بهاره حسین زاده- پنجشنبه، 22 قوس 1397
Bahara Hosseinzadah
بیشتر از چهار دهه است که افغانستان به گونه مداوم در آتش جنگ میسوزد و در حال حاضر این کشور یکی از سنگین ترین، تلخ ترین وخونین ترین جنگهای تاریخ معاصرش را تجربه میکند به گونهی که تصور میشود دستیابی به صلح و امنیت در این کشور به آرزویی دست نیافتنی مبدل شده است. اما از آنجایکه رسیدن به صلح امری اجتنابناپذیری است و همواره کشورهای جنگ زده برای بقا و ترقی خویش در جستجوی آن بوده اند، افغانستان نیز راه برای عبور از این وضعیت ندارد مگر ایجاد گفتمان صلح و سرمایه گذاری واقعی در این عرصه. مردم افغانستان از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال خواهان صلح پایدار بوده و هستند؛ گفتمانها، گردههماییها و حمایتهای اخیر از صلح سرتاسری در نقاط مختلف افغانستان مصداق آن است.
ولی جنگ افغانستان و نرسیدن به صلح پایدار در این کشور در پهلوی مسایل داخلی یک بخش مهم آن بر می گردد به سیاست خارجی کشورهای منطقهیی و فرامنطقهیی، بویژه سیاست هژمونیک قدرتهای بزرگ و دیگر اینکه این قدرت ها تا چی اندازه در سیاست داخلی افغانستان دخالت دارند.
با آنچه بیان شد سوال اساسی که مطرح میشود این است که برای رسیدن به صلح پایدار در افغانستان چه باید کرد؟ این نوشته بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد.
- اراده سیاسی و اولویت دادن به منافع ملی
اراده ی سیاسی را می توان به دو نوع تعبیر کرد، یکی اراده داخلی و دیگری اراده خارجی ها. ارادهی داخلی مربوط به حکومت افغانستان و گروههای مسلح مخالف حکومت میشود که راهای مذاکره و گفتگو را بر منازعه ترجیع داده، ازجنگ وخون ریزی دست بردارند و وارد گفتگوهای صلح شوند؛ برای آوردن صلح پایدار و ختم بحران درکشور منافع ملی را بر منافع شخصی، سمتی، قومی و مذهبی خویش ترجیع دهند. به گفته ریمون آرون فرانسوی، سیاست خارجی دولت ها خود حاصل فعل و انفعالات جامعه داخلی است، اگر واضح تر بگوییم در واقع سیاست خارجی دولت ها بازتابی از سیاست داخلی آنها است؛ این سیاست خارجی دولت ها است که منافع ملی شان را تعریف می کند و منافع ملی عبارت ازهمان ارزش ها، باورها، هنجارها، خواسته ها و اهدافی است که زمینه ساز رفاه و آسایش بین افراد جامعه خصوصا اتباع یک سرزمین، یا کشوری می شود. درصورتیکه موضع گیری های سیاسی بر اساس منافع ملی باشد دستیابی به صلح امکان پذیرخواهد بود. اما آنچه تاریخ معاصر افغانستان نشان داده است جنگ و صلح افغانستان تنها جنبه داخلی ندارد، بلکه خارجیان نیز در این فرایند نقش بارزی دارند، به گونه که می توان گفت بدون ارادهی خارجی ها (کشورهای ذیدخل در امور افغانستان) رسیدن به صلح غیر ممکن است. به نظر می رسد تا زمانیکه حکومت و دستگاه سیاسی و دیپلوماسی کشور با اتخاذ سیاست همزیستی مسالمت آمیز، دیپلوماسی قوی و ایجاد وضعیت تعادل قدرت بین کشورها عمل نکند و از تعارض منافع قدرت ها در افغانستان نکاهد و به نحوی زمینه مداخله کشورهای قدرتمند را مهار نکند، رسیدن به صلح آرمانی بیش نیست.
- حکومت داری خوب و مبارزه با فساد
یک موضوعیکه در تمام گفتگوها و نشستهای پیرامون صلح افغانستان همیشه سرو صدا ها را بلند می کند نبود حکومت داری خوب و وجود فساد گسترده در ادارات دولتی کشور می باشد. همواره نا امیدی افغان ها از حکومت شان بناء بر فساد، ضعف حاکمیت قانون و معافیت ریشه دار از تخطیهای حقوق بشری بوده و به این عوامل به عنوان محرکه های اساسی منازعه نگریسته می شود. حکومت داری خوب با ویژگی های مشارکت، برابری، پاسخگویی، حاکمیت قانون، موثریت و شفافیت زمینه ساز رشد و شکوفایی درکشور میباشد، بدون فراهم آوری رفاه و بهزیستی اجتماعی نمی توان صلح دایمی را در کشور به ارمغان آورد. سیاسیون افغانستان با ایجاد حکومت مبتنی بر عدالت، شفافیت، موثریت و مشارکت سیاسی متعادل می توانند در واقع زمینه ساز صلح واقعی در کشور گردند.
- انکشاف متوازن اقتصادی، اجتماعی وفقر زدایی
پیشرفت های اجتماعی، اقتصادی، به شمول تلاش ها برای تقویت سیستم معارف، ایجاد فرصت های شغلی و اطمینان از دسترسی عادلانه به انکشاف را به عنوان عناصر مهم برای رسیدن به صلح پایدار می توان تلقی کرد. مواردی زیادی وجود داردکه شهروندان افغانستان بخاطر معاش یا مزدی که گروهای مسلح به آنان میپردازند در کنار آنان قرار میگیرند و از این قبیل شهروندان کم نیست که عملا به صفوف مخالفین مسلح قرار گرفته اند؛ این شهروندان نه بخاطر مسایل عقیدتی، سمتی و منطقهیی بلکه بخاطر بدست آوردن لقمه نانی به به آنها می پیوندند. بی کاری به عنوان یکی از عوامل عمده بحران در کشور بوده و فقر اقتصادی زمینه ساز پیوستن مردم به صفوف مخالفین را فراهم کرده است. به این اساس برای رسیدن به صلح دولت باید زمینه انکشاف متوازن را فراهم کند و عین حال برای ایجاد شغل و کاهش فقر کارهای بنیادین را روی دست گیرد.
- اتخاذ سیاست همزیستی مسالمت آمیز و روابط متوازن با کشورهای همسایه
وضعیت فعلی افغانستان تقاضا می کند تا هیچ نوع حساسیت های منطقوی را برای خود ایجاد نکند. به میان آمدن حساسیت های منطقوی امنیت و صلح کشور را تهدید می کند، حکومت باید سیاست خارجی خویش را طوری عیار نماید که همهی کشورهای دخیل در جنگ و صلح افغانستان از آن احساس رضایت کنند. هند و پاکستان دو کشور رقیب در منطقه اند و هر یکی از آنها می خواهند افغانستان را منطقه نفوذ خویش سازند، هردو می خواهند تا افغانستان میدان زورآزمایی و سیاست های توسعه طلبی آنها باشد، حکومت افغانستان باید از این رقابت ها به شکل هوشیارانهی استفاده نموده و امکانات طرفین را جهت اعمار و آبادانی کشور جلب نمایند. یکی از مشکلات اساسی بین پاکستان و افغانستان همانا خط دیورند می باشد که طبق موافقت نامه مرزی که در سال (1893) توسط حکومت بریتانیا و رهبری وقت افغانستان امیرعبدالرحمن خان به امضا رسید، با آنکه سازمان ملل و جهان خط دیورند را به عنوان خط مرزی افغانستان و پاکستان به رسمیت می شناسند اما اختلافات بر سر این خط مرزی سبب تقابل دو کشور شده است، اینجاست که حکومت باید به صورت اساسی برای مشکل خط دیورند آستین بالا زده و این مشکل را برای همیشه حل کند، در غیر آن رسیدن به صلح به عنوان آرمانی باقی خواهد ماند.
عامل اساسی بدبختی امروزه افغانستان و نرسیدن به صلح پایدار در پهلوی مسایل داخلی، لشکر کشی قدرتهای بزرگ و تضاد منافع کشورهای منطقهیی و فرامنطقهیی در این کشور می باشد،که همواره این اختلافات باعث عدم ثبات سیاسی، استقلال سیاسی،کم سوادی وبی سوادی مطلق، تبعیض نژادی و قومی، عدم شایسته سالاری و صدها مشکل دیگر شده است. تا وقتی سران حکوت و نخبگان سیاسی کشور مصروف زد و بندهای داخلی خود باشند، امکان آن میسر می گردد که از رشد نا متعادل قدرت کشورهای همسایه غافل مانده و در نهایت از بروز جنگ و مداخله در امور کشورجلوگیری کرده نتوانند.
با برسی عوامل تاثیر گذار بحران افغانستان به این نتیجه میرسیم که کار صلح در افغانستان دشواریهای خاص خود را دارد. اگر واقعا دولت افغانستان دنبال صلح وامنیت است راهای که بحران از آن ریشه گرفته و از آن حمایت میشود را به خوبی تشخیص و برای شان راه حل اساسی ارایه نماید. درغیر آن، این کارهای ابتدایی هیچ نتیجهی برای افغانستان نخواهد داشت و تکرار اشتباهات گذشته خواهد بود.
Baharah Husainzadah was born in Herat Afghanistan, now she Studies International Relationship master degree at İstanbul Aydın Üniversitesi, Turkey