همدلی از همزبانی بهتر است

نویسنده : انجنیر قسیم نعیمی
مسئول فرهنگی ادراه ولایتی کابل

زنده گی در دایره تنگ و تاریک قومیت،همزبانی و همنژادی در واقع زنده گی دور از لذت و پر از ذلت است. و زنده گی کردن در این حلقه محصور و محدود برای انسانهای زیبا نگر و دور اندیش زندانی منفور و متعفنی بیش نیست.

خوش ندارم از این طرز بیانم خلاف منظورم را بدانند؛ زیرا من هیچگاه مخالف تعامل همزیستی و همدیگرپذیری با همزبانان نیستم و نه هم متضاد کسانی فکر میکنم که برای رشد، تقویت و غنامندی زبان خودشان میکوشند؛ بلکه مخالف طرز استفاده نادرست و نامطلوب از یک زبان و برتری دادن آن زبان بر زبانهای دیگری میباشم . با این حال پیام همدلی پیام زیباتر فراتر و روشنتر از همزبانی دارد. پیامی دارد سازگار با فطرت انسانی. از این ها زیاد شنیده ایم که میگویند حرفی از دل براید بر دل نشیند یا دل به دل راه دارد.
تجمع ملیونی انسانهای متمایز از لحاظ رنگ و فرهنگ تا زبان و بیان همه ساله در گوشه ای ازجغرافیای سوزان عرب پیام قوی و قشنگ ازهمدلی دارد. در آن لحظه که انسانهای سرخ و سفید و سیاه در کنار هم نشسته و قطره های اشک ندامت به یاد قیامت میریزند. در آن دقایق گردش، قربانی و ثانیه های ایمانی را همه باهم به هدف خوشنودی آفریدگار واحد و ذات ذولجلال که جای در دلهایشان دارد سپری میکنند در چنین یک فضای دل انگیز نقش و تاثیر همزبانی ناچیز و نامیمون جلوه میکند. و شاید هم با مایکروسکوپ بصیرت و خرد ندیده نشود.
آری این پیام همدلی است قوی و قشنگ!
برای کودکی پای برهنه، با جامه پاره پاره،  موی سرش ژولیده، شکمش گرسنه و اشک بی پدری کنار صورتش خشکیده است، آن بچه های که در درنیای ما دنیای خودشان را دارند کسی برایشان مهم است که حرف دلشان را شنود و دردهای دلشان را درمان کند، یا برزخم های وجودشان مرحم همدردی و همدلی گزارد، نه نمکی از شقاوت و بغاوت.

برایشان کسی مهم نیست که زبانشان را بداند کسی مهم است که دردشان را بفهمند. بسیار از همزبانانی اند که در حق همدیگر ستم ها و شرارت های روامیدارند که چرک و غبار کینه یا ذره های عداوت را بردلهای پاک شان میگذارند.
آری همدلی پیام وحدت دارد و سعادت‍!
در آن لحظه که صدای گیرا و دلنشین بلال حبشی خدایش ازو راضی باد،  آن برده سیاه چهره و موحد در کنج و کنار شهر نوپای مدینه طنین انداز میشد انصار و مهاجر نادار و تاجر خوشحال وغمدار سرباز و سردار با جان و دل شنیده عاشقانه به سنگر اسلام جمع میشدند و تجدیدایمان میکردند.آری این پیام همدلی است.
زمانیکه سلمان فارسی پیام پیامبرمان را میشنود و الله متعال قلب و دلش را با نور ایمان روشن میکند و در کنار محمد بن عبدالله عاشقانه زنده گی میکند در قلب و دل محمد جای میگیرد و محبوب و دلدار پیامبر میگردد. سلمان عرب نبود پیامبرهمزبانش نبود. بلکه ابولهب کاکای محمد یا ابوجهل و ابوطالب از نزدیکان و همزبانان محمد  بودند. آری زبان محمد را میدانستند اما زبان دلش را نه به همین علت کسانیکه آیین الهیی جای در دلهایشان ندارد مسلمان نه منافق گویند هرچند که زبان دین را بدانند.

درود خدا بر پیامبر بزگ اسلام و آل و اصحابش باد!

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *