5 سال محبت ، صمیمیت، ایثار وخوشبختی
درست 5 سال قبل از امروز در صبح یک شب بارانی فصل زیبای بهار که نسیم روح بخش صبحگاهان با تکان دادن برگ های درختان آهنگ زیبای عزت می سرود، به مسیر زیبای قدم گذاشته بودم، مسیری به سوی خدا پرستی و خدا جویی
آری از طرف یکی از دوستان نیک دعوت به برنامه ي شده بودم.از مسمی برنامه میشد حدس زد برنامه ایست ایمانی و خدایی زیرا اجتماع تربیتی 15 روزه نجم- نهاد جوانان مسلمان چیزی جزء این نبود.
نهاد جوانان مسلمان تازه تآسیس شده بود، شاید حدود یک ماه و یاهم کم وبیش، آنزمان متعلم صنف دوازدهم بودم، که با این کاروان دعوتی جوانان دلسوز میهنم آشنا شدم، از برکت بودنم در این کاروان دعوتی تشویق به درس خواندن شدم، آنگاه که هیچ تصمیمی برای تکمیل دوره لیسانس نداشتم، لله الحمد از برکت بودنم در این صف و تشویق برادرانم موفق شدم که دوره لیسانسم را موفقانه به پایه اکمال برسانم.
برای داشتن یک افغانستان آزاد، آباد و اسلامی نیاز به کادرهای متخصص و متعهد داریم و نجم بستری است برای تربیه چنین کادرهای!
در این 5 سال، بهترین ایام زنده گی ام را در کنار بهترین و دلسوز ترین جوانان میهنم سپری نمودم!
به ولایات مختلفی سفر نمودم با هموطنانم از نقاط مختلفی کشورم آشنا شدم وچیزی های زیادی ازیشان آموختم!
نجم محیط تربیتی که جوانان دلسوز میهنم را در خود جا داده!
با بودن در کنار آنها برایم احساسی عجیبی دست میدهد، احساس عزت، احساس سربلندی و احساس بزرگی
نجم امروز در سرتاسر کشورم جوانان زیادی را در خود جا داده، از قله های پامیر تا دشت های نیمروز!
جوانانی که برای کسب رضای الله متعال و خدمت به این مردم مظلوم آماده ی هرنوع فداکاری و ایثار اند!
و با دستان پر توان خویش میخواهند که افغاستان عزیز را به گهواره ی از صلح ، صفا و صمیمت مبدل سازند!