذاشته است بی خبر و یا بی تفاوت اند.
اَمَّنۡ ہٰذَا الَّذِیۡ ہُوَ جُنۡدٌ لَّکُمۡ یَنۡصُرُکُمۡ مِّنۡ دُوۡنِ الرَّحۡمٰنِ ؕ اِنِ الۡکٰفِرُوۡنَ اِلَّا فِیۡ غُرُوۡر،
اَمَّنۡ ہٰذَا الَّذِیۡ یَرۡزُقُکُمۡ اِنۡ اَمۡسَکَ رِزۡقَہٗ ۚ بَلۡ لَّجُّوۡا فِیۡ عُتُوٍّ وَّ نُفُوۡرٍ
ترجمه: آخر کدام افراد و افرادند که لشکر شمایند و جدا از خدای مهربان به شما کمک میکنند و از شما مواظبت خواهند نمود؟ کافر گرفتار غرور اند و بس، یا این که چی کسانی هستند که اگر خداوند روزی شما را بازدارد بتواند به شما روزی رسانند، به راستی کافران در سرکشی و گریز قرار دارند.
از دید و نظر اقتصاد انباشت سرمایه نزد چند شخص محدود سبب تجمع ثروت نزد یک طبقه خاص گردیده و سایر طیف های جامعه را با کمبود آن مواجه میسازد، طوری که دیده میشود 81% فیصد تمام ثروت جهان در دست تنها 1 فیصد نفوس جهان قرار دارد و همین امر باعث بوجود آمدن شکاف فاحش میان انسانها گردیده است.
شخصی که از پرداخت زکات و صدقات اباء میورزد شدیداً مسئول پدید آمدن این تفاوت در جامعه اسلامی میگردد که خود سبب ایجاد فسق و فساد از قبیل گسترش ناامنی، فقر، بیسوادی و تداوم استعمار میگردد. از این جهت گفته میتوانیم که آنعده سرمایه داران که از پرداخت زکات و صدقات خود ابا میکنند که به تحقیق دلیل عمده آن ضعف ایمان و حرس دنیا ناپایدار میباشد، مانند ویروس های هستند که میتواند در قدم نخست خود را مبتلاء به مرض تکبر و غرور سازند و در قدم دوم ارزش های دینی و اخلاقی جامعه را در بطلاق های نابودی سقوط دهند.
پیشنهادات:
– ما از ثروتمندان و سرمایه داران خود نمیخواهیم که به مانند حضرت ابوبکر صدیق که در غزه تبوک تمام مال و دارای خود را انفاق کرد نه مانند عمر و عثمان که چندین بار مال و دارایی خود را انفاق کرده اند، از تمام مال خود بگذرند، فقط چیزی را که خداوند بالایشان تکلیف گذاشته است و بخشی کوچکی از مازاد نیازهای خود را که به آن نیاز ندارند برای از بین بردن مشکلات برادران دینی و ایمانی خود انفاق کنند.
– از جمله مسئولیت های علمای دینی، استادان و رهبران جامعه است که در راستای از بین بردن فاصله طبقاتی تا حد توان خود کوشش نمایند و طیف های مستعد جامعه را از طریق آموزه های دینی و اخلاقی متوجه مسئولیت هایشان سازد.
– دولت ها باید هر طوریکه شده است از تجمع سرمایه نزد اشخاص و گروه های محدود جلوگیری کرده( حداقل در شرایط فعلی تحت نظام اقتصادی حاکم با استفاده از سیاست های مالی) و زمینه توزیع عادلانه ثروت میان افراد جامعه را میسر سازند.