نجم

تأملی بر آزادی

نوشته: احمد صمدی

يکي از واژه هايکه بسيار بکار گرفته ميشود واژه آزادي است، استفاده از آن توأم با اعتبار و احترام است . بسياري به خاطر آن جان باخته اند، مبارزه در راه آن هميشه غرور انگيز بوده است، انسان ها مثل آب و هوا به آن نياز دارد و در طول تاريخ بسياري از آن محروم شده اند و فقدانش سبب شده است کثيري از استعداد ها به مرحله شگوفايي نرسد .

انسان ها حق دارند سرنوشت خود را و ترتيب زندگي را در چهار چوب جامعه با شرط وجود فرديت خود بسازند و تا زمانيکه اقدامات سرنوشت ساز فردي با سود عموم تضاد پيدا نکند، به پيش روند .

نظريه پردازان بزرگ، مخترعان، مکتشفان با محيط آزاد و بدون ترس از محدوديت هاي تحميلي ميتوانند خلاقيت داشته باشند . تنها آزادي است که شخصيت انسان را به شناسايي افق هاي جديد ميکشاند . برعلاوه بايد وسايل و ابراز و امکانات برابري در اختيار افراد باشد تا از آزادي به نحوه مطلوب استفاده کنند. از بدو جامعه بشری تا فی الحال بشر در گیر آزادی وقید بوده و هیچ گاهی بشریکه آزاد خلق شده وباید آزادانه نفس بکشد به این قید و بند ذمه نه خمیده بلکه این مبارزه دوام داشته است. انسان و همه موجودات از دید عقلانی و واقعی اش در خود نیرو و خصوصیت ویژه ی دارد که وی را در بدست آوردن پدیدۀ حلاوت بخش (آزادی) نصرت میکند که اندک با تأمل میتوان به آن پی برد اگر به حیوانات بنگریم هرکدام وسیله دفاعی از خود دارد زمانی اگر صدمۀ عایدش گردد یا ضرری متوجه گردد ویا آزادی اش به مخاطره افتد از حریم و منفعت و مصلحت اش دفاع میکند مثلا؛ گاو شاخ دارد، گرگ اشک دارد، اسپ و مرکب لگد داردو… و انسان شجاعت دارد که وی را نمیگذارد در صورت سلب شدن آزادی اش خموش شود و طرفه رود. این پدیده خلقی و طبیعی است و در تمام مکاتب بشری نحوه استفاده از قوۀ دفاعی فرق میکند. در اسلام عزیز هم مسئله به شکل جدی و واضح اش مطرح است چنانکه الله متعال میفرماید:

وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّوَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ ۚ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴿٤٥﴾

و در آن بر آنها (بنی اسرائیل) مقرر داشتیم که جان در برابر جان، و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان می باشد، و (نیز) زخمها را قصاص است. پس هر کس که از آن در گذرد (و ببخشد) آن کفاره (گناهان) او است، و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده است حکم نکند؛ ستمگر است (سوره مائده 45) بناء اگر کسی بالایت تجاوز کرد به هر شکل که تجاوز کرد میتوانید به دفاع از خود بپردازید و این درحقیقت نهایت درجه از تحمل و گذشت در اسلام است.

میبینیم که اسلام اصلا به تجاوز امر نمی کند تا مادامی که آزادی و مصئونیت افراد و اموال شان به مخاطره نیافتد و همچنان الله متعال در سورۀ ممتحنه میفرماید:

إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ

تنها شما را از دوستی با کسانی نهی می‌کند که در (امر) دین با شما جنگیده اند و شما را از دیارتان بیرون کرده اند، و بر بیرون‌راندن شما (دیگران را) کمک (و پشتیبانی) کرده اند، و هرکس با آنها (رابط) دوستی بگیرد، پس آنان ستمکارانند.

بناء اسلام هرنوع تجاوز و تعدی در حق انسان را منع قرارداده و علیه آن فراخوان داده است و هیچ نوع سر سازشی در آن نمی پذیرد. بناء هیچ منطقی این را نمی پذیرد که بالای کسی تعرض شود جان، مال، فرزندان، حثییت اش پا مال شود و باز هم خموشی گزیند او مجبور است که از خود دفاع کند . به هر صورت اش نفس آزادی مهم است و بشر با آن انس گرفته و به هیچ قیمتی آماده معامله به آن نیست بناء در کسب آزادی در کل طبیعت بشری حکم میراند و در رشد این روحیه با الهام گیری از نصوص شرعی دیگر هم بارور میشود سمت وسو وپالایش میابد تا که به صواب نشیند . در آزادی خود هر نفس همت کرده قهرمان است نه شخصی خاصی چراکه هرفرد با استفاده از نیرو دران سهم خود را داشته تا که این دستاورد بدست آید بناء هر فرد قهرمان است. بناء نفس این آزادی به مبنای الهام گیری شرعی مقدس است و باید از آن یاد شود و نسل ها آینده را تلقین شود تا راه و روحیه آزادی را در ذهن شان تلاقی کنند بناء در ین صورت است که راه روان آزادی و آزادمنشان را بارور تر ساخته ایم و آینده را در برابر آزادی ثاقب تر .