نوشته: انعام الله رحمانی
تندباد وحشتناکِ اندیشهی غربی از هر سو میوزید و غبارهای غلیظ الحاد و خداناباوری، فضای پاک و هوای خوشگوارِ شبه قارهی هند را مکدّر ساخته بود. کاروانِ سرگردان و قافلهی بیساربانِ امت اسلامی، بهسوی مدرنیزم اخلاقکُش و عفّتزدای غربی به راه میافتاد و اندیشهی اسلامی کمکم داشت در رویارویی با اندیشهی غربی زانو خم میکرد. طغیانِ دریای موّاجِ اندیشههای غیر اسلامی در هندوستان، امری سادهای نبود. سرزمینِ زیبا، مرزوبومِ دانشپرور و خطّهی باستانی هند، در گذشتههای نهچندان دور، زادگاه قهرمانانِ اندیشهی زندهگیساز اسلامی بود؛ بزرگمردانی چون: شاه ولی الله دهلوی، سیّد احمد شهید، میرزا عبدالقادر بیدل، مجدِّد الف ثانی، اقبال لاهوری و دانشمندانِ دیگری که ذکر اسمای همهی آن بزرگواران، این مقال را مطوّل ساخته، مثنویِ ما را به تأخیر میاندازد.
چنین سرزمینِ مردخیز را، پلنگ تیزدندانِ اندیشهی غربی سخت به آغوش گرفته بود. در چنین اوضاع پُرآشوب و مملو از اضطراب، امت اسلامی در انتظار مجدِّد و اصلاحگری بودند که قد برافراشته، در مصاف مبارزه با دشمنانِ باورهای اسلامی و ارزشهای انسانی قرار گیرد. مسلمانانِ اهل سنت، با استشهاد از روایاتِ مؤثق اسلامی، بدین باورند که، خداوند متعال –جلّ جلاله- در رأس هر صدسال، فردی و یا – به تعبیر دوکتور قرضاوی حفظه الله- افرادی را بر میگزیند؛ تا چهره بر افروخته، به اصلاح و تجدید دین بپردازند.
بدون هیچگونه تردیدی، مرحوم مولانا ابو الأعلی مودودی یکی از از بزرگترین مصلحان و مجدّدان مسلمان در صدسالِ اخیر به شمار میآید. مولانا مودودی؛ مفسّر بزرگ قرآنکریم، اندیشمند عالیمقام و سیاستمدار پاکطینت جهان اسلام به تاریخ 25 سپتامبر 1903 میلادی در محلهی اورنگآباد شهر حیدرآباد چشم به جهان گشود و به تاریخ 22 سپتامبر 1979 میلادی در یکی از بیمارستانهای آمریکا به رفیق اعلی پیوست.
در روزگاری که فرهنگ غرب، بسانِ سیلاب خروشان و دریای متلاطمی همهی ابعاد زندهگی جهان اسلام را در بر گرفته بود و “مدرنیزم غربی” اخلاق و فضیلت را با گلولهی وحشتناک فضیحت به رگبار میبست، مولانا مودودی در برابر آن، “نوگرایی اسلامی” را مطرح ساخته و آن را حلّالِ مشکلات جهان اسلام قلمداد کرد. وقتی طوفانِ وحشتناک و بنیانبرانداز سوسیالیسم و کمونیسم، کشور نَوپای پاکستان را سخت تهدید میکرد، او با کمال جرأت و متانت، در برابر آن قرار گرفته و با خامهی سیّالِ خویش، نظام اسلامی را گرهگشای چالشها و پاسخگوی مشکلات خواند. در روزگاری که کجاندیشانِ کمبضاعت، مسئلهی جهاد را با پرسشهایی روبهرو میساختند، مولانا هنوز بیستوچهارسال سن داشت که با نبشتنِ کتاب ارزشمند “الجهاد فی الإسلام” مشتِ کوبندهای بر دهان چالشآفرینان زد. زمانیکه خاورشناسانِ حقود و کینهورز، تراث فکریِ ما را با پرسشها مواجه میساختند و قرآن و سنت را زیر سوال میبردند، مولانای مرحوم، با نبشتنِ کتابهای گرانبهای “تفهیم القرآن” و “جایگاه حقوقی احادیث نبوی” به مصاف آنان رفت و پرسشهایشان را پاسخ داد. وقتی مسألهی “حاکمیت الهی” در میان مسلمانان اندکاندک رنگ میباخت، مودودی با نبشتنِ کتاب ارزشمند “مصطلحات چهارگانه در قرآن” روح تازهای به جهان اسلام و مبارزان مسلمان بخشید و شهید استاد سیدقطب با الهام از همین کتاب، “نشانههای راه” را، در سیاهچالِ مخوّف نظام فرعونی جمال عبدالنّاصر، به رشتهی تحریر در آورد.
امام مودودی در برابر پدیدهی مذمومِ اندیشهی “قادیانیّت” سخت به مبارزه برخاسته، کتاب “مسألهی قادیانیها” را به نگارش درآورد و در این راه، سلولهای جهنّمی نظام حاکم را متقبّل شد. این کتاب، به گواهی محدث شهیر جهان اسلام، علامه ناصر الدین البانی، از بهترین رسائلیاست که در این باب نبشته شده. کتاب “خلافت و ملوکیّت” او، غوغای عجیبی در جهان اسلام بهپا کرد و “مبادی اسلام” او، سبب دخول صدهاتن به اسلام شد ..
امام، از اوضاع وخیم و حسرتبار امت اسلامی چنان رنج میبرد که به قول دخترش خانم حمیرا مودودی، مولانای مرحوم نخستینبار بعد از سقوط “داکا” و جُدایی بنگلادیش از پاکستان با حملهی قلبی مواجه شد. الله متعال او را بیامرزد و ما را توفیق عنایت فرماید؛ تا از مطالعهی آثار این امام بزرگ، چشم نپوشیم!