نجم

مسئولیت جوانان تحصیل کرده

نویسنده: برهان الدین رهیاب

مهاجمین استعمارگر و دزدان اخلاق و فرهنگ هرگاه بر کشور و جامعه ی هجوم فکری و فرهنگی بیاورند، با زیرکی و طراحی قبل از قبل حمله بر مهره ها و پایه های مهم و محوری را در صدر اولویت های کاری خویش فهرست بندی نموده و به همین منوال رو به پیش رفت و حرکت در مسیر خود تا آخرین لحظه  قدرت و توان برای تحقق بخشیدن پلان ها و برنامه های شوم شان دست به کار اند تا اینکه اغراض خود را در منسأ اجرا بگذارند.
تاریخچه چنیین راهکار های از طرف بیگانگان و افراد لاییک پدیده ای تازه ی نیست که ما امروز و یا این عصر به آن آشنا شده باشیم، بلکه اگر نگاهی به گذشته بیاندازیم، در پیوند با تاریخ بشریت طرفداران و پرچمداران طاغوت، نفوذ فکری، فرهنگی و اخلاقی شان بر دیوار های جوامع بشری که به راه و مسیر درست انسانی و خط هدفمند انبیای الهی و سلف صالح روان بوده اند، رخنه ایجاد کرده و با همان مکاری ها و شیادی های ابلیس مآبانه تأثیرات خود را بر روال جوامع پاک و منزه از هر نوع آلودگی ها جا زده و برای ازدیاد ذریه و لشکر شیطان از هیچ نوع سعی و تلاش دریغ نورزیده و به گمراهی توده های بشریت با تلاشهای پی گیر و بی وقفه دست بکار می باشند.
اما جامعه ما
جامعه ما که مردم دین دوست و خدا پرست دارد، نیز از گزند نیرنگ و کید سپاهیان الحاد و زنادقه درهیچ برهه ی تاریخی در امان و مسؤن نبوده وهمیشه بنابر اهمیت و ویژگی های که این سرمین و مردم غیور و دین پرورش داشته، بیگانگان نخواستند که مردم این جامعه آموزه های دینی و اسلامی خویش را بر استعداد های خدادادی خود علاوه نمایند تا اینکه در آسمان تمدن،علم و پیشرفت های مادی ومعنوی همچون ستارگان تابناک باشند که برای دیگران در شب های ظلمانی، جهل و نادانی پرتو افگنی نمایند.
این بار که دشمن دیرنه ای امت اسلامی با هزاران فکر و فریب دیگر و با رویش ها و میتود های جدید و زهرآگین وارد صحنه نبرد فکری و فرهنگی شده، متأسفانه مؤفق گردیده اند خیلی عظیم از جوانان و نونهالان این امت را “که تأثیرگذاری روی این قشر در صدر اولویت های کاری دشمن استعمارگر قرار دارد.” با شعارهای دروغین و فریبنده، غلام حلقه بگوش خود و تمدن و فرهنگ پوچ خود بسازند.
درد آورتر از همه این است: جوانانی که فریب این تمدن بی روح و معنی را خورده و از فرهنگ نامتوازن استعمارتأثیر پذیر گشته اند اغلبا اهل علم و دانش اند، که چرا علم ودانش را صاحبان شان برای خود دام رزق و روزی ساخته اند و هیچگاه به این نه اندیشیده اند که دانش در پهلوی اینکه سبب تغذیۀ مادی انسان می شود به مراتب بالا تر در تربیت و پرورش روح و فکرانسان نقش به سزای داشته و سبب تزکیه و تطهیر بشریت و جامعه و محیط متأثر از رسوبات مهلک و کشنده می گردد.
چه بسا از جوانان را سراغ داریم که سویه تحصیل و دانش شان به سطح عالی و بلند است ولی با وجود این هم، علم ودانش شان سبب هدایت و رهیابی شان نمی گردد و از آن بعنوان وسیلۀ نجات خود و جامعۀ بی دست و پای شان استفاده نمی کنند و سرگرم و مصروف همان خوش گذرانی ها و وقت تلفی های اند که بی خردان به آن سروکار دارند.
این تآثیر پذیری جوانان از فرهنگ مبتذل و ناروای غرب متجاوز، بنده را وادار ساخت تا سخن چند با ایشان داشته باشم.
ای جوان تحصیل کرده!
سرزدن چنین اعمال از وجود تو دیگر دور از تصور است و هیچ گاه چنین توقع از اهل فضل و دانش نمی رود، میدانی چرا؟ بخاطر اینکه دیگران چشم امید هدایت و رستگاری خویش را به تو دوخته اند و ترا وسیله هدایت و رهنمایی خود می دانند و به این باور و ایمان دارند که تو خودت را وارث متروکه پیامبران قلم داد می نمایی.
پس وقتی که امر از این قرار است؛ چشمت را باز کن و به مشاهده بنشین که معلمین بشریت از خود چه چیزی را به جا گذاشته اند و به این بیندیش که آیا در نقش قدم انبیا گام نهاده ای یا خیر؟ و یا اینکه به حدس و گمان قاصر بنده اصلا فراموش ات شده که پیامبران چی کاره بوده و برای اجرای چی کاری توظیف و استخدام گردیده بوده اند.
برای اینکه از مقام شامخ پیابران و وظیفۀ پر بار و ثمر شان دوباره آگاهی حاصل نمایم نگاهی مختصر به قرآن می اندازیم که: انبیا همه تعلیم دادگان خداوند علیم بوده و پروردگار با قدرت و توانایی حکمت و دانش که به آنها آموخته بود آنها را برای هدایت و تربیت بشر ناآگاه و سر در گم برگزید.
در باب تعلیم و تربیت انبیا از جانب خداوند و معلم بودن شان برای بشریت به چند آیه از قرآن مجید استناد کرده و اکتفا می نمایم.
در مورد حضرت عیسی علیه السلام خداوند “جل جلاله” فرموده: ترجمه: «به یاد بیاور،هنگامی را که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختیم.» (مائده آیه11).
از حضرت داود علیه السلام چنین یادآوری می کند: ترجمه (خداوند حکومت و دانش را به او”داوود”بخشید و از آنچه می خواست به او تعلیم داد.» (بقره-آیه251).
در مورد لوط پیغمبر می گوید: ترجمه: «و لوط را به او حکمت و علم دادیم.»انبیا-74.
و در باب آموز گار بودن  پیامبر ما محمد”صل الله وعلیه وسلم”برای همنوعان اش که از میان خود شان بر گزیده شد، با این لحن زیبا و جالب تشریح می نماید: ترجمه: «او”خدا”کسی است که در میان اهل مکه رسول را از خود شان بر انگیخیت تا بخواند و بیاموزاند به آنها آیات کتاب الهی را و تعلیم کند به آنان طریقه تزکیه و تطهیر نفوس ناطقه را به حکمت وآداب و سنت که کتاب الهی مشتمل بر آن است.» (نسأآیه113).
واز ابوالانبیا حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام که چگونه به رشد و تربیت رسید، چنین بیان مینماید:«ما وسیلۀ رشد ابراهیم  را از قبل به او دادیم و از شایستگی او آگاه بودیم.» (انبیأ آیه 51).
واژۀ رشد ازنظر علما به معنی پختگی و کمال عقل و خرد، به فعلیت رسیدن همه قوای آدمی را شامل می شود. بنابر این بود که حضرت ابراهیم با رشد همه جانبه فکری، روحی و جسمی آغاز به دعوت و تربیت دیگران کرد.
هدف از تماس گرفتن روی آیات فوق این است که: جوانان عزیز و تحصیل کرده ما بدانند، وقتی که علم و دانش را فرا می گیرند و مراحل آموزش را طی طریق می نمایند، باید پیامبر گونه بارمسؤلیت دعوت را بر دوش بکشند و همانطوری که به عنوان شخصیت های تحصیل یافته، چیزفهم، قایم و مقام و وارث انبیأ در جامعه رقم خورده اند، می بایست همچون پیامبران با استفاده از نیروی دانش، کتاب، تعلیم و تربیت برای هدایت نسل بشریت که هم نوع و هم جنس شان بشمار می رود دست بکار شوند  ومحیط خود را در زیرتأثیر و قدرت استعداد های اعطا شده الهی در بیاورند.