نوشته: ضیاء لامع
آنچه در جهان مي گذرد، به قناعت مان افزوده است كه مفهوم ترمينولوجي “سياسيون متقي” را به الفباي سياست جهان رسمن اضافه نمائيم.
ديمكرات ها و سوسياليست ها در رهبري جهان ناكام مطلق بودند نه تنها براي انسان و جهان خدمتي نتوانستند بلكه وضعيت مردم خود شان به اندازه ي اسفبار است كه ما را به راه حل جداگانه ي براي بردگان سرمايه دار واميدارد.
جاه طلبي و ماركت اندوزي سياسيون آمريكا و اروپا و مهره هاي آفريقاي و آسيايي آنها به ميزان رشد يافته است كه مرزهاي خود و بيگانه را قلع و قمع نموده است.
انسان هاي آمريكاي و اروپاي سامان هاي ماشيني هستند كه تمام عمر فقط به ارزش زنده ماندن بايد سائيده شوند تا چرخه ي قدرت استثمار انسان ها -بدون شناخت ايديولوجي و رنگ و زبان يعني هم استثمار خود غربي ها و بقيه ي جهان- از دست سياسيون شان برون نرود.
اين سناريو در كشكمش هاي معاصر جهان از هر وقت ديگر وضوح بيشتر دارد:
كره شمالي
اوكراين
سياست خارجي آمريكا و روسيه
سياست تضادي داخلي آمريكاي شمالي و جنوبي
ايران و خليج
تركيه
كشمير
مينمار
فلسطين
يمن
عراق
افغانستان
ليبي
از خلال بررسي هاي اجمالي -همچون تركيه و مصر- و تفصيلي- تاريخ هشت قرن اول مسلمان ها- يافته مي شود كه حل معماي انسان به يك ايديولوجي معتدل گره خورده است. تنها ايديولوجي اسلام مي تواند براي انسان زندگي سامان بخشيده تر كه بر مبني عدالت استوار باشد، فراهم كند.