نوشته: عبدالرحمن عزام
امید و امیدواری بسان همدم و همراز، همواره با انسان همراه بوده و تا آنگاه که خونِ زندگی در رگهای وجودش جاری و رمقی از حیات در او وجود داشته باشد، از او جدا نخواهد شد.
امید عامل برانگیزنده ی تپش و تلاش برای پویایی است و پیوسته انسان را به سوي کار و تلاش سوق مي دهد. و هرگاه این انگیزه از او دور شد، دیگر از ادامه ی زندگي و تلاش و تکاپو دست کشیده و از رویارویی با مشکلات و دشواري های آن، شانه خالي مي کند. و درین حال است که يأس و نااميدي قلبش را در چنگال خود می گیرد و به سوی نابودی اش میکشاند؛ طوری که حیات را بدرود گفته و در دامان مرگ سقوط می نماید.
پس تا انسان انسان است و در کوچه ی زندگی روان، امید با او هم نوا است.
زندگی انسان با امید گره خورده و با آرزو عجین است، تا جایی که در بهشت و دنیای آخرت نیز به چیزهایی دل می بندد و بدان ها امید می دارد. ابوهريره رضي الله عنه مي گويد: روزي رسول الله صلى الله عليه وسلم در حالي كه يك مرد باديه نشين نزدش نشسته بود، فرمود: «مردي از بهشتيان، از پروردگارش اجازه مي خواهد تا كشت و زرع نمايد. خداوند به او مي فرمايد: آيا خواسته ات برآورده نشده است؟ مي گويد: بلي، ولي دوست دارم كشاورزي نمايم». پيامبر صلى الله عليه وسلم مي فرمايد: «او، بذر مي افشاند. آنگاه، روييدن، رشد كردن و برداشت آن، كمتر از يك چشم بهم زدن، پايان مي يابد و خرمني مانند كوه، فراهم مي گردد. خداوند مي فرمايد: اينها را بردار و هيچ چيزي تو را سير نخواهد كرد». [به روایت بخاری]
و این گرایش انسان را بران میدارد تا همیشه و در همه زمینه ها برای کسب و به دست آوری خوبی ها تلاش و تکاپو نماید و هرگز از کمایی هیچ ارزش ارزنده ای کوتاه نیاید و همین است که او را پیروز و ظفرمند میدانهای زندگی نموده و سرافرازی و سربلندی او را سبب میشود. و در مقابل از جانب دیگر انسانهای مأیوس و ناامید هرگز به قله های موفقیت پای نگذاشته و در میدان کارزار، لوای پیروزی بلند ننموده اند؛ بلکه همواره با خواری و زبونی، عرقِ خجلتِ شکست بر جبین، افتان و خیزان سرافگنده ی معرکه ها بوده اند.