نجم

محبوبم صلی الله علیه وسلم

نوشته: عبدالباسط “خالد”

محمد بن عبدالله درود و سلام مالک هستی بر تو باد، محبوبم ابوالقاسم صلوات الله عليک!

خیلی ها دوستش دارم، میدانم زنده گی اش خیلی ها به سختی گذشت، تا ما آرام باشیم آنگونه که شاعر مشرق علامه اقبال رحمه الله میگوید:

بوریا ممنون خواب راحتش

تاج کسری زیر پای امتش

در شبستان حرا خلوت گزید

قوم و آئین و حکومت آفرید

از کدامین سختی های زنده گی اش یاد آور شوم، آنجا که دو ماه قبل از تولدش عبدالله پدرش از دنیا رفت، کودکی یتیم در شش سالگی مادرش آمنه را از دست داد!

 آری منطقه ابواء و خادمه شان ام ایمن شاهد آن گریه های کودکانه اش است!

 ای کاش تاریخ به عقب بر میگشت تا آن صحنه ها را با چشم خودم میدیدم؛ مگر میشود آن صحنه ها را در قالب کلمات بیان کرد؟!

سالهای کودکی اش سپری شد، کودک یتیم با همقطارانش در میان اشراف زاده گان قریش آنان که لباس فاخر میپوشیدن اما ابوالقاسم یتیم است .

عبدالمطلب جد اش را نیز از دست داده، این کاکایش ابو طالب است از وی سرپرستی میکند.

 محمد بن عبدالله جوان شد، به تجارت رو آورد، امانتداری اش شهره آفاق گردیده، حالا  با مادر مان خدیجه الکبری ازدواج کرد !

او از شرک و ظلم بیزار بود حمایت از مظلومان را دوست میداشت، حلف الفضول گواه ادعایم هست!

 امین بود، در نصب حجر الأسود همه از او خوش بودند. سالها گذشت محبوبم صلی الله علیه وسلم مبعوث به رسالت شد!

 محبوبم صلی الله علیه وسلم سه سال را مخفیانه دعوت کرد،  منزل ارقم پایگاه دعوتی شان بود. شماری اندکی به وی ایمان آورد!

 سالهای مکی سپری میشد مگر نه به این ساده گی!

 مردمی که تا دیروز میگفتن “امین”  امروز میگفتند” ساحر”  آری سخنان توهین آمیز ابی لهب کاکایش!

خیلی ها درد آور بود؛ مگر محبوبم صلی الله علیه وسلم صبر میکرد، محبوبم طایف رفت، برای دعوت از او و دعوتش با سنگ ها پذیرایی کردند.

 آری سه سال شعب ابی طالب چگونه سخت گذشت کودکان از گرسنگی گریه سر میداند!

زدیکترین دوستش خدیجه مادر مؤمنان را از دست داد, کاکایش ابو طالب نیز از دنیا رفت.

این سال بر محبوبم خیلی سخت گذشت “عام الحزن” سال اندوه!

 میخواستن به قتل اش برسانند محبوبم به یثرب هجرت کرد، آری محبوب مهاجرم دور از خانه و کاشانه اش در سرزمین یثرب مصروف گسترش دعوت و تربیه شاگردان نمونه!

 محبوبم صلی الله علیه وسلم برای جامعه نوپا مدینه، رهبر

برای مدرسه نبوی، معلم

در صفوف جهاد، مجاهد

برای مادران مؤمنان، همسر مهربان

 برای فاطمه، پدر مهربان

 برای حسنین، بابه مهربان و…

 حسنین محبت هایش را به یاد دارند،در مسجد نبوی هنگام خطبه حسین کودک دوان دوان وارد مسجد میشود. این محبوبم هست که از جایش بلند میشود برای در آغوش گرفتنش!

آری این محبوبم هست آنگاه که امامه گگ کوچک، دخترک زینب نواسه اش در هنگام نماز در دروازه ورودی مسجد نبوی ایستاده است و از دور بر چهره پدرکلان مهربانش خیره شده!

این محبوبم هست که از جایش بر میخیزد، به سمت دروازه میرود، امامه گگ را در آغوشش میگیرد بلی حتی  در هنگام قیام ادای نماز !  در هنگام رکوع میگذاردش و در هنگام قیام در آغوشش میگیرد.

 آری این محبوبم هست آنگاه که از برادر کودک انس به بزرگی یاد میکرد ” یا ابا عمیر”  حتی احوال پرنده گگ اش را نیز می پرسید ” ما فعل النُغَيْر؟! “

این محبوبم هست زمانی که در کوچه های مدینه با کودکانی که در حال بازی اند مواجه میشود، بر آنها سلام میکند !

این محبوبم هست مادامی که ازش میپرسند کی را دوست داری میگوید: عایشه

عایشه خانمش هست مادر مؤمنان عایشه (الله ازش راضی باد) خیلی ها خاطرات زیبایی از رسول الله دارد.

 آنگاه که محبوبم با وی مسابقه دوش میگذارد، آنگاه که بر پشت پیامبر تکیه داده و بازی های حبشی ها را مشاهده میکند!

این محبوبم هست، در طول زنده گی مشترک با مادران مؤمنان هرگز سخنی زشتی بر زبان نیاورده ! هرگز کسی را توهین نکرده!

 آری این محبوبم هست، تمام اسیران قبیله سعد را به خاطر احترام حلیمه مادر رضاعی اش نه تنها رها میکند؛ بلکه برایشان هدایایی نیز میدهد!

این محبوبم هست هنگام فتح مکه با پیر زنی روی یک چادر می نشیند، میدانی آن پیر زن کی بود؟ دوست خدیجه مادر مومنان ما که امروز یک سال بعد از وفات خانم را فراموش میکنیم، او بعد 11 سال از وفات خانمش، هنوز هم قدر دوستان خانمش را میداند.

چی شبها با مطالعه سیره مبارکت، اشک از چشمانم سرازیر میشد!

رسول الله ای کاش میتوانستی روزی نزد ما بیایی، ساعتی، لحظه ی، دمی با تو بیشینیم ، با تو قصه کنیم از زنده گی مان برایت بگویم از زنده گی ات برایمان بگویی!

مگر قبل از آمدنت، شاید بجای این مجموعه کست های موسیقی، قرآن را در روی میزم قرار میدادم .

آری، این گوشی هوشمند آنرا نیز باید پاک کنم چه بسا موارد در آن باشد که تو را ناراحت سازد.

آری، ادعای محبتت را دارم در حالیکه نمازم را به جماعت ادا نمی کنم.

 صله رحم را به جا نمی آرم.

در سخنانم دروغ بهتان تهمت غیبت استهزا و …. موج میزند.

 خیلی شرمنده ام، رسول الله صلی الله علیه وسلم

قیمت آنهمه فداکاری های شما را چقدر ارزان پرداخت میکنم.

از شما خواننده گرامی، عاجزانه خواهشمندم، برایم دعا کنید تا در دنیا عمل به سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و در آخرت همسایگی رسول الله صلی الله علیه وسلم در بهشت را نصیبم گرداند.

اللهم صلی علی سیدنا محمد النبی الامی وعلی آله و صحبه وسلم تسلیما