نوشته: دکتر راغب سرجانی
برگردان: عبدالرحمن عزام
لحظاتی که انسان به بحث و پژوهش و خواندنِ زندگی و سیرتِ پیامبر صلی الله علیه وسلم سپری می نماید، براستی از ارزنده ترین لحظه های عمر به شمار می رود؛ زیرا زندگی پیامبر صلی الله علیه وسلم، زندگی درست و راستینی است که هیچ کمی و کاستی ای در آن رخ نمی نماید. و با همه جزئیاتش، لبریز از بهره و سود و منفعت است. براستی این زندگی با وجود همه درد و اندوه های نهفته در خود، زندگی بهره مندی ها و بهره وری ها است. و ما در همه ی لحظه ها و موقف های آن، جز نیکی و خوبی، چیزی دیگر سراغ نداریم؛ حال چه این لحظات، غم انگیز باشند و یا هم سرشار از خوشی و خوشحالی. هر اندازه موقف های به وجود آمده در این زندگی، به شکل ناگهانی و تاثیرگذار هم باشد، حکمت های واقعی از آن به خوبی دریافته می شود. و در یک کلام، این زندگی، زندگی ای عجیب، جالب و شگفت انگیز است.
زندگی پیامبر، زندگی بزرگترین بزرگمردِ تاریخ
ما با ورق گردانی زندگی پیامبر صلی الله علیه وسلم، در واقع و بدون مبالغه، زندگی بزرگمردترین انسانِ تاریخ بشریت از آوانِ آدم تا حال و تا قیامت را می خوانیم. ابوهریره از یارانِ پیامبر به نقل از او صلی الله علیه وسلم، می فرماید: «من سید قوم در روز قیامت خواهم بود» [بخاری] و یا هم؛ «من سید مردمان در روز قیامت خواهم بود» [مسلم] و همچنان؛ «من سيد و بزرگِ بني آدم در روز قيامت هستم و اولين كسي هستم كه در روز قيامت زمين بر او شكافته مي شود. و اولين كسي هستم كه طلب شفاعت مي كنم. و اولين كسي هستم كه به شفاعت اوجواب داده مي شود» [مسلم] یارِ دیگرش ابوسعید خدری رضی الله عنه می فرماید که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «من سرورِ فرزندانِ آدم در روز قيامت هستم و پرچمِ حمد و ثنا به دست من است و فخري نيست و هيچ پيامبري در آن روز نيست مگر اينكه زيرِ پرچمِ من است و من اولین كسي هستم كه قبرم شكافته مي شود و من فخر نمي فروشم» [ترمذی]
تفکر و اندیشه در اوصاف متذکره ی فوق، سزاوار آن است تا ترس را در دلِ انسان و خشوع را در همه اعضای وجودش قرار دهد؛ زیرا زندگی نامه ی مردی با این همه عظمت و ارزش را می خوانیم. بزرگمردی که همه ی پیامبران الهی علیهم السلام که رهبران و سردارانِ دنیا اند، در روز قیامت در زیرِ لوا و پرچم او گرد می آیند. و از میان میلیاردها انسانی که در بسترِ زمین زندگی نموده و در دلِ خاک دفن شده اند، او صلی الله علیه وسلم نخستین کسی است که زمین بر او شکافته می شود و سر از قبر بر می دارد.
ما از پیامبری سخن می گوییم که ویژگی محو کننده گی دارد و خداوند به وسیله ی او، کفر را نابود گردانیده و مردم را دوباره بعد از گمراهی و سرگردانی شان، به شاهراهِ هدایت برگردانیده است. پیامبر حاشری که مردم جز بعد از زنده شدنِ او، حشر نمی شوند. او دارای ویژگی «عاقب» است که بعد از همه ی انبیا آمده است و بعد از او دیگر پیامبری نخواهد آمد. جبیر بن مطعم رضی الله عنه می گوید؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «من محمد، احمد، ماحی (محو کننده) هستم که خداوند به وسیله ی من، کفر را محو و نابود می کند. من حاشر (حشر کننده) هستم، کسی که مردم به در پیشگاه من حشر می شوند. و من عاقب (پایان دهنده) هستم، کسی که پس از او دیگر پیامبری مبعوث نمی شود.»
ارزنده ترین پیوند
پیوند و نسبتِ میان خداوند متعال و پیامبر صلی الله علیه وسلم، پیوند و علاقه ی جالبی است؛ خداوند متعال او را هرگز با ذکرِ نامش مورد خطاب قرار نمی دهد؛ بلکه همواره از او به «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ» (ای پیامبر) و «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ» (ای رسول) یاد کرده و او را مورد ستایش قرار می دهد. اوتعالی می داند که پیامبرش با این ستایشِ الهش تکبر نمی ورزد؛ لذا به او می گوید: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ/ تو داراي خوي سترگ (يعني صفات پسنديده و افعال حميده) هستي.» [قلم:4] و به زندگی او صلی الله علیه وسلم سوگند یاد کرده می فرماید: «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ/ (اي پيغمبر!) به جان تو سوگند! آنان در مستي (شهوت و جهالت) خود سرگردان بودند.» [حجر: 72] و خداوند متعال به صورتِ واضح برایش بیان می دارد که گناهان پیشین و پسین او را بخشیده است؛ لذا می فرماید: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ/ هدف اين بود كه خداوند گناهان پيشين و پسين تو را ببخشايد» [فتح:2] و او را اطمینان می دهد تا هنگامی که رضایت و خشنودی اش به دست آید، برای او عطا خواهد کرد؛ می فرماید: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى/ و پروردگارت به تو (بهروزي و پيروزي و نعمت و قدرت) عطاء خواهد كرد، و تو خوشنود خواهي شد.» [ضحی: 5] درج همه ی موضوعاتی که در این باب ذکر شده است؛ به علت تکرار زیاد، امر سخت ودشواری است لذا به مثال های فوق اکتفا نموده و از به رشته ی تحریر در آوردنِ مطالب دیگر، می گذریم.
خداوند، خاطر پیامبر را پاس می داشت
هرگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم در غم واندوه قرار می گرفت، خداوند متعال جبرئیل را می فرستاد تا او را اطمینان داده و غم و اندوهش را تسکین دهد؛ عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم، فرموده ی الله متعال پیرامون ابراهیم علیه السلام را تلاوت می فرمود: «رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي/ پروردگارا! اين بتها بسياري از مردم را گمراه ساخته اند. (خداوندا! من مردمان را به يكتاپرستي دعوت مي كنم) پس هر كه از من پيروي كند، او از من است» [ابراهیم: 36] و یا فرموده ی عیسی علیه السلام را تلاوت فرمود که می فرماید: «إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ/ اگر آنان را مجازات كني، بندگان تو هستند (و هرگونه كه بخواهي درباره ايشان مي تواني عمل كني) و اگر از ايشان گذشت كني (تو خود داني و تواني) چرا كه تو چيره و توانا و حكيمي (لذا نه بخشش تو نشانه ضعف، و نه مجازات تو بدون حكمت است).» [مائده: 118] بعد از آن دستهاي خود را بلند نموده فرمود: «بار خدايا، امتم امتم!» و گريست. پس از آن خداوند سبحانه و تعالی به جبرئيل عليه السلام فرمود: بسوي محمد برو و خدايت دانا تر است، از او بپرس چه چيز سبب گريه ی تو شده است؟ جبرئيل عليه السلام نزدش آمده و رسول الله صلي الله عليه وسلم او را از آنچه گفته بود، با خبر ساخت – و او دانا تر است – پس خداوند فرمود: اي جبرئيل! بسوي محمد برو و بگو همانا ترا در باره ی امتت راضي خواهيم ساخت و خاطرت را آزرده نمي کنيم.» [به روایت مسلم]
هنگامی که سختی ها و مشکلات پیامبر صلی الله علیه وسلم در سال دهم بعثت بعد از رحلتِ خدیجه رضی الله عنها همسرش و ابوطالب کاکایش، ازدیاد یافت و همراه با آن، تکذیب و دروغ پنداری قریش به اوج خود رسیده بود؛ طوری که فشار غمِ از دست دادنِ عزیزان از یک طرف و از جانب دیگر، فشارِ تکذیب توسط مردم، او را در رنج داشت، در این هنگام بود که خداوند متعال او را به زیارتِ خود به سوی آسمان هایِ بلند، برد و سفر اسرا و معراج را برایش رقم زده و او را گرامی داشت.
محمد؛ پیامبر و رسولِ نامدار
پیوندِ پیامبر با خداوند متعال، از جالب ترین و شگفت انگیزترین پیوندها است و تا جایی که بهترین تعبیر از آن، همان تعبیرِ علاقه و پیوندِ خلیل به خلیل است. عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «اگر خليلي از ميان اهل زمين برمي گرفتم، ابوبكر را خليل خويش قرار مي دادم؛ اما رفيق شما خليل خداوند است» [به روایت مسلم] و در روایت دیگر آمده است: «و ليکن او برادر و هم صحبتِ من است و بدرستي که الله عزوجل هم صحبت شما را خليل خود قرار داده است» [مسلم] و یا هم؛ «(همانا الله مرا به عنوانِ خليل خود انتخاب كرده است همان طور كه ابراهيم را خليل خود انتخاب كرده بود» [مسلم] این برترین شرف و مقام راستین است که خداوند متعال بر اساس آن، نام و یادِ پیامبر محبوبش صلی الله علیه وسلم را در دنیا، بالا و والا گردانیده است تا جایی که عالی ترین مردمان در زمینه ی نام و یاد و آوازه و بزرگترین شان از حیث منزلت و مقام گردیده است و خداوند متعال درین باب می فرماید: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ. وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ. الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ. وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ/ آيا ما سينه تو را نگشوديم (و دلت را از بند غم حيرت رها نساختيم، و تاب تحمّل نابسامانيهاي محيط جاهليّت و سختيهاي مسؤوليّت بزرگ نبوّت را به تو عطاء نكرديم ؟) و بار سنگين (تلاش فراوان، براي هدايت مردمان) را از (دوش) تو برنداشتيم؟ همان بار سنگيني كه پشت تو را در هم شكسته بود؟ و آوازه تو را بلند نكرديم و بالا نبرديم؟» [انشراح:1-4] و این بلند بردنِ آوازه و نامِ پیامبر صلی الله علیه وسلم، از دلایل پیامبری شان است؛ زیرا این مقام و جایگاه برای بشر و انسانِ عادی، هیچگاه به دست نیامده است.
آیا کسی اسمی سراغ دارد که همچون نام و یادِ «محمد» به این همه گستردگی، انتشار یافته و در همه جا پخش و نشر شده باشد؟! و اگر با این نام، نام هایی همچون «احمد» و «محمود» و «مصطفی» را قرار دهیم، دیده می شود که فاصله ی زیادی در بین نام پیامبر صلی الله علیه وسلم و هر نام دیگری خواهد بود.
آیا همانند پیامبر کسی وجود دارد که نامش همواره وردِ زبان ها باشد؟ اذانی که هر لحظه با ندای «أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدًا رسول الله» در هر دقیقه و در هر جای دنیا و در هر آن از شب و روز، بلند می شود؛ طوری که لحظه ای نمی گذرد مگر اینکه این نام و نشان از بلنداهای مناره های مساجد، طنین انداز گوش ها و جان ها و روان ها می شود. و این آواز، در همه جای دنیا از مکه تا مدینه و قدس، در قاهره و بغداد، و یا در لندن و پاریس و نیویورک، در شرقی ترین نقطه در جاپان و یا در غربِ زمین در برازیل، ندا داده می شود. آیا این این بلندی مقام، همان شهره ی آفاق شدنِ یاد پیامبر صلی الله علیه وسلم، نمی باشد؟!
چه کسی از بنی نوع بشر، مانند پیامبر صلی الله علیه وسلم، دارای چنین پیروانی است؟ آیا دولت و شهری در دنیا یافت می شود که در آن مسلمانی وجود نداشته باشد؟! چه کسی از اندیشمندان و فیلسوفان و رهبران و بزرگمردان اینچنین پیروانی دارد؟!
چه کسی از انسان ها وجود دارد که مردمان از هر جای دنیا به سوی قبر و مرقدش رهسپار شود تا به اندازه ی لحظه ای هم که شده، باخشوع و چشمانی گریان در آستانه اش ایستاد شده و برای او عرض سلام و ادب نمایند، و با همه کیان وجود و ذره ذره هستی خود، جوابِ سلامِ خویش را احساس نمایند؟! این از شگفت انگیزترین منظره ها در زندگی ام است که می بینم مردم به شدت و پشت در پشت هم به زیارتِ مردی می شتابند که بیش از 1400 سال پیش، در روی زمین زیسته است. و دیده می شود که زیارت کنندگان از همه نواحی عالم، از عرب و عجم، سفید و سیاه، خورد و کلان، و مرد و زن، به سوی او می شتابند. آیا این عبارت از برتری مقام و بلندی نام و آوازه ی پیامبر صلی الله علیه وسلم، نیست؟!
این نام و نشانِ بلند، از بزرگترین دلایل نبوت و پیامبری پیامبر صلی الله علیه وسلم است؛ برای هیچ انسانی امکان ندارد که آنچه برای پیامبر صلی الله علیه وسلم از مجد و شرف و بزرگی، محقق شده، برایش محقق شود. و این جایگاه برای آن است که خداوند خود برای پیامبرش قرار داده است و نام و آوازه ی پیامبرش را بلند گردانیده است. خداوند آنچه بخواهد انجام می دهد و کسی نمی تواند همانند او، کاری انجام دهد.