نوشته: شهید سید قطب
گردآورنده: فهیم عمر
این وضع اجتماعی دردناک و اسفباری که ملت های مسلمان در اغلب ممالک اسلامی خاورمیانه با رنج و مشقت تحمل میکنند، قابل بقا و دوام نیست. این حقیقتی است که باید برهمه ملل اسلامی و حکومت های آنها روشن شود تا براساس آن بتوانند برای ایجاد یک محیط صحیح اسلامی قیام نمایند.
آری، قابل بقا و دوام نیست. زیرا مخالف با سیر طبیعی آفرینش، و مغایر با روح تمدن بزرگ اسلام است. بلی، مخالف روح دیانت است به هر معنایی که دین را تأویل کنیم، و مخالف روح زمان و مقتضیات زندگی روز است به هرگونه ای که زندگی را تعریف نماییم. این وضع ممالک اسلامی خاور میانه با ساده ترین اصول و مبانی اقتصادی اسلام نیز مباینت دارد، بلکه باید گفت در حقیقت همین وضع بد اجتماعی است که پیشرفت امور اقتصادی همه جوامع اسلامی را مختل کرده است؛ گذشته از اختلال و انحطاطی که در رشد اجتماعی و سیاسی و طبعیت انسانی مردم پدید آورده است. و معلوم است که هر وضع اجتماعی که نتیجه اش باز ایستادن استعداد ها و نیروهای مردم از کار و تولید شود، در راه ترقی افراد و رشد فکری آنها ایجاد مانع نماید مخالف با جریان طبیعی و ناموس زندگی است.
چنین وضع نادرستی نه تنها حق بقا را در صحنۀ حیات از دست میدهد، بلکه عملا قدرتی برای بقاء نخواهد یافت و همین وضع است که روح اخلاق بشری و فضایل انسانی را فاسد و ناچیز میگرداند، بر روی عدالت و حق مهر باطل می زند. آزادی و عزت و شرافت را بی معنی میسازد، و خلاصه آن روح ایمانی که لازمه بقاء جامعه اسلامی و دستگاه های حکومتی آن است را از میان میبرد و بجای اطمینان و اعتماد، بدبینی و سوء ظن، و بجای آرامش و امنیت اضطراب و تشویش در دلهای مردم ایجاد میکند.
چگونه ممکن است این چنین وضع نا هماهنگ و نا بسامان در ممالک اسلامی خاور میانه باقی بماند، در حالیکه حکومت های مسلط در این منطقه میخواهند مخالف خواسته های حقیقی ملت های خود و مصلحت های زندگی؛ یعنی مخالف با جریان طبیعت و ناموس آفرینش قدم بردارند غافل از اینکه با این طریق خود شانرا بهلاکت میافکنند. زیرا تمام فرصت های مناسب را که تاریخ و زمان برای نجات ملت آنها پیش میاورد بدون بهره برداری از دست میدهند.
و ای کاش تنها خود شان رو به سقوط میرفتند، متأسفانه اینها میروند، و ملت های ستمدیده را هم بدنبال خود می کشانند مگر آنکه مردم این کشورها خود شان بفکر خودشان باشند، و برای نجات مملکت خویش شجاعانه بپاخیزند و این هم ممکن نیست مگر آنکه مردم بنام اسلام قیام کنند، و از نیروی لایزال الهی که در نیروی ایمان ملتهای مسلمان نمودار می شود کمک گیرند مگر آنکه همه در زیر لوای اسلام برای عزت و سربلندی اسلام و برای احیای سنن اسلامی وارد میدان شوند و با اتحاد و همبستگی و امید یاری و نصرت الهی را بسوی خود جلب نمایند. و از تضمین خدای متعال که فرموده است: ((إن تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم))
ترجمه: اگر (دین) خدا را یاری دهید، خداوند شمارا یاری میرساند و قدم های تان را استوار میدارد.
استفاده کنند پیش از آنکه موقعیت را از دست بدهند و مشمول آیۀ دیگر شوند که: ((و إذا اردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول، فدمرناها تدمیرا))
ترجمه: و ما چون اهل دیاری را بخواهیم هلاک سازیم پیشوایان و متنعمان آن شهر را امر کنیم راه فسق و تبه کاری و ظلم در آن دیار را پیش گیرند و در آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت آنگاه همه را هلاک سازیم.
آیا کیست که معتقد باشد این چنین وضع اجتماعی باقی بماند؟ کیست که بگوید با این خودخواهی ها و این بیداد گریهای بعضی سران اسلامی در کشورهای خاور میانه که نسبت به ملت خود روا میدارند، و این اتکاء و وابستگی شان به قدرتهای بیگانه که کوچکترین رحم و دلسوزی به حال ما مسلمانها ندارند، بلکه در هرفرصتی از هیچگونه توطئه و دشمنی به اسلام و مسلمانان کوتاهی نمی کنند فرصتی برای بقاء و دوام این اوضاع باقی باشد. کیست که بگوید این روش حکوم که ثروتهای طبیعی و نیروهای انسانی بسیار عظیم را در این ممالک اسلامی پایمال می کند مطابق قوانین اسلام و موافق با نظرپیامبر عظیم الشان ماست؟؟
مسلما این وضع که نتیجه اش میوهای تلخ و پلید است پایدار نمی ماند؛ هرچند بکوشند که برای برپا نگهداشتن آن پایه هایی بتراشند و از ابرقدرتها کمک بخواهند و نیروهای ملت خویش را نادیده انگارند.