نجم

به یاد شهدا

خلیل الرحمن اسلامیار،
متعلم صنف یازدهم لیسه حبیبه. عضو نجم

اینبار برای 32 سال پیش، بمناسبت قیام 24 حوت سال1357، اینبار برایم نوشتن دشوار است. بخصوص نوشتن در مورد انقلاب، تغییر، قیام و شهادت….

آری! اینبار برآنم که در مورد شهید بنویسم، آنهم شهیدان انقلاب و قیام که بزرگترین مکتب تاریخ، و پرشکوه ترین احداث دنیاست.

می خواهم بگویم که اکنون شهیدان مرده گان زنده اند، ولی ما زنده های مرده.

چه عجب! آنها سخن گفتن و حماسه آفریدن و ما کرها با چشمان نابینا مخاطب آنانیم،

آنها همت این را داشتند که وقتی زنده گی توام با آزدای ندارند می توانند بمیرند، و ما بی شرمان ماندیم و صدها سال است که در این دنیا هستیم اما غیری محسوس از دید اهمیت و تاثیر گذاری. جا دارد دنیا بر ما بخندد و دشمنان ما را استهزاء نماید.

سخنم تنها این نیست، بل میخواهم به همه اعلان نمایم که: ما میراث بران، سنگینترین امانت های تاریخیم. مگر نه اینست که شهیدان پیام خویش را با خون خود گذاشتند، رو در روی ما بر زمین خوابیدند تا نشستگان تاریخ را بقیام فرا بخوانند!

عجیبتر از همه اینست که ما میراث بران عزیزترین گوهرهای بشری، حیات بخش ترین ماده های تپش انگیز و تکان دهنده و زیبا ترین درس های که به انسان آزادی و عزت میاموزد و انسان را تا عرش معلا بلند می برد هستیم و شناخته شده ایم، مگر ما تا حال نمیدانیم!

آری همه بدست ما بیچارگان که بمثابه اجساد تهی از روح، زبون وذلیلیم افتاده اند.

عزیزمن! ما امینان عزیزترین امانت های مقدسیم که با جهاد ها و شهادت ها و با ارزش های بزرگ انسانی، در تاریخ اسلام فراهم آمده است.

آری ما وارثیم همه ای اینهایم… پس مسئولیم تا ناجی باشیم…