نجم

پایمردی بر باور و عقیده!

نوشته: انجنیر عبدالباسط خالد

دیشب دوستی ازم در مورد کتاب سیر تحلیلی کلام اهل سنت، نوشته استاد عبدالله احمدیان پرسید، من این کتاب را مطالعه نکرده بودم و چیزی هم گفته نمی توانستم، در صدد آن شدم تا این کتاب را خودم  یکبار  مطالعه کنم، نیمه های شب بود و من غرق مطالعه این اثر گرانسنگ استاد عبدالله احمدیان، نویسنده و دانشمند چیره دست کُرد!

او زمانی که از واقعات رنج و عذاب دانشمندان اهل سنت در هنگام فتنه خلق قرآن می نویسد، آدم را با خود به زمان هزار و دوصد سال قبل میبرد، آن صحنه های دردناک و آن فداکاری ها را طوری زیبا ترسیم میکند که روحیه دفاع از عقیده و ایمان را در وجود هر خواننده ی زنده می گرداند!

بلی، در یک طرف عالم و دانشمند مظلوم اهل سنت، امام احمد بن حنبل رحمه الله و در جانب دیگر معصتم خلیفه خشمگین معتزلی دوران عباسی ها!

همان معتزلی ها که حرف از خرد گرایی و عقل گرایی میزدند، سنگ تفکر و  تعقل را برسینه می کوبیدند، حالا با چماق تکفیر و تفسیق بر جان این شیخ بزرگوار افتاده اند، همزمان با ضربه های محکم شلاق بر بدن برهنه و نحیف امام احمد بن  حنبل رحمه الله، از نثار نمودن  حرف های رکیک و جملات کافر و گمراه هم خود داری نمی کنند!

ماه  مبارک رمضان هست، شیخ بزرگوار ما امام احمد بن حنبل رحمه الله در حالت روزه داشتن، با شکم گرسنه و با بدن برهنه در زیر ضربه های شلاق قرار دارد و این بدن نازک و نحیف در زیر آن ضربه های محکم پاره پاره میگردد، تا از مرز عقیده و باور مسلمانان دفاع نماید.

تمام روز او را شلاق میزنند تا عقیده حاکم وقت را بپذیرد، اگر از یک طرف جلادان شلاق بدست بر بدن زار و نحیف آن بی رحمانه می کوبند و آن را شکنجه بدنی میکنند، در جانب دیگر این علمای درباری با کافر و گمراه خواندن او، بر روح و روان آن امام بزرگوار می تازند!

آری چقدر سخت و دردناک هست، آنگاه که تو برای دفاع از دین خدا آنهمه شکنجه را بر جان ودل میخری؛ اما این عالمان درباری ترا کافر به همان  خدا میدانند!

و دردناک تر این که زمانی امام احمد بن حنبل را  پس از شکنجه های وحشتناک بدنی-روحی به یکی از اطاق های زندان می برند، این امام گرانمایه با بدن تکه پاره شده و خون آلود به اقامه نماز می پردازد، در همان هنگام یکی از این قضات درباری بنام ابن سماعه،  با پر رویی تمام  برایش میگوید:تو با این بدن خون آلود چگونه نماز میخوانی؟

امام  احمد در جوابش میگوید: مگر در مورد امیرمومنان عمر بن خطاب رضی الله عنه، نشنیده ای که چگونه پس از ضربه ابولولو با بدن خونچکان به نمازش ادامه  داد….

ابن سماعه با شنیدن این پاسخ کوبنده امام احمد، از خجالت سر بر زمین می افگند و از شنیدن این پاسخ نیشدار  امام احمد که در بیانگر حالتی هست  که امام احمد در جایگاه امیر مومنان عمر رضی الله عنه، قرار گرفته و این معتصم خیلفه عباسی هست که در جایگاه ابولولو قرار دارد.

بلی از نظر این عالمان و قضات درباری، خواندن نماز با بدن خون  آلود و خونچکان در زیر شلاق های دربار اشکال شرعی دارد، اما این درباریان با  قتل و شکنجه این  داعیان حق هیچ گناهی و جرمی را نه تنها که مرتکب نشده اند، بلکه این همه قتل و شکنجه هایشان برای دفاع از مرز اعتقادات اسلامی هست.

بلی، تاریخ تکرار میگردد!

حالا نیز مدعیان عقل و خرد، آنهایی که دم از عقل گرایی و خرد گرایی و دینداری میزنند، در کرسی همان بن سماعه ها نشسته اند، بر نماز خواندن با بدن خون آلود دعوتگران راستین خرده میگیرند ولی قتل و کشتار حاکمان را برقراری صلح و آرامش در جهان  دانسته و برایشان دعای صبر و استقامت میکنند!

و این احمد ها اند که برای حمایت از مرز عقیده و باور تا پای چوخه های دار ثابت قدم ، محکم و استوار ایستاده اند!

ظلم، وحشت و جنایت هیچ سردمدار ظالمی آنها را ازمسیر که انتخاب کرده اند، دور ساخته نمی توانند.

رحمت خدا باد بر امام احمد بن حنبل و پوینده گان مسیر این امام عقیده و تقوا….