نوشته: دین محمد “فیضی”
- در عمل خود مخلص ميباشد
عن عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ يَنْكِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ
ترجمه: از امير المؤمنين عمر بن الخطاب رضی الله عنه روايت است كه گفت : رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند : مدار اعتبار اعمال بر اساس نيت هاست و براي هر شخص همان چيزي است كه نيت كرده است . پس كسي كه هجرت اش بسوي الله و رسولش باشد پس هجرتش به سوي الله و رسولش است (ثواب هجرت به سوي الله و رسول برايش داده ميشود) و كسيكه هجرتش به سوي دنيا باشد كه آنرا بدست آرد يا بسوي زني باشد كه با او نكاح كند پس هجرتش بسوي همان چيزي است كه بخاطر آن هجرت كرده است ».(متفق عليه )
اين حديث شريف يكي از اساسي ترين ارشادات نبوي صلی الله علیه وسلم به حساب آمده و يكي از قاعده هاي اساسي مهم را بخاطر صيانت فكري و عملي فرد و اجتماع بيان ميكند .
بنابر اين حديث، عمل انسان مربوط به نيت اوست: يعني اگر نيت انسان صحيح بود , عمل او نيز صحيح ميباشد و اگر نيت فاسد بود عمل انسان ضايع و سعي و تلاش وي با خسران عوض ميشود .
نيت در حقيقت امر ، قصد كردن امري همراه با اقدام به انجام آن ميباشد . هر شخصي مانند ديگران به عمل ميپردازد و فقط نيت است كه عمل او را توجيه و يك عمل سازنده و مثبت ميگرداند و يااينكه به صورت مخرب و منفي در مي آورد .
2- از شبهات پرهيز ميكند
« عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ : إِنَّ الْحَلَالَ بَيِّنٌ وَإِنَّ الْحَرَامَ بَيِّنٌ وَبَيْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ لَا يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنْ النَّاسِ فَمَنْ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وَعِرْضِهِ وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِي الْحَرَامِ كَالرَّاعِي يَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيهِ أَلَا وَإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى أَلَا وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ مَحَارِمُهُ أَلَا وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ
ترجمه: از نعمان بن بشير رضی الله عنه روايت است كه گفت : از رسول الله شنيدم كه فرمودند : يقيناً حلال آشكارا و حرام واضح است ، و بين اين دو ، امور مشتبه قرار دارد كه اكثر مردم (حكم ) آنرا نميدانند ، پس كسيكه خود را از شبهات نگهداشت يقيناً دين و آبروي خود را (از تعرض) پاك نگهداشته است و كسيكه در امور مشتبه واقع گرديد حتماً در حرام واقع ميگردد ، مانند آن چوپاني كه مواشي اش را در ماحول منطقة ممنوعه مي چراند ، زود است كه گوسفندانش در منطقة ممنوعه واقع گرديده و بچرد . و بدانيد كه هر پادشاهي منطقة ممنوع دارد ، و بدانيد كه منطقة ممنوعة الله محارم اوست . و بدانيد كه در جسم انسان پارچة گوشتي است كه اگر صالح گردد تمام بدن صالح ميشود و اگر فاسد شود تمام بدن فاسد ميشود و آن قلب است» (متفق عليه ، و اللفظ لمسلم)” “علماء اين حديث را يكي از آن چهار حديثي ميدانند كه تمام تعاليم ديني به آنها برميگردد و سه حديث ديگر آن عبارت اند از : 1- ” إنما الأعمال بالنيات“ و2- ” ازهد في الدنيا يحبك الله “ 3-و حديث ” من حسن إسلام المرء تركه ما لا يعنيه “ ميباشند .
3- احساس مسئوليت ميكند
« عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ كُلُّكُمْ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ فَالْإِمَامُ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَالرَّجُلُ فِي أَهْلِهِ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَالْمَرْأَةُ فِي بَيْتِ زَوْجِهَا رَاعِيَةٌ وَهِيَ مَسْئُولَةٌ عَنْ رَعِيَّتِهَا وَالْخَادِمُ فِي مَالِ سَيِّدِهِ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَالرَّجُلُ فِي مَالِ أَبِيهِ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ فَكُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ
ترجمه: از عبدالله بن عمر رضي الله عنهما روايت است كه از رسول الله شنيدم كه فرمود : ” تمام شما راعي (سرپرست) هستيد و هر كدام شما از رعيت خود مسئول هستيد ، امام راعي است و او مسئول است از رعيت خود و مرد راعي است در خانة خود و او مسئول است از رعيت خود و زن مسئول است در خانة شوهر خود و او مسئول است از رعيت خود خادم راعي است در مال سيد خود و او مسئول است از رعيت خود ، و مرد راعي است در مال پدر خود و او مسئول است از رعيت خود . پس تمام شما راعي هستيد و تمام شما مسئول از رعيت خود هستيد» (متفق عليه ).
- مسئوليت و آزادي :
- مسئوليت مرد در خانواده اش :
- مسئوليت زن در خانه اش :
- زن شوهر خود را انتخاب ميكند :
- ام سليم بهترين مثال است :
- مسئوليت خادم :
- مسئوليت انسان در مال پدر :
برادرم ؛ دعوتگر مسلمان !
به اين دساتير و اندرزها توجه نموده و در هر مرحلة كه قرار داري مسئوليت خود را بدوش بگير و ديگران را متوجة مسئوليت هاي شان بگردان زيرا هيچ امتي به نهضت و تعالي دست نمي يابد اگر رهبران و رهروان آن بي مسئوليت و متحير و سرگردان باشند . و بدانكه رهنما و رهبر حقيقي كسي است كه مسئوليت خود را ميشناسد و اداء ميكند .
4- در امور غير مربوطه دخالت نميكند
« عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ مَا لَا يَعْنِيهِ
ترجمه: از حسين بن علي رضي الله عنهما روايت است كه رسول الله فرمودند : از حسن و نيكويي اسلام انسان ترك كردن گفتار فضول و كردار بي فائده و غير مربوط به اوست. اين حديث با حجم كوچكي كه دارد از بزرگترين و جامع ترين رهنمايي هاييست كه رسول الله براي ما ارائه نموده اند.
امام ابوداود طياليسي ميفرمايند: من پنجصد هزار حديث رسول الله را نوشته ام ولي براي انسان و دين او فقط چهار حديث كفايت ميكند :
اول : إنما الأعمال بالنيات …
دوم : من حسن اسلام المرء…
سوم : لا يكون المؤمن مؤمنا حتي …
چهارم : الحلال بين و الحرام بين …
5- همت بلند دارد
اين انسانهاي بلند همت اند كه چهرة دنيا را تغير ميدهند و هر كشف عملي يا پروژة بنايي بزرگ و يا اصلاح ملتها و امتها را كه مشاهده كنيم در وراي آن مرد عظيمي قرار دارد كه به مفكورة خود ايمان دارد و بمقتضاي آن عمل ميكند تا اينكه بهدف خود برسد و يا در راه آن جان دهد .
قدوه و پيشواي ما درين امر , پيامبر گرامي ما محمد (ص) ميباشد زمانيكه ابوطالب در اثر تشويق و ترغيب زعماي قريش برايش گفت كه نبايد بر او بار فوق طاقتش را بگذارد , پيامبر(ص) برايش گفت :
” و الله لو وضعوا الشمس في يميني و القمر في يساري علي أن أترك هذا الأمر ما تركته حتى يظهره الله أو أهلك دونه”
ترجمه: “قسم به الله كه اگر آفتاب را در دست راستم و مهتاب را در دست چپم بگذارند تا اين امر را ترك كنم , آنرا ترك نميكنم تا زماني كه الله (ج) آنرا پيروز گرداند و يا در راه آن بميرم».
همت كسي كه بلند باشد و آنكه هدف و غايت او با حق سبحانه و تعالي پيوند داشته باشد ، چگونه اظهار ضعف و سستي كند ؟اگر اين همت بلند در مقام نبوت نصيب ايشان شده بود ، يقيناً مقام اصحاب ايشان همچنان متعالي و گزيده بود و منهج و برنامة كه مردان بزرگ و باهمت را تربيت نميكند بايد در آن تجديد نظر صورت گيرد .
6- هميشه اميدوار و خوشبين است
« عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ يَسِّرُوا وَلَا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا وَلَا تُنَفِّرُوا » (صحيح البخاري )
” از انس بن مالك روايت است كه رسول الله(ص) فرمودند : ” آسان سازيد و سختي مياوريد ، مردم را بشارت دهيد متنفر نسازيد “ اين حديث نبوي از مهم ترين احاديث و اساسي ترين آموزه هايي براي دعوتگران و مبارزين مسلمان است. كه ايشان را بسوي آسان سازي , بشارت دادن و نيك فالي دعوت ميكند و از سختگيري , متنفر ساختن و بد بين و بدفال بودن منع ميكند .
ما دعوتگراني را سراغ داريم كه در دعواي خود خيلي تندرو و افراطي و در اقوال خود بي حد متشدد ند و با روشي كه در پيش گرفته اند عزيمت و تصميم ديگيران را سست ميسازند و سبب درهم شكستن معنويات خود وديگران ميشوند . و در زبانشان جز سختگيري و منفي گرايي چيزي ديگري نميباشد تا جاييكه افرادي كه خواستار نصيحت ايشان اند از آنها دور ميگردد و مصدر هيچ نفعي براي ديگران نميگردند .
7- عالم و با فهم و درايت ميباشد
فريضة دعوت بسوي اسلام بر تمام دعوتگران لازم ميگرداند كه دانشمند , آگاه و بافهم باشند .
آيا ممكن است كه دعوتگر يك شخص جاهل باشد ؟
در آنصورت چگونه دعوت ميكند ؟
چه ميگويد ؟ چگونه با ديگران برخورد ميكند ؟
آيا قاضي ايكه نسبت به احكام قانون جاهل باشد , ميتواند كه در قضاياي كه برايش پيش ميشود , فيصله نمايد ؟
آيا مدرسي كه موضوعي را نميداند , ميتواند كه قناعت شاگردان را در آن مورد فراهم نمايد ؟
دعوتگر نيز به همين گونه است , او كسي است كه ديگران را به سوي اسلام فراميخواند و با علم , حكمت , تجربه و هوشيارييكه دارد , مردم را دعوت ميكند .
اما كسي كه ازين داشته ها محروم باشد چگونه ميتواند كه اين نقش را اداء كند ؟
يقينا علم بر عمل مقدم است و حتي علم شرط اساسي صحت قول و عمل است , و اين دو فقط بر اساس علم اعتبار مي يابد بنابرين علم مقدم بر هر دو است .
8- هميشه در پي تربيت نفس خود ميباشد
مسلمان دعوتگر دائما و به شكل مستمر ميكوشد تا نفس خود را تحت تربيت و تهذيب قرار دهد و مطابق يك برنامة تربيوي منظم و متكامل كه تمام جوانب زندگي در آن رعايت گردد , به تربيت و تزكية خود ميپردازد نه طول حيات و گرفتاري هاي زندگي سبب فراموشي آن ميگردد و نه يك جانبي بر جانب ديگري غالب ميشود . و در عين حال از فيض داشته هاي معنوي خود برديگران ميباراند. اگر چه در سالهاي اخير مجموعة از كتابها درين ساحه عرضه گرديد كه از تربيت اسلامي , نشان ها , اهداف و وسائل آن سخن ميگويد. كه اين خود يك پديدة مثبت در بخش تربيت ميباشد . ولي بدون شك در مسألة تر بيت هنوز هم اختلاف نظر هايي وجود دارد كه صدور اين كتابها با نظريات متفاوت ، اين قضيه را تبلور بيشتر داده جوانب مختلف آنرا توضيح ميدهد .
قبل از آنكه قضية مناهج و برنامه هاي تربيتي حركت اسلامي را تحت بحث و مناقشه بگيريم لازم است كه فكر مختصري در قضية مسلمانان ارائه كنيم تا بدانيم كه امروز ما در كجا قرار داريم و در كجا بايد بيايستيم ؟ زيرا شناخت ذاتي بايد قبل از ترسيم پلان باشد و شناخت مرض قبل از تعين دواء صورت گيرد .
همين مناهج است كه فرد مسلمان را ميسازد و اين اهليت را به او ميدهد كه امراض امت اسلامي را در مراحل مختلف خود معالجه كند, پس مي بايد قبل از هر امر ديگري اين سؤال مطرح گردد كه امروز قضاياي مهم مسلمانان چيست ؟
و بهترين ذكر تلاوت قرآن است و بعد از آن تسبيح , تحميد ، تهليل , تكبير , دعاء , استغفار و درود گفتن به پيامبر (ص) ميباشد .در صورتي كه قلوب مرتكب خطاء گرديده و از راه راست منحرف شد علاجي را كه بخاطر كسب شفاء ضرورت دارد , عبارت از توبه و استغفار است . توبة خالصانه و استغفار صادقانه علاج تمام بيماري هاي قلبي است و يگانه راه دستيابي به آن ، احساس گناه و ترس از عقاب پروردگار است و بنده بايد با اين احساس صادقانه و عبوديت كامل و تذلل و اعتراف بسوي الله (ج) روي بياورد .
9- بر ذكرالله مداومت و از لغو اجتناب ميكند
عَنْ بِلَالِ بْنِ الْحَارِثِ الْمُزَنِيَّ صَاحِبَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ إِنَّ أَحَدَكُمْ لَيَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ مِنْ رِضْوَانِ اللَّهِ مَا يَظُنُّ أَنْ تَبْلُغَ مَا بَلَغَتْ فَيَكْتُبُ اللَّهُ لَهُ بِهَا رِضْوَانَهُ إِلَى يَوْمِ يَلْقَاهُ وَإِنَّ أَحَدَكُمْ لَيَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ مِنْ سَخَطِ اللَّهِ مَا يَظُنُّ أَنْ تَبْلُغَ مَا بَلَغَتْ فَيَكْتُبُ اللَّهُ عَلَيْهِ بِهَا سَخَطَهُ إِلَى يَوْمِ يَلْقَاهُ
ترجمه: از بلال بن حارث مزني صحابي رسول الله (ص) روايت است كه گفت : از رسول الله (ص) شنيدم كه فرمود : يقيناً يكي از شما سخني را كه در آن رضاي الله است ميگويد و گمان نميكند كه به آن درجة برسد كه اكنون رسيده است ولي الله (ج) رضايت خود را برايش مينويسد تا روزيكه با او ملاقي ميشود ( روز قيامت) و يكي از شما سخني را ميگويد كه در آن غضب الله نهفته است و گمان نميكند كه اين كلمه به آن درجة از اهميت باشد ، ولي الله (ج) به سبب آن خشم خود را به آنشخص مينويسد تا روزيكه با او ملاقي ميشود ». (جامع الترمذي ). و در حديث ديگري مي فرمايند : « عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَنْ تَرَكَ الْكَذِبَ وَهُوَ بَاطِلٌ بُنِيَ لَهُ فِي رَبَضِ الْجَنَّةِ وَمَنْ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَهُوَ مُحِقٌّ بُنِيَ لَهُ فِي وَسَطِهَا وَمَنْ حَسَّنَ خُلُقَهُ بُنِيَ لَهُ فِي أَعْلَاهَا = از انس (رض) روايت است كه گفت : رسول الله (ص) فرمودند : كسي كه دروغ را ترك كند در حاليكه آن باطل است خانة در كنارة جنت برايش ساخته ميشود و كسيكه مراء را ترك كند در حاليكه به حق باشد ، خانة در وسط جنت برايش ساخته ميشود و كسيكه اخلاقش نيكو شد خانة در بلند ترين مقام جنت برايش ساخته ميشود». (جامع الترمذي ).
10- از نفاق بعيد ميباشد
و منافق شخصي است كه ظاهر او غير از آنچه است كه ميپوشاند و مخفي ميدارد .
اگر آنچه را كه مخفي ميدارد, تكذيب مبادي و اصول ايمان باشد چنين شخصي منافق خالص است و حكم او در آخرت مانند حكم كافر بوده و حتي عذاب سخت تري برايش داده ميشود .
واگر آنچه را مي پوشاند غير از كفر ورزيدن به الله (ج) باشد, او كسي است كه در وي علايم نفاق بوده و منافق عملي خوانده ميشود و نفاق عملي از بزرگترين گناهان است
11- به آداب معاشرت پابند ميباشد
اول : آداب اجازه خواستن :
قضية استيذان در حيات مسلمانان ، از مهمترين مسايلي است كه بايد به آن توجه داشت ، زيرا سهل انگاري و بي توجهي در آن باعث بي نظمي در حيات فرد و جامعه ميگردد . البته سخن ما متوجه انسانهاي بي مسئوليت و به هدفي نيست كه وقت گرانبهاي خود را بيهوده ميگذرانند و در حقيقت امر سرماية زندگي خود را ضايع ميسازند و برايشان هيچ اهميتي ندارد كه چه وقتي به دروازة ديگران دق الباب كند و يا چه وقتي كسي دروازة شان را بزند.
پس بنابر اهميتي كه اين امر در زندگي انسان دارد ، اسلام عزيز به آن اهتمام ورزيده و آدابي را درين مورد معين كرده است . رسول الله )ص) ميفرمايند: « وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُسْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: «لاَ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا، وَلكِنِ ائْتُوهَا مِنْ جَوَانِبَهَا فَاسْتَأْذِنُوا فَإنْ أَذِنَ لَكُمْ فَادْخُلُوا وَإلاَّ فَارْجِعُوا = از عبدالله بن بسر (رض) روايت است كه گفت ؛ از رسول الله (ص) شنيدم كه فرمودند : به خانهاي ديگران از مقابل دروازه هاي آن مياييد بلكه از كناره هاي آن آمده و اجازه بخواهيد ، پس اگر برايتان اجازه داده شد داخل شويد و در غير آن برگرديد». (الطبراني في الكبير).الله (ج) ميفرمايد :
” اي مؤمنان داخل مشويد به خانه هاييكه غير از خانه هاي شماست تا آنكه اجازه بخواهيد و سلام كنيد بر اهل آن ، اين بهتر است براي شما شايد كه شما پند بپذيريد ، و اگر نيافتيد در آن كسي را پس داخل مشويد در آن تا آنكه اجازه داده شود براي شما و اگر براي شما گفته شود كه بازگرديد پس بازگرديد ، اين پاكيزه تر است براي شما . و الله به آنچه ميكنيد داناترست “
اسلام اين ادب عالي و نيكو را در روزگاري مقرر كرده و مسلمانان را به مراعات آن ملزم ساخته است كه خانه ها دروازة نداشت و در آن شرايط انسانهاي مغرض و مريض القلب ميخواستند كه چيزهايي را در داخل خانه مشاهده نمايند كه حق ديدن آنرا نداشتند بلكه آن چيز ها از خصوصيات اهل خانه بحساب مي آمد ، پس اسلام با اصدار اين حكم همه را در جايش توقف داده و براي تمام جامعه گفت : به خانه هاي غير از خانة خودشان تا زمانيكه برايشان اجازة داخل شدن داده نشده است ، داخل نشوند و كلمة ” استئناس“ را بجاي ” استئذان“ ذكر نمود . اين كلمه مفهوم عميق تر و بالاتر از استئذان را افاده ميكند . زيرا امكان دارد كه صاحب خانه از روي شرم و حياء اجازة داخل شدن و نشستن را براي تان بدهد ، ولي مسلمان مكلف است كه اين باريكي را درك كرده و به مجرد دريافت اولين اذن داخل خانه نشود تا زمانيكه خوب مطمئن گرديده و بداند كه صاحب خانه علاقمند داخل شدن او مي باشد .
دوم : آداب سلام دادن :
الله (ج) ميفرمايد :
به خود مان سلام ميدهيم ، به همسر خود سلام ميدهيم ، با هر كسيكه مقابل ميشويم سلام ميدهيم ، زيرا عام گردانيدن سلام نشانة محبت است و محبت دليل ايمان و ايمان كليد بهشت برين است.
سوم : آداب مجلس :
آنچنانكه رنگها و زبانها باهم تفاوت دارند ، عادات و رسوم هر جامعه نيز باهم متفاوت ميباشد . وقتي انسان به طرف شرق و غرب سفر ميكند ، ملتهايي را با آداب و عادات مختلفي مشاهده ميكند و حرص و علاقة آنها را به عادات و اخلاقي كه دارند ، انسان را به تعجب مي اندازد و حتي در بعضي حالات فقط همين رسوم و عادات است كه يك امت را از ديگران متمايز و جدا ميسازد. اسلام نيز بعنوان يك برنامه كامل كه بهترين امتها را تربيت ميكند نيز آداب خاصي دارد و براي پيروان خود دستور ميدهد تا تمام آن آداب را مراعات نمايند تا از ديگران متمايز باشند و شماري ازين آداب و عادات ، مخصوص مجالس است كه اينك به شرح مختصر آن ميپردازيم .
عايشه رضي الله عنها چنين روايت ميكند :
” چون فاطمه رضي الله عنها نزد رسول الله (ص) داخل ميشد ايشان در برابر فاطمه رضي الله عنها ايستاده شده و او را ميبوسيد و در جاي خود مينشاند و چون رسول الله (ص) نزدش ميرفت ، او نيز در برابر رسول الله (ص) مي ايستاد و از دستش گرفته و ميبوسيد و او را در جاي خود مينشاند“ و با اين شرح ميبينيم كه اين امر قابل تشدد و سختگيري نميباشد بلكه در آن وسعتي وجود دارد و قيام ممنوع آنست كه در برابر شخصي صورت گيرد كه خود را بزرگتر از ديگران دانسته و از همه ميخواهد كه برايش ايستاده شوند. در مورد اين قضيه احاديث زيادي روايت گرديده و آراء مختلفي از علماء نقل شده است .
12- مسلمان داعي پاكيزه و دوست داشتني است
رسول الله (ص) در پايان يكي از سفرهايش اصحاب گرامي خود را مخاطب قرار داده و فرمود :
« إِنَّكُمْ قَادِمُونَ عَلَى إِخْوَانِكُمْ فَأَصْلِحُوا رِحَالَكُمْ وَلِبَاسَكُمْ حَتَّى تَكُونُوا فِي النَّاسِ كَأَنَّكُمْ شَامَةٌ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَا يُحِبُّ الْفُحْشَ وَلَا التَّفَحُّشَ = شما بزودي نزد برادران خود داخل ميشويد پس منازل و لباس تانرا چنان پاك و نظيف نماييد كه در بين مردم كاملاً نمايان باشيد . الله (ج) فحش و تكلف در فحش را دوست ندارد». (سنن ابي داود عن أبي الدرداء)
مسلمان همچنانكه در فهم و درك خود متمايز است ، در سلوك و عملكرد خود از ديگران برتر است ، در لباس و مظهر خود نيز ممتاز و نظيف است و تمام جوانب شخصيت خود را متوازن و متعادل ميسازد .
اگر امروز مسلمانهايي را ميبينيم كه در يك جانب شخصيت خود بيش از حد تشدد ميكنند و جوانب ديگر شخصيت خود را فراموش ميكنند ، بايد بداند كه اسلام همچنان كه از بي مبالاتي بيزار است از تشدد بيجا نيز بعيد است .
13- مسلمان داعي دوستان نيك برميگزيند
« عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِلْ = از ابوهريره (رض) روايت است كه رسول الله (ص) فرمودند : هر انسان بر دين (روش و طريقة) دوست خود ميباشد، پس بايد هر يك شما متوجه باشد كه با چه كسي دوستي ميكند“
14- با مسلمان و غير مسلمان حسن معامله را مراعات ميكند
قال رسول الله (ص): « أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِدًا أَوْ انْتَقَصَهُ أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئًا بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
ترجمه: رسول الله (ص) فرمودند : كسيكه بر شخص معاهد ظلم كند يا برحق و آبروي او دست درازي كند يا او را بالاتر از توانش بكاري مكلف گرداند و يا از او چيزي را بدون رضايت خاطرش اخذ كند من در روز قيامت با او دشمني ميكنم». ( سنن ابي داود)