اسلام و مبارزه با تروریزم اقتصادی-بخش اول

نوشته: نصرت الله ننگیار

مقدمه

گزارش که چندی پیش از سوی سازمان آکسفام انتشار یافت، نشانده فاصله فاحش طبقاتی میان افراد کره خاکی میباشد، این گزارش آشکار میسازد که ۸۲% سرمایه جهان در دست تنها یک فیصد نفوس دنیا قرار دارد، که این موضوع واقعا اسفبار بوده و متاسفانه بیان کننده حقیقت تلخ عصر حاضر میباشد، عصر که نظام اقتصادی سرمایه داری  بر آن حاکم بوده و سردمداران آن همواره ادعای دروغ مساوات و عدالت میان تمام انسانها را مینمایند.

بعداز شکست شرمناک کمونیسم در افغانستان و برچیده شدن بساط این هیولای بزرگ از جهان، سبب گردید تا کشورهای متعددی استقلال خود را بدست آورده و از شر کمونیزم رهایی یابند، ولی بدلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، کشورهای که به مثابه فرزندان شوروی پرورش یافته بودند، یتیم و بی پدر ماندن. غربیان به رهبری یهود(صهیونیزم) تحت پوشش ایالات متحده امریکا بدنبال ارایه بدیل کمونیزم  در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای این یتیم مانده ها گشتند، و غرض تحقیق برنامه و آرزوهای خویش بازی در دست گرفته و به نحوی از انحا خود را دخیل مسایل سیاسی و اقتصادی منطقه ساختند.تجاوز نظامی امریکا و ناتو بر افغانستان و عراق و دلیل واضح این مدعاست.

امروز این قدرت ها مانند فرعون سر بلند کرده و جهان را زیر پا میکنند و کسی هم نیست تا جلو آنها را بگیرد، چنانچه از فرعون پرسیدند که چه چیز ترا فرعون گردانیده است؟ گفت کسی نبود تا جلو مرا گیرد!

امروز غرب با هم کبر و نخوت فرعونی در صدد حاکم ساختن ارزش های پوچ شان بر ملت های مستضعف جهان است ، و از راه های مختلف ظلم، وحشت،جنایت و بربریت میخواهند تمام جهان را در اختیار خود داشته باشند و برای بدست آوردن این هدف از دو وسیله قوی استفاده می نمایند:

  • سیاست جهانی
  • اقتصاد جهانی

سردمداران نظام های حاکم بر جهان اسلام تا هنوز در خواب زمستانی بسر میبرند و غافل از این بازی ها مانده اند ویا حتی جزء این بازی ها اند.

هرچند حرکت های بیدارگری اسلامی وقت فوقتا از مجرای فکری در مقابل این جنایات به مبارزات فکری و بیدارکننده پرداخته اند ولی متاسفانه این حرکات در ساحات اقتصادی تلاش کافی ننموده اند. و راهکاری عملی را برای مبارزه با تروریزم اقتصادی ندارند.

بنابر حساس بودن همین موضوع خواستم تا فرزندان حرکت اسلامی را متوجه مبارزات شان برعلیه دسایس اقتصادی نمایم زیرا اگر نتوانیم از نگاه اقتصادی خود را از متکی بودن به غربی ها رهایی بخشیم مشکل خواهد بود که اجتماع و سیاست را از چنگال دسیسه گران و اغیار رها نمایم.

تکمیل نمودن این مطلب تقاضاء تشریحات و معلومات بیشتر را دارد بناءً برای وقت و حوصله بیشتر نیاز است و برای جلوگیری از حوصله گیرشدن موضوع و جمع آوری معلومات کافی مقاله هذاء را در چندین بخش انشاءالله تکمیل خواهم نمود. و از تمام خواننده گان و داعیان عزیز تقاضا مندم که این مطلب را با حوصله مندی تمام و پی در پی تعقیب نمایند.

 لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ، مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ (۱۹۷) آل عمران

ترجمه:مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] كافران در شهرها تو را دستخوش فريب كند (۱۹۶) [اين] كالاى ناچيز [و برخوردارى اندكى] است‏ سپس جايگاهشان دوزخ است و چه بد قرارگاهى است (۱۹۷)

برای درک هرچه بیشتر موضوع در ابتدا به شکل مختصر معرفی از علم اقتصاد را خدمت شما خواننده گان تقدیم نموده در ادامه مطالب بیشتری را خدمت شما بیان خواهم نمود.

علم اقتصاد:

اقتصاد از جمله علوم نوپا و تازه تاسیس اجتماعی است که قبلا بخشی از علم اخلاق بود و بعداز نشر کتاب ثروت ملل آدام اسمیت در 1776 میلادی منحیث یک علم منحصر به فرد شناخته شد.

هر چند قبل از آدام اسمیت علمای زیاد در مورد اقتصاد نوشته های داشته و همواره مسایل مرتبط به آنرا تحت مطالعه قرار میدادند و حتی تیوری های نیز ارایه نموده اند که مثال برجسته آن عالم بزرگ جهان اسلام عبدالرحمن ابن محمد ابن خلدون میباشد، وی با نوشتن کتابِ تحت عنوان ” کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر” که به تاریخ ابن خلدون مشهور است و همچنان مقدمه  ۱۶ فصل آن شاهکاری است در تاریخ و علوم اجتماعی.

او اقتصاد را در قالب و چوکات علم جامعه معرفی نمود که تا اکنون هم از نظریات و تیوری های وی استفاده به عمل می آید، اما آدام اسمیت نخستین کسی بود مجموعه علمی مکمل اقتصادی را نوشت و این علم را منحیث یک علم مستقل معرفی کرد.

اقتصاد واژه عربی بوده که از کلمه قصد گرفته شده و به معنی تعادل و میانه روی در امور میباشد، لقمان به فرزندش چنین نصحیت میکند:

و اقصد فی مشیک(لقمان-19)

ترجمه: در رفتار خود میانه روی را انتخاب کن.

تعریف علم اقتصاد:

اقتصاد به علمی گفته میشود که از وسایل اقتصادی و طرق بدست آوردن ثروت و سرمایه و نمو و ارتقا آن بحث و در مورد آن تحقیق و تتبع میکند. و یاعلم مدیریت منابع محدود طبیعی برای برآورده ساختن نیاز ها و خواهشات بشر میباشد.

این علم بطور عمومی به ساحات جزء و کل تقسیم بندی میگردد که هر یک به نوبه خود شیوه رفتار و تقابل واحد های اقتصادی (خانواده ها، تصدی ها و سیاست ها دولت) را بگونه انفرادی و جمعی مورد مطالعه قرار میدهد.

دقیقا زمانی  اقتصاد منحیث یک علم مستقل عرض اندام کرد که اروپا شاهد تحول بزرگ سیاسی، اجتماعی و مذهبی بود، قرون هفده و هژده میلادی زمانیکه ملل اروپایی دیگر خسته از افراط اربابان کلیسا دست به شورش و اعتراض زده و انقلاب مذهبی یا رنسانس را بوجود آوردند. بعد از این انقلاب بود که هر چیز چهره خود را مبدل ساخت، دین از سیاست و اجتماع جدا گشت و مبدل به مناسک اختیاری فرد گردید.

 در ضمن اقتصاد که زمانی تحت قواعد و مقررات اخلاقی به پیش میرفت دیگر از این ساحه مجزا گشت و اصول اخلاقی را زیر پا کرد. از این به بعد هر کس بخاطریکه بتواند به سود بیشتر برسد از هر راه استفاده میکرد، و متاسفانه ثروت را که وسیله ای رسیدن به رفاه است مساعی با خود رفاه دانستند و برای رسیدن به آن هر کاری مجاز دانسته شد.

نابسامانی اوضاع فعلی جهان نیز از همان هنگام آغاز شد، ثروتمندان و سرمایه داران به منظور افزایش ثروت و سرمایه خویش از هیچ نوع جنایت و قباحت سرفه نکردند و مرتکب هر آن عمل شدند که سبب افزایش دارایی های شان میگردید، اگر به شرایط فعلی جهان نگاه کنیم بسیار هم عجیب نیستت که چرا فقط یک فیصد نفوس جهان سرمایه بیش از 82% آنرا در اختیار دارند، هرچند مسایل بسیار زیادی اند باید به آن پرداخته شود، اما آنها را میگذاریم به محصلین رشته اقتصاد و در این مقاله صرفا به مسایل مبارزاتی اقتصاد اسلامی با اقتصاد مافیایی غرب اشاره نموده و در خلال آن انشاءالله بعضی راهکارهای مقابله با آن را نیز پیشنهاد خواهیم کرد.

در نوشته های آینده انشاءالله موارد: سود و سودخوران، معاملات خاینانه اقتصادی، دزدی منابع زیرزمینی کشورهای اسلامی، مفاهیم اقتصاد اسلامی، مکاتب و نظام های اقتصادی، جنگ ارزها و سایر موارد را مورد بحث قرار میدهیم انشاءالله تا آخر آنرا تعقیب نماید.

ادامه دارد….

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *