گذشت پنجمین اجتماع ارکان نجم را به هیئت رهبری ، اعضای شورای مرکزی ، ارکان ، اعضاء ، همکاران وتمام جوانان مجاهد پرور وطاغوت شکن تبریک گفته ؛ از الله متعال عاجزانه استدعا دارم که ریشه های این نهال نو پاء را که در شهر همیشه بهار ننگرهار غرس شده بود به دور ترین نقاط کشور برساند. تا روزی را شاهد باشیم ملت رنجدیده ومایوس ما از هر هرجریان ونهاد وحزب ، درسایه آن نشسته واز میوه های شیرینش مستفید شوند.
خاطره ی که بنده را امید وار ساخت آینده از آن اسلام است :
از پنجمین اجتماع مبارک نجم درسی گرفتم ، امید مردم افغانستان به نجم است . بدلیل اینکه عصری را شاهد هستیم مردم پسران شان را تا رفتن به کورس ، مدرسه ، دانشگاه وشهر…تنها نمیگذارند. ولی از دورترین نقاط کشور (هرات – کندز…) نونهالانی را دیدم با دنیا از اعتماد از آغوش مادرجان و پدرجان شان جدا شده در کنار برادران ایمانی شان بیشتر از سه شب وروز با لبان خندان وچهره های بشاش بودند.
میخواهم ازخودم و ازشما بپرسم چرا اینها از آغوش گرم خانواده هایشان جدا شدند ؟
آیا پول برایشان داده میشد؟
آیا کسی اینها را مجبور ساخته بود ؟
آیا موقف ومقام برایشان وعده شد بود و وعده داده شد؟
…. این گونه سوالهای زیادی دیگری…
البته جواب حتمی نخیر است.
پس میدانیم یگانه چیزی قلب های پنهان در درون رنگ های سرخ ، سفید ، سیاه ، زرد… ، وزبانهای مختلف : پشتون ، تاجک ، پشه ئی ، ازبک ، ترکمن ، تاجک… را کنار هم قرار داده بود. اینست : انماالمومنون اخوة.
از الله متعال عاجزانه استدعا دارم که ریشه های این نهال { نجم } را محکم بگرداند…