نجم

برادری اسلامی، بایدها و نبایدها

نویسنده: عبدالرحمن عزّام

پیش درآمد: اسلام دینی راستین است که برای بهبودی و به‏سازی زندگی بشر فرو فرستاده شده تا پیوند او را با اله و معبودش مستحکم سازد. و از جانبی هم به گرایش‏ های ذاتی او ارج گذاشته و با خواسته‏ ها و گرایش ‏های سالم فطری او سر سازگاری دارد. با نگاهی گذرا به شریعت اسلامی در می یابیم یکی از پیوندهایی که دین بدان ارزش قایل شده و بر استواری آن تاکید می ورزد، پیوند اخوت و برادری اسلامی است. چون از ویژگی های ذاتی انسان خوی اجتماعیت و انس با زندگی باهمی اوست که می باید در جامعه و کنار همنوعان خود زندگی نماید. اسلام آموزه ‏هایی برای سیر گردانیدن این غریزه و بایدهایی برای تعادل بخشی و استوار داری این پیوند، فرمان داده است تا نشود این پدیده از دو لبه‏ ی (افراط و تفریط) ظرفیت خویش، فوران نموده و در ورای آن بجهد؛ جایی که این هر دو مطلوب نیست.

اهمیت موضوع را همین بس که پیامبر صلی الله علیه وسلم در جامعه ‏ی نوپای مدینه، به عنوان نخستین عملکرد، پیمان اخوت بین مهاجرین و انصار را منعقد می‏نماید.

اما دریغا! در زمان کنونی ما، ریشه ‏های آن هنوز در کیان جامعه به جان ننشسته است و جایگاه والای آن، تحقق نیافته است؛ بلکه بجای آن، خوی‏ هايی ناپسند در افرادِ کوچک و بزرگ، پير و جوان، زن و مرد، و عوام و خواص جامعه ريشه دوانيده است که مغایر و مخالف با خواسته‏ های آموزه ‏های اسلامی است؛ لذا درین نوشته پای در میدان گذاشتیم تا با تلنگرها و یاددارهایی برای برادران ایمانی خویش، ایشان را به چنین پیوندی مقدس و گرایشی مطلوب، فرابخوانیم؛ تا باشد بر عقدهای بسته شده‏ ی مودت، گره‏ های آهنینی گذاشته و بر استحکام آن بیفزاییم.

چیستی برادری اسلامی: «برادری اسلامی، پیوندی ایمانی است که از جوشش تقوی بر آمده و بر اساس دین خدا بر پای و با چنگ انداختن به ریسمان الهی استوار می شود. تا قیامت بر جای مانده و باعث رستگاری در آخرت خواهد شد». [الأخوة والحب في الله، حسنی جرار، ص3]. لذا برادری ایمانی، عمده ‏ترین عامل استحکام پیوندهای درونی جامعه‏ ی اسلامی است که به اساس آن، هر یک از افراد جامعه‏ برای دیگری، بسان خشت پارچه ای است که در استواری بنای آن کمک، و از فرسایش، فروپاشی و فرسودگی آن جلوگیری به عمل می آورد.

بهره‏ های برادری اسلامی: از آنجا که برادری ایمانی موهبتی الهی است و همواره با ایمان، تقوی و خداترسی هم‏رکاب است؛ اثرات مثبت و نیکی بر همبستگی و پیوستگی‏ های جامعه‏ ی اسلامی گذاشته است. بدین منظور اسلام آن را از اعتبار و اهمیت شایانی برخوردار نموده و برای آن کرامت، منزلت و پاداشی بزرگ قرار داده است تا انگیزه‏ ی پویش و تحقق به آن، در مسلمانان ایجاد شده و برای حراست و پاسداشت از آن، تلاش نمایند.

مکلفیت ها: برادری ایمانی به عنوان پیوندی مقدس، دارای حقوق و تکالیفی است که می بایست به آن توجه‏‏ کامل داشته و در بجای آوری آن، مبادرت ورزید. این مکلفیت‏ها دارای گونه ‏های مختلفی است که پاره ای به تعامل با عموم مسلمانان تعلق دارند و منحیث حقوق عام مسلمانی مطرح بحث قرار می گیرند و پاره ای هم به شکل ویژه به تعامل با افرادی تعلق می گیرد که پیوند برادری با ایشان منعقد شده است. «اين حقوق ارزشمندتر، بزرگتر و مهمتر از حقوق عام است؛ زيرا حقوق خاص بر انتخاب برگزيدگان خالص از برادران مؤمن و نسل مسلمان استوار است. فرد مسلمان بهترين برگزيدگان را براي خود انتخاب مي کند تا در امور زندگي يار و مددکار، در سختي ها پشتيبان و در غم و شادی رفیق راهش باشند». [برادری در اسلام، عبدالله ناصلح علوان، ص31]

نمونه‏ هایی از برادری: با مطالعه و کندوکاو متون اسلامی به موارد زیادی بر می خوریم که در آن واقعیت‏ های شگفت انگیز فراوانی در باب برادری وجود دارد. در ذیل، دو مورد از رویدادهای صدر اسلام به عنوان نمونه تذکر خواهد رفت.

1- عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ربیع: «آنگاه که پیامبر اسلام در میان مهاجرین و انصار عقد برادری بر قرار کرد، عبدالرحمن بن عوف مهاجر با سعد بن ربیع انصاری، پیمان برادری بست. روزی سعد در خطابی به برادرش عبدالرحمن بن عوف گفت: برادر! من ثروتمندترین اهل مدینه هستم؛ دو بستان و باغ دارم و دارای دو زن هم هستم. ببین هرکدام از باغ‏ ها را می پسندی، برای خودت بردار و هر یک از زنان را پسندیدی من او را برایت طلاق می دهم. اما عبدالرحمن به برادرش گفت: مال و خانواده ات مبارکت باشد. ولی بازار را به من نشان ده. بازار را به او نشان داد. او به داد و ستد و معامله مشغول شد». [صور من حیاة الصحابة، عبدالرحمن رأفت باشا، ص. 250].

2- عکرمه، حارث و عیاش: «بعد از اینکه نبرد یرموک با آن پیروزی بزرگ و درخشان برای مسلمانان خاتمه یافت، در میدان کارزار یرموک سه نفر از مجاهدان افتاده بودند که زخم های زیاد، آن ها را از پای در آورده بود. این سه نفر عبارت بودند از: حارث بن هشام، عیاش بن ابی ربیعه و عکرمه بن ابی جهل. حارث هنگام کشمکش با مرگ، آب طلبید، وقتی آب را به او رساندند، عکرمه نگاهش کرد، او گفت: آن را به عکرمه دهید، وقتی آب را نزد عکرمه بردند، عیاش نگاهش کرد، عکرمه هم گفت: آب را به عیاش دهید. اما وقتی به کنار عیاش آمدند، روح را به فرشتگان تسلیم نموده و با جام شهادت تشنگی خویش را سیراب نموده بود. و موقعی که نزد دو همرزمش برگشتند، آن دو هم فرمان خدا را لبیک گفته و به عیاش پیوسته بودند». [همان. ص. 124].

بایدهای برادری اسلامی: برادری و استحکام بخشیدن به بنای استوار آن، زیر بناهایی لازم دارد که بنیاد آن را نیرو بخشد و درخت آن را به ثمر نشاند. در ذیل به پاره ای از آن، اشاره خواهیم نمود:

نبایدهای برادری اسلامی: در زندگی انسانی خوی و خصلت‏ هایی وجود دارد که سبب سست شدن پایه‏ های اخوت شده و به مرور زمان بنای استوار آن را ضعیف و بنیاد پایدارش را فرو می‏ ریزد. لذا باید ازان‏ها دوری جسته و هرگز بدان روی نیاوریم.

أ- طمع و آزمندی: حرص و طمع و چشم داشت به داشته های دیگران، بزرگترین نابود کننده‏ ی محبت و دوستی است. این ویژگی و خوی، بسان موریانه ای درخت تنومند برادری را از درون خالی نموده و سرنگونش می سازد. حالانکه بی توجهی به دست داشت دیگران بر نیرو و توانمندی آن می افزاید. پیامبر علیه الصلاة والسلام در حدیثی فرمودند: «دل به دنيا مبند و از آن روي گردان تا خدا تو را دوست بدارد، و به آنچه نزد مردم است بي توجه باش و از آن روي گردان تا مردم تو را دوست بدارند». [ابن ماجه].

ب- زیر پای نمودن ارزش ‏های اخلاقی در تعامل اجتماعی: عاملی دیگر برای سستی و گسست پیوند برادری، بی مهری نسبت به برادر و پای گذاشتن بر ارزش‏ های اخلاقی است؛ طوری که بدون در نظرداشت شرایط و حالات، شخص دست به انجام امور ناخوشایندی بزند که موجب ناراحتی و دل‏سردی برادرش گردد.

د- عدم تعادل: عدم اظهار محبت نسبت به برادر، سبب سستی پیوند برادری شده و رفته رفته دل ها را سرد و ارتباط ها را سست می گرداند. و از جانبی هم زیاده روی در دوستی و برادری نیز دل ها را سرد و خاطرها را خدشه دار می‏ سازد؛ لذا درین میان باید به هر دو جنبه توجه جدی صورت گرفته و با در نظرداشت هر دو جانب آن، به شکل معتدل و میانه روانه باید با برادر دینی و ایمانی خویش برخورد نموده و از سستی و اضافه روی در محبت، جدا پرهیز نمود. [مُفْسِدَاتُ الأُخُوَّةِ، هشام عبد القادر آل عقدة، ص. 111-16. با گزینش و اختصار].

پایان