نجم

نجم فاتح قله های بلند!

نوسنده: الف خان عاطف

عضو نجم تخار

روزگاری بر آن می اندیشیدم و انتظار داشتم تا به کاروانی، همراه شوم که در آن همدلی و محبت، یکپارچگی و اخوت، شنیدن و اطاعت، صداقت و صمیمیت، تفکر و عدالت، هدفمندی و مسئولیت دیده شود و آفتابی بر فراز این مرزوبوم چنان بدرخشد، که با درخشش این همه را به آسانی بتوان دید.

ناگهان ستارهء زیر نام نهاد جوانان مسلمان(نجم) بر فراز این سرزمین درخشید و با چهره های تابناک نیروی جوان بر درخشش آن افزوده می شد.

همچو پرندهء به هر سمت و سوی شروع به پرواز کرد، قله های بلند هندوکش را فتح نمود، از آن همنوایانی با خود گرفت، و به سمت پامیر در حرکت شد تا قلهء های بلند پامیر را فتح کند، با فتح کردن قله پامیر از آن نیز همنوایانی گرفت، به سپین غر رسید، بر فراز قله های سپن غر با آواز دلنشینش همنوایی کرد، از آنجا همچو طوفانی با موج های درخشان به سمت هریرود پرواز کرد و از آن آبی نوشید، و تعدادی را نیز با خود همراه کرد و با جمعی هم، به سوی کنهندژ زمین در حرکت شد، که انتظارش را داشتم. دیگر با خود گفتم، انتظارت پایان یافت. رؤیای که واقعیت پیدا کرد. آرمانی که تحقق یافت.

نجم ، اندیشهء که فکر ها از آن متأثر، زندگی در آن متحول