نبشتۀ: فرید شاهین
تنهـا من و تو نیستیم که در این “کـره” خاکی زندگی میکنیم، بلکه ملیارد ها موجود زنده پا به عرصۀ حیات است و معیشت میکنند. به آسمان نگـاه کن خورشید ، مهتاب و ستاره ها…. چه جنبشی دارند ! در تاریکی شب در دل آسمان جلایش ستاره ها ، قافلۀ کهکشان) چه زیباست، که با دیدنش فضای ذهن آدم باز میشود ، ابرهای بارانی، که از محبت به سر موجودات قطرات اشک خود را به نرمی میریزند تا اینکه باعث بقای حیات شان شود، البته قابل درک است برای آنانیکه چشمان باز دارند و به حکمت ها می اندیشند.
نگاهی هم به طبیعت زمین بانداز بنگر که چگونه شاداب و مزین است، قله های سرسبز و پوشیده از عطر های بهاری، دره های پر هیاهو ، جنگل های پر پیچ و خم، بحـر های مطلاطـم که ملیون ها جنبنده را در بطنش دارد و نوازشش میکند، پرنده های بی شمار که آسمان از چنگ و نوای شان به رقص در آمده….
وای بر من و تو که با (خودخواهی و حسادت دنیای خود را تنگ کرده ایم، بدان که این منفی گرایی و افرطیت چشمان مان را کور خواهد کرد)، زمانیکه عمر مان به آخر رسید، فصل جوانی پایان یافت، باز آن وقت متوجه میشوی که عمرت بیهوده تلف شده و لذتی هم از زندگی ات نبرده یی.
انسان که از نامش پیداست باید مهربان ترین مخلوقات باشد، نه وحشی ترین آنها! انسان برای مخلوقات دیگر آفریده نشده بلکه اکثری از مخلوقات برای استفاده و منفعت انسان آفریده شده است.
خالق که تمام موجودات را خلق کرده و حیات محدودی برای آنها بخشیده…. قانون و مقرراتی هم به امورات زندگی آنها تعین کرده که انسان ها و جنیات بیشتر مسئول هستند