نجم

تعصب و قبیله گرایی!

هدف از تعصب این است که انسان به خاطر ارتباط اش به یک قوم، نسب، زبان، ملت و محدوده ای جغرافیای خود را از دیگران بالاتر شمرده و دیگران را از همین لحاظ به دیده ای حقارت بنگرد و یا قومیت، نژاد، رنگ، سمت و زبان آنچنان نزد وی مهم و با ارزش شوند که معیار حق و باطل، دوستی و دشمنی و داد و گرفت قرار گیرد.

در این زمینه علما و دانشمندان لغت هر کدام به شیوه اش عصبیت را تعریف کرده اند که قریب المفهوم یکدیگر میباشد. در فرهنگ لاروسی این گونه تعریف شده است: عصبیت وابستگی شدید شخص به گروهیکه طرفدار آن است و کوشش در راه پیروزی و تحکیم مبادی آن، میباشد. تعصب واژه ایست که از عصبیت سر چشمه میگیرد و به الگویی از رفتار اطلاق میشود که نه از روی آگاهی و عقل که از سر خودخواهی؛ سرخوردگی؛ انتقامجویی و توهم انسانها به آن دچار خواهند گردید. خلاصه این که عصبیت یک عمل زشت و شیطانی است این که انسان بگوید قوم من اینچنین است و قوم دیگری آنچنان من چنینم و دیگران چنان، این عصبیت و شیطانی بوده میتواند.

چیزهایکه تعصب شمار نمی شود: در کل باید گفته شود و اینکه معنی تعصب به هیچ گونه این نیست که انسان با کشور، خانواده، ملت و قوم خویش محبت نداشته باشد؛ بلکه این محبت فطری است و از انسان میخواهد تا خیرخواه قوم و نزدیکانش بوده و در فکر ترقی آنان باشد؛ این مسولیت هر فرد است که در خیررسانی، اول نزدیکانش را مد نظر داشته باشد.

عوامل آلوده شدن به تعصب و قبیله گرایی:

۱ – برتری خواهی و جاه طلبی ۲ – افتخار جاهلانه و کور کورانه

۳- عقده مندی ۴ – تنگ نظری و خودخواهی ۵ – محیط نادرست اجتماعی

۶ – عدم داشتن معلومات اندک در مورد دیگران ۷ – عدم آگاهی از روش تعامل با دیگران و امثال آن عوامل اند که در دچار ساختن فرد به تعصب نقش بسازای را ایفا خواهند نمود.

 

 

پیشنهادات برای کاهش دادن به عصبیت و قبیله گرایی:

۱ – تربیه نسل آگاه و متعهد ۲ – آشکار کردن ضرر های ناشی از عصبیت

۳ – ایجاد روحیه وحدت خواهی و همدیگر پذیری بر مبنای اصول و ارزشهای دینی و انسانی ۴- آگاه بودن از پلانهای نفاق افگنانه دشمنان

و در اخیر  اینکه!

بر ماست که با این پدیده نا مبارک با همه امکانات در دست داشته خویش، تا پای جان به مبارزه برخیزیم و روحیه برادری و اخوت را در میان اقشار جامعه زنده کرده و دست های نا پاک مداخله گران استعماری را از سرنوشت خود قطع کنیم زیرا در شرایط فعلی یک لحظه تغافل و کوتاهی میتواند بهای سنگینی را در پی داشته باشد که مهار کردن آن قرن ها را در بر بگیرد و یا حتی غیر ممکن شود.  

نه افغانیم و نی ترک و تتاریم   چمن زادیم و از یک شاخساریم

تمیز رنگ و بو بر ما حرام است   که ما پرورده یک نو بهاریم  (علامه اقبال لاهوری)