نوشته: عبدالباسط امل، عضو انجمن فرهنگی رسالت
در کشوریکه ما زیست داریم افرادش افکار گوناگون دارند، دوکس را نمی یابی یک گونه فکر نماید و این از علت های مشکلات در سطوح مختلف است. عده ی را می بینی سر کلمات دانشگاه و پوهنتون با یکدیگر اختلاف دارند، جمعی را می بینی سر شخصیت ها، تعدادی یکی را قهرمان و یکی را خائین می نامند، دیگری جز گروه خود دیگران را نمی پذیرد.
اختلافات نظر در چنین مسائل؛ مرضاکثریت ما است. در یکی از موارد نه در یکی باهم اختلاف داریم. ارزش دادن و توجه به این مسائل و حمایت از نظر و رأی خود گاهی سبب می شود ما بهترین دوستان را از خود آزرده خاطر سازیم و دلهای را که باید بدست آریم از دست می دهیم. بعضی اوقات پافشاری بر موقف که در آن بادیگران اختلاف داریم سبب می گردد تا از اهداف اصلی خود دور شویم و خطی را که در ابتدای کار بر خود کشیده بودیم از آن به بیراهه رویم. بسا اوقات ارزش قایل شدن به موضوعاتی که اصلاً اهمیتی ندارد؛ باعث می شود شیطان ـ دشمنی که پیوسته در تعقیب ماست ـ آتش تعصبات و اختلافات را دامن زند و میان صفوف ما رخنه ایجاد نماید.
این مهم مسئله ی است که باید در رابطه به آن مطالب نوشته شود و بزرگان سخنرانی کنند تا مرض از ریشه کند شود و اصلاً جائی برای اندیشیدن برآن در قلوب مان نماند؛ چون ما دعوتگرانیم نه قضات!
تجارب چندین دهه واضحاً بیان می دارد که علت اصلی اینکه ما نتوانستیم پس از بزرگترین پیروزی استقلال خود را حفظ نمائیم؛ چه بوده است.
آیا گاهی از خود پرسیده ایم؛ وقتی ملت مجاهد ما توانستند بزرگترین طاغوت عصر را به قبرستان پرت نماید؛ چرا توان ایجاد حکومت اسلامی و مقتدر را نیافتند؟
آیا باری با خود اندیشیده ایم که پس از پیروزی بر بزرگترین قوت جهان چرا ما نتوانستیم تمام صفوف را به یک صف منظم و قوی مبدل نمائیم و اتحاد و أخوت را میان شان حفظ نمائیم؟
نمی خواهم بگویید: چون فلان نفر از فلان گروه خیانت نمود یا فلانی این جنایت را مرتکب شد؛ زیرا ازین پاسخ ها زیاد شنیده ام و نیز انداختن تمام ملامتی ها بردوش دیگرانامری عاقلانه نه بوده و هیچ کس را قناعت نمیدهد.
علت فروپاشی قوت ها همیش اختلاف و عدم وحدت بوده است. اگر تاریخچه ی سقوط احزاب و گروه ها را در دوره های مختلف به مطالعه گیریم؛ درمی یابیم که نسبت به اختلافاتی موجوده میان اعضای آن؛ نیروی شان از هم پاشیده و نتوانستند به اهداف خود نایل شوند.
وقتی در دوره ی خلافت حضرت علی کرم الله وجهه میان مسلمانان آتش جنگ شعله ور گردید از باعث اختلاف نظر بود. علت اینکه چرا خلافت عثمانی ها با آنکه در عصرش بزرگترین قوت منطقه بود سقوط کرد؛ نیز اختلاف بود.
و دلیل اینکه چرا امت اسلامی طی این قرون ذلیل و خوار گشته اند، با آنکه حرکتهای مختلف جهت احیای مجد و عزت شان ایجاد گشته اما نتوانسته تا این اواخر حکومت کاملاً اسلامی ایجاد نمایند؛ بازهم اختلاف بوده است.
ملت ما الحمدلله در صف مبارزه علیه دشمنان دین و وطن همیشه در صف مقدم قرار داشته اند. این را تاریخ زرین مبارزات اسلامی افغانستان در خود به ثبت رسانده و این افتخار را نسل، نسل این سرزمین با خود دارد اما آنچه را تا ایندم هیچ ویا کمتر به آن توجه داشته ایم؛ مداوای همین مرض (اختلاف) بوده است.
اگر می خواهیم دیگر تجارب گذشته را تجربه نکنیم و تلخی آن تجارب را باردگر نچشیم؛ برماست تا ازین پس آغاز نمائیم و دیگر نگوئیم کرده ی فلان سبب وضعیت فعلیست و نیروی را که از آن کاری مثبت میتوان کرد؛ نباید در تکرار این مسائل ازدست دهیم. ـ چیزی عیان است چه حاجب به بیان است؟ ـ
زمان از ما میخواهد عمل نمائیم و با اعمال نیک خود به سوی هدف بزرگ خود گام برداریم. باید روحیه أخوت را به تازه پیوستگان حرکت اسلامی رشد دهیم. ازین پس معیار برتری سمتی ما، هم لسان ما، اقارب ما و یا این و آن نباشد.
نمی گویم مجرمان و خیانت کاران بخشیده شود و حق مظلوم از ظالم اخذ نگردد؛ می خواهم هر کار را در زمانش انجام دهیم. ما در وضعیتی قرا رداریم که باید قضاوت درین مسائل را باید به آینده به تعویق انداخت، زمانیکه بتوانیم در پرتو حکومت اسلامی و عدل حق را به صاحبش بسپاریم و مجرم و ظالم را به جزای اعمالش برسانیم.
در چنین صورت در وقت کم دلهای زیاد را به دست خواهیم آورد، آنگاه به شیوه ی احسن ( أدع إلی سبیل ربک باالحکمة و الموعظة الحسنة) به اصلاح شان بپرداخته و از افراد فعال دعوت خواهند شد (ان شاءالله).