نجم

جوان؛ کم‌ارزش ترین متاع بازار

 نوشته‌: فهیم عمر
حتما سخنان و جملات تبلیغاتی در دفاع از حقوق جوانان را خیلی شنیده اید، خصوصا در کشورما هنگامیکه برای تصاحب چوکی‌های قدرت مسابقه‌های مختلفی چون مسابقۀ ریاست جمهوری، مسابقۀ ولسی جرگه، مسابقۀ شورای ولایتی و… راه اندازی میگردد، چنین جملاتی زینت بخش بیلبورد‌ها واوراق تبلیغاتی مسابقه دهندگان میباشد.
ولی اگر از حق نگذریم جوان کم‌ارزش ترین متاع جامعۀ افغانی و شاید هم امت اسلامیست، قشر مهم و با ارزشی که امروز بزرگترین جفاها و خیانت‌ها در حق آنها صورت میگیرد، چه در ساحۀ تحصیلی، چه در ساحۀ شغل و مصروفیت‌های مفید و چه در ساحۀ زندگی اجتماعی. امروز بیشتر از ما استعمارگران به ارزش این قشر ارزشمند پی برده اند، از همین رو آنان بیشترین توجه شان را روی جوانان متمرکز ساخته اند.
برنامه‌های مبتذلی تحت اسم‌های مختلف دایر میگردد گاهی به اسم ستارۀ افغان، گاهی به اسم خنده بازار، گاهی به اسم مُد و فیشن و گاهی به اسم‌های دیگر سمت و سوی جوانان تغییر داده شده و آنان را از حرکت به سوی هدف اصلی و حیاتی باز میدارند. استعمارگران نه میخواهند جوانانی داشته باشیم که متمسک به دین باشند و نه میخواهند جوانانی داشته باشیم آگاه از علم روز و مدرن، فقط ساختن یک دسته از جوانان هرزه و بی‌خبر از همه چیز که هم و غم آنان فقط خوردن و خوابیدن و مطابق روز لباس پوشیدن باشد و در یک کلام: نه از دین شوند نه از دنیا مذبذبین بین ذالک…
خیلی جالبست وقتی قول عجیبی از مستشرقین به نماینده‌های شان در ممالک اسلامی را میخوانیم آنگاه که میگویند: آنان (جوانان مسلمان) را نه بگذارید مسلمان باشند و نه بخواهید مسیحی شوند آنان را سرگردان میان این دو بگذارید تا از حقیقت اصلی غافل گردیده و میدان از وجود شان خالی بماند تا به سهولت نقشه‌ها را عملی کنیم. واقعا امروز میدان از جوانان عملگرا خالی مانده است، جوانانی که کمرهمت به ساختن جامعۀ واقعا انسانی ببندند و تلاش در راستای ایجاد یک ملت واقعا قدرتمند – نه افتخار کننده به قدرت گذشتگان – بخرچ دهند.
امروز میدان به کفتارهای پیری مانده است که به جسد رنجور امت اسلامی حمله ور شده و هر روز قطعه‌ای از آن را با دندان قطع میکنند و آن را طعمۀ دسایس شوم و پلید خود میسازند. اگرامت اسلامی امروز جوانان پاسداری چون حیدر کرار، فاتح خیبر و یا اسامه بن زید فاتح روم میداشت، شاید میتوانست سربلند و قدرتمند زندگی کند و یقینا میتوانست فرهنگ انسانی و متمدن اسلام را الگوی دیگران قرار دهد. امروز قرار نیست که از آسمان فرشته‌ای نازل شود و طوفان و سیل برای ریشه‌کن سازی دشمن مقرر گردد، باید عقیده به رحمت خداوند را از نو بنا کرد، توکل درست و تکیه به معنی حقیقی آن به رحمت‌های ایزدی داشت.
امروز پوهنتون‌ها، کورس‌ها، مساجد، محل سکونت همه و همه میدان‌هایی اند برای عمل و وسایلی اند که ما میتوانیم آنرا جهت نیل به اهداف به کار بریم، اکنون که بازار دیموکراسی گرم است و هرکس دهل خود را مینوازد چرا نوای روح بخش اسلام و صدای نجات بخش آن کم رنگ و ضعیف باشد جوانان مسلمان آنانیکه پاسدار ارزش‌های اصیل اسلامی هستند، آنان وارثین حقیقی این سرزمین اند، آنان وارث قطرات خون پاک دو میلیون شهیدی اند که برای پاسداری از مقدسات جان باخته و افغانستان اسلامی را تحویل نسل امروزی کرده اند. بهتراست جوانانی جامعۀ افغانی که بدون شک بخش ارزشمند پیکرۀ امت اسلامی را تشکیل میدهند اندکی سر در گریبان فرو برده و چاره برای حل این مشکلات بیابند، باید یقین داشت که آبادی و سرافرازی وطن از دست هیچ کسی جز جوانان و فرزندان همین مرزوبوم ساخته نیست.
اگر جوانان به ارزش خود پی نبرند، اگر خودرا گرانبها ترین جنس این جامعه ندانند – که بدون شک هستند –، پس بدانند که این متاع همچنان بی رونق و بی خریدار خواهد ماند و این گنج برای همیشه در ویرانه مدفون مانده و یقینا که در جامعه‌ی سراپا یاس و ناامیدی افغانستان هیچ کسی برای کشف و استخراج آن همت به خرچ نمیدهد و هیچ کسی برای آن ارزش قایل نمیشود.
قیمت خود هر دو عالم گفتـه ای نـرخ بـالا کــن کــه ارزانـی هنـوز