نوشته: عماد الدین عالمی
قدر يا تقدير عبارت از ترسيم و برنامه ريزي براي كائنات بوسيله خداوند عزوجل بنابر تقاضاي علم و حكمت او تعالي است. كه اين امر به قدرت ذات تواناي او بر مي گردد زيرا كه او بر هر چيزي تواناست و هر چه بخواهد انجام مي دهد. ايمان به تقدير يكي از اركان ششگانه ايمان است كه ايمان جز با آن متحقق نمي شود.
ايمان به قدر يکي از اصول و ارکان ايمان بشمار مي رود، مسلمان بايد يقين کامل داشته باشد که تقدير خير و شر از جانب خداوند است و اگر مصيبتي بر او برسد، آنرا متحمل شود و ابراز رضايت نمايد و به اراده ي خداوندي تن در دهد و بداند که مصيبت و آسيب از روي تصادف نبوده بلکه قبلاً فيصله شده است، هيچ چيزي در کائنات خارج تقدير نبوده در لوح محفوظ نوشته شده است، اعمال بندگان خير يا شر به اراده ي خداوند صورت مي گيرد، با آن هم خداوند آنان را اختيار و اراده داده است و در هيچ عملي آنان را مجبور نساخته است لذا خداوند بندگان خود را امر و نهي نموده است و راه خير و شر را به آنان واضح و بيان کرده است. مؤمن بايد باور و يقين داشته باشد که علم خداوند بر همه چيز احاطه کرده است و هيچ چيزي در اين عالم از دايره ي علم او بيرون نيست، خداوند قبل از آفريدن کائنات بر همه ي آنها علم و آگاهي داشت، اعمال، کردار، روزي، اجل، و حرکات آنها، اهل جنت و دوزخ به او معلوم بود. خداوند مي فرمايد: {وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا}(طلاق 12)
ترجمه: و آگاهي او همه چيز را فرا گرفته است
مؤمن بايد اعتقاد جازم داشته باشد که خداوند قبل از آفريدن خلائق و کائنات، همه چيز را نوشته بود، چنانکه پيامبر – صلى الله عليه وآله وسلم – مي فرمايند: «خداوند متعال پنجاه هزار سال قبل از پيدايش آسمانها و زمين، تقدير مخلوقات را نوشته بود، «قبل از آن» عرشش بر بالاي آب بود». (مسلم و احمد) مؤمن ايمان داشته باشد که اراده و خواست خداوند نافذ و قدرت او بر همه چيز است، همه حوادث و وقايع به اراده و قدرت او واقع شده و مي شود، آنچرا خداوند بخواهد پديد مي آيد و آن چيزي را که نخواهد پديد نمي آيد، خداوند مي فرمايد: {وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ} [إبراهيم: 27].ترجمه: «و خداوند هر چه بخواهد انجام ميدهد» همچنان مي فرمايد:
{وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ} [الإنسان: 30].
ترجمه: «شما نميتوانيد، بخواهيد، مگر اينکه خدا بخواهد».
مؤمن بايد ايمان داشته باشد که الله – جل جلاله – آفريدگار همه چيز است، همه چيزکوچک و بزرگ را آفريده است و بر همه چيز قادر است . از علي – رضي الله عنه – روايت شده که گفت: ما در جنازه ي در بقيع حضور داشتيم و رسول الله – صلى الله عليه وآله وسلم – آمده و نشست و ما به اطرافشان نشستيم در دست شان عصايي بود، سپس سر شان را به زير انداخته و با عصايي که سرش کج بود بزمين زده و فرمودند: «هيچ کدام از شما نيست مگر اينکه جايش از جهنم و بهشت نوشته شده است، گفتند: يا رسول الله آيا بر نوشته ي ما در «لوح محفوظ» اعتماد نکينم؟ فرمود: عمل کنيد زيرا براي هرکس آنچه که براي آن آفريده شده است، آماده گشته» متفق عليه.
همچنين آن حضرت – صلى الله عليه وآله وسلم – مي فرمايند: «آفرينش يکي از شما در رحم مادر براي چهل روز بصورت نطفه باقي مي ماند و بعد از آن مثل همين مدت چهل روز به خون بسته تبديل مي گردد، مثل همين مدت هم چهل روز به گوشت پاره مبدل مي گردد، سپس فرشته ي فرستاده شده و در وي روح مي دمد و به چهار چيز دستور داده ميشود تا بنويسد: به نوشتن روزي اش، اجلش، عملش، و اينکه نيکبخت است يا بدبخت، پس سوگند به خدايي که معبود بر حقي بجز او نيست، همانا يکي از شما عمل اهل بهشت را انجام ميدهد که ميان او و بهشت جز گزي «فاصله» نمي ماند ولي نوشته «لوح محفوظ» بر وي سبقت مي جويد و وي عمل اهل دوزخ را انجام داده به دوزخ داخل مي گردد، و همانا يکي از شما عمل اهل دوزخ را انجام ميدهد که ميان او و دوزخ جز گزي نمي ماند ولي نوشته «لوح محفوظ» بر وي سبقت جسته و وي عمل اهل بهشت را انجام داده و به آن داخل مي گردد». متفق عليه
اين حديث قدر را ثابت مي کند و اينکه هر آنچه در جهان است از سود و زيان به قضا و قدر خداوند است.
همچنان اين حديث مي رساند که ارزش کارها و اعتبار آن به خاتمه است و نبايد به ظاهر اعمال اعتماد شود، چنانکه نبايد انسان به اعمال نيکش فريفته و مغرور گردد.
به لغزش هاي خود اعتراف نموده بلا فاصله از خداوند طلب مغفرت خواسته به او رجوع کند.
اقسام تقدير
آ- تقدير عمومي: براي همه كائنات، اين همان تقديري است كه خداوند متعال پنجاه هزار سال پيش از آ فرينش آسمانها و زمين آنرا نوشته است.
ب- تقدير عمري: و آن تقدير همة آن مراحلي است كه از لحظة دميدن روح تا پايان عمر براي او نوشته شده است.
ج- تقدير سالانه: و آن تقدير همة آن چيزي است كه در طول يكسال انجام مي گيرد و اين هر سال در شب قدر مشخص مي شود لذا خداوند متعال مي فرمايد:
{فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ} (دخان 4) «هر كار استواري درآن شب(شب قدر) فيصله مي يابد»
د- تقدير روزانه: و اين تقدير همان اعمالي است كه در هر روز اعم از عزت و ذلت و بخشش و بازداشتن و ميراندن و زنده كردن و غيره انجام مي گيرد. آفريدگار و پروردگار و اختيار دار همه چيز فقط خداوند متعال است، او پيش از آنكه آنان را بيافريند اجلشان و روزي شان و اعمالشان و اينكه رستگار خواهند بود و يا زيانكار، همه چيز را نوشته و در لوح محفوظ ثبت گردانيده است. آنچه خدا بخواهد همان مي شود، و آنچه او نخواهد انجام نخواهد شد، او هر آنچه تاكنون انجام گرفته و هر آنچه در آينده انجام خواهد گرفت و آنچه كه انجام نگرفته و اگر انجام مي گرفت چگونه مي بود همه را مي داند، او بر هر چيزي تواناست و هر كسي را بخواهد گمراه مي كند و هر كسي را كه بخوا هد راهنمايي مي نمايد.
با اين وجود بندگان از خود اراده و قدرت دارند، كه هر آنچه خداوند به آنان توانايي بخشيده مي توانند عمل كنند و راه اطاعت یا معصیت را انتخاب کنند . خداوند متعال اسبابي نيز مقدر فرموده كه اين قضا و قدر را عوض مي كند مانند دعاء، صدقه و دارو و احتياط و جديت، زيرا همه اينها حتي زيركي و كودني نيز جزو تقدير خداوند است. هنگامي كه از رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم درباره استدلال از قضاء و قدر و بهانه قرار دادن آن پرسيده شد فرمودند:
(اعملوا فكل ميسر لما خلق له) (بخاری) «عمل كنيد ، هر كس براي هر كاري كه آفريده شده آن كار برايش آسان است».كسي كه اهل سعادت باشد عمل كردن به اعمال سعادتمندان و رستگاران برايش آسان مي شود و هر كسي از اهل شقاوت باشد عمل كردن به اعمال شقاوتمندان و زيانكاران برايش آسان مي شود. حالات و وقايعي كه براي انسان پيش مي آيد دو نوع است يك نوع آنكه ظاهراً چاره دارد كه انسان مي تواند چاره جوي كند، نوع دوم آنكه هيچ چاره اي ندارد بنابر اين در برابر آن بدون داد و فرياد تسليم مي شود.
خداوند متعال پيش از آنكه مشكل و مصيبتي رخ دهد آنرا مي داند، اما معناي اين سخن اين نيست كه چون خداوند مي دانسته لذا خود او را به مشكل و مصيبت گرفتار نموده، خير بلكه مشكل به اين دليل پيش آمده كه اسباب پيدايش آن مهيا شده است، اگر علت پديد آمدن مشكل يا مصيبت خود شخص باشد، كه مثلاً از اسبابي كه مي توانسته او را از وقوع در مشكل باز دارد – با اينكه دينش به استفاده از اسباب امر نموده – از آن كار نگرفته اينجا خودش ملامت است كه از اسباب طبيعي كار نگرفته و از خودش حمايت نكرده، اما اگر چاره اي نداشته و توانايي دفع مشكل را نداشته اينجا معذور است.
پس استفاده از اسباب به هيچ وجه منافي تقدير و توكل نيست، بلكه جزئي از آن است؛ اما اگر بنا بر قضاء و قدر الهي مشكلي پيش آمد واجب است كه به آن راضي بوده و تسليم باشيم، و بگوئيم (قدرالله و ما شاء فعل) «خداوند چنين مقدر كرده بود و او هر چه بخواهد مي كند».
و اما قبل از اينكه واقع شود بايد هميشه از اسباب مشروع استفاده كرد و تقدير را با تقدير دفع كرد. پيامبران عليهم السلام همواره از اسبابي كه آنها را از دشمنانشان محفوظ بدارد استفاده كرده اند با وجود اينكه آنان با وحي الهي و حفاظت خداوندي مؤيد بوده اند و رسول گرامي صلي الله عليه وآله وسلم با شدت توكلي كه داشتند و سيد المتوكلين بودند هميشه از اسباب كار مي گرفتند .